احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:چهار شنبه 11 حوت 1395 - ۱۰ حوت ۱۳۹۵
امروز ۱۱ حوتِ ۱۳۹۵ است و باران و رطوبتِ روزِ گذشته، لطافتِ بهاری و نسیمِ بادِ نوروزی را برای همۀمان به ارمغان آورده است. یعنی بیشتر از ۱۹ روزِ دیگر، به آغازِ سالِ نو و بهارِ جدید باقی نمانده و کمکم انفاسِ خوشِ نوروز و رستاخیزِ طبیعت به مشام میرسد و خداوند مهربان یک بارِ دیگر، جمال و کمالِ خویش را در این معادِ زمینی به نمایش میگذارد و بندهگانش را به تفکر و تشکر فرا میخواند.
اما این مژده و ابشارِ الهـی از یکسو، و بدقلقی و انذارِ جاهلی از دیگرسو، عاشقانِ بهـار و یارانِ نوروز را هرسال به چالشی ناخواسته و احتجاجیِ اجباری میکشاند. امسال نیز با شروعِ آبشدنِ برفهای زمستانی و آمدآمدِ بهار، بازارِ نوروزستیزی و دشمنی با جشنِ طبیعت، داغ شده و صدای تحریمِ نوروز، پوشیدن لباسِ نو و مبارکگوییِ سالِ جدید از منبرِ برخی مساجد و درسخانهها بلنـد شده است. اگرچه هر سال در این جدالِ شرعی و منطقی، دشمنانِ نوروز شکست خوردهاند و جز افروختنِ چهره و پُنداندنِ رگِ گردن، چیزی برای اثباتِ این ستیز و تحریم نداشتهاند؛ اما بازهم به موازاتِ فعالیتِ هرسالۀ نوروزستیزان ایجاب میکند که هرکداممان به روشنگری در این باب ادامه دهیم و جشنِ نوروز را از غبارِ این جدالها، زلال و سرفراز بیرون بکشیم.
اما بهراستی نوروز چیست و چرا برخیها در حقِ آن ستم روا میدارند؟
برای پاسخ به این سوال، با توجه به ریشههای گشنِ نوروز، میتوان کتابها نوشت؛ اما در این مجالِ کوتاه باید گفت: نوروز آغاز فصلِ بهار است و این آغاز در کشور ما، آغازِ سالِ نو نیز میباشد. جشن نوروز با تحویلِ سال یا لحظۀ برابری اعتدالِ بهاری شروع میشود؛ لحظهیی که خورشید در سیر ظاهری خود، در ابتدای برج حمل، از استواری زمین گذشته و به شمال آسمان میل میکند.
تعیینِ چنین زمانی از لحاظ علمی، بسیار مهم و دشوار بوده؛ اما نیاکانِ ما به این دانش دست یافته بودند و کاشتوبرداشتِ خویش را بر اساسِ آن پی میگرفتند. از همینروست که نوروز در حوزۀ کشورهای فارسیزبان، جشن و تعطیلیِ رسمی است و از آن به گرمی استقبال میشود. این جشن و استقبال نیز، سراسر ریشه در دانش و فطرتِ دانشدوست و زیباییجویِ بشر داشته و دارد. از همینجا بوده که با ورود آیینِ پاک و عقلگرایِ اسلام و آموزههای نابِ محمدی، هیچ تحریم و ممانعتی بر جشنِ نوروز اعمال نشد و این روز به راهِ خود ادامه داد. اما از آنزمان تا امروز، آنچه بر چهرۀ نوروز غبارِ سوال انداخته، تعصبِ توام با جاهلیت، قومگرایی، بداندیشی و تقلید از بدسگالها و تعطیلِ عقلانیت بوده است.
جشن نوروز به دلیلِ آنکه نمادِ هویت، فرهنگ و عقلانیتِ نیاکانمان بود، مورد بخل و حقدِ مخالفانِ اولیۀ فرهنگ و هویتمان قرار گرفت و بهتدریج با ابزارِ سیاست و بازیِ قدرت و حوادثِ تاریخی متعدد، چنان تولید و بازتولید شد که مورد تقلیدِ صاحبان و میراثدارانِ نوروز نیز قرار گرفت و در عالمِ بیخبری، نسلها را سفر کرد و به ما رسید. اکنون همۀ آنهایی که در افغانستان با نوروز میستیزند و بر طبلِ تحریمِ آن میکوبند، در ادامۀ این سریالِ تلخِ تاریخی و بیخبر از بازیها و پهلوهای سیاسی ـ هویتیِ آن قرار دارند. آنها نمیدانند که زنده نگهداشتنِ نوروز، زندهنگهـداری هویت و عقلانیتِ نیاکانشان، ضمنِ ارجگزاری به آیین پاکِ اسلام، است. آنها نمیدانند همۀ روایتها و گزارههایی که به نامِ دلایلِ شرعی مبنی بر تحریمِ نوروز برای مردم میسرایند، یا از دستگاههای سیاسیِ جعلِ حدیث بیرون تراویدهاند و یا اینکه دستکم هیچیک قطعیالدلاله و ثبوت نیستند. آنها نمیدانند که ستیزشان با نوروز، ستیزی دیکتهشده در درازنایِ تاریخِ زبان و هویتِ غمبارشان است که در غیابتِ سواد و حافظۀ تاریخی، رونق گرفته و بدینجا رسیده است.
اگرچه میدانیم و یقین داریم که نوروز همچنان «نوروز» باقی میماند و بهرغمِ همۀ بدخواهیها، در قلبِ تاریخ به راهِ خود ادامه میدهد؛ اما بازهم به نوروزستیزانِ بداندیش توصیه میکنیم که مطالعه کنند، سواد دینی و اسلامیشان را بالا ببرند و حافظۀ تاریخیشان را بازیابند؛ زیرا جنگ آنها با نوروز، همانند جنگِ سهراب و رستم به تحریکِ افراسیاب است!
Comments are closed.