غنـی پیشنـهادش را جـدی بگیـرد!

گزارشگر:دو شنبه 2 حوت 1395 - ۰۱ حوت ۱۳۹۵

رییس‌جمهور غنی، در دیدار با مسوولانِ دولت قطر در مونشن آلمان گفته است که اگر طالبان تا بهار و تابستانِ پیش رو، تغییری در رویکردهای‌شان نیاورند، باید دفتر آنان در قطر بسته شود.
دفتر سیاسی طالبان در قطر از چند سال به این طرف فعال است و طالبان با استفاده از این دفتر، فعالیت‌های ارتباطی‌شان را با شبکه‌ها و ساختارهای حامی و مرتبط با تشکیلات‌شان ترتیب و تنظیم می‌کنند. این دفتر سبب شده است که طالبان به عنوان یک طرفِ مستقل در قضایای افغانستان، در برابر دولتِ رسمیِ این کشور قرار بگیرند.
هرچند این دفتر به معنای استقلالیتِ طالبان نیست و پاکستان در هر حال از این گروه در بازی‌ها و تعاملاتِ جهانی نماینده‌گی می‌کند و دفتر قطر هرگز نتوانسته برای طالبان اهمیتی جدا از سازه‌های زیر کنترلِ پاکستان پیدا کنـد؛ اما با این حال طالبان توانسته‌اند که از این دفتر به بسیاری از اهدافِ خود برسند و زمینۀ دیدارهایی با مقاماتِ برخی کشورها و گروه‌ها را فراهم آورند. بنابراین دفتر قطر برای طالبان اهمیتِ بسیار فوق‌العاده داشته و بسته شدنِ آن نیز برای این گروه به همین پیمانه مهم و سنگین خواهد بود.
اما اکنون پرسشِ اساسی این است که چرا دولتِ قطر این دفتر را از ابتـدایِ امر برای طالبان گشود و چرا دولتِ افغانستان مخالفتِ لازم را با گشایشِ این دفتر برای طالبان نکرد و چرا حالا که تقریباً پنج‌سال از گشایشِ دفتر قطر می‌گذرد، آقای غنی به فعالیتِ آن معترض شده است؟
این‌که آقای غنی حکومتِ قطر را ـ ولو با تأخیر و تعللِ فراوان ـ متوجه چنین نکتۀ مهمی در برخورد با طالبان کرده است، امری شایسته پنداشته می‌شود؛ اما انتظار این است که این اقدام تا سرحدِ عمل پی‌گیری شود و در حدِ سخنانِ تشریفاتی باقی نماند. زیرا یک نکتۀ پنهان در این واکنشِ شایستۀ آقای غنی و سایرِ به‌اصطلاح خط‌ونشان کشیدن‌های ریاست‌جمهوری در برابرِ طالبان نیز، انعطاف‌پذیری و گذاشتن راهِ گنجشک است. آقای غنی در برابرِ طالبان همیشه با کلمۀ اگر و حروفِ شرط و قیدهای مبهم برخورد می‌کند و چنان می‌نماید که گویی به‌تازه‌گی طالبان دست به اعمالِ نادرست زده‌اند و سبب عصبانیتِ دولت و رییس‌جمهور شده اند.
در حالی که طالبان نه فقط در دو سالِ دولت وحدت ملی، که بیش از بیست سال است که دست به جنایت‌های وحشتناک می‌زنند و دولت و نظمِ نسبیِ موجود را به چالش مواجه می‌کنند. این‌که آقای غنی هشدار بدهد که اگر طالبان چنین و چنان نکنند، دفترشان در قطر باید بسته شود؛ حکایت از این دارد که طالبان هنوز در دلِ آقای غنی محبوبیت و در سیاست و استراتژیِ ارگ مقبولیت دارند. اگر چنین چیزی وجود نمی‌داشت، آقای غنی باید بسیار پیش از این‌ها از دولت قطر می‌خواست که دفتر طالبان را بسته کند و اگر دولت قطر این درخواست را مراعات نمی‌کرد، دولت افغانستان می‌بایست گزینه‌های دیگری را در روابط با دولتِ قطر و میزبانیِ آنان از طالبان روی دست می‌گرفت. حالا هم که آقای غنی این مسأله را مطرح کرده است، هنوز پاسخ روشنی از سوی مقاماتِ قطر دریافت نکرده و امیـدِ چندانی وجود ندارد که این درخواست مورد توجه قرار گیرد.
اما مردم افغانستان از آقای غنی به عنوان عالی‌ترین مقام و مسوول در برابرِ سرنوشتِ شهروندان انتظار دارند که از طالبان و دست‌کم از دفترِ آنان در قطر قطعِ علاقه کند و درخواستِ انسدادِ چنین دفتری را از مجاری دیپلماتیک تا سرحدِ عمل پیگیری نماید تا به این ترتیب، هم حکومت و رییس‌جمهوری مورد حمایتِ توده‌ها قرار گیرند و هم طالبان به‎تدریج از دایرۀ بازی‌های بیرونی و ابزارگشته‌گیِ بیگانه‌گان خارج شوند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.