احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 15حوت 1395 - ۱۴ حوت ۱۳۹۵
نزدیک به دو هفته است که مقامهای پاکستانی در یک اقدامِ کمسابقه، دروازههای مرزیِ خود را به روی افغانستان بستهاند. بر اساسِ گزارشهای رسانهها، در هر دو طرفِ مرز، هزاران کامیون مواد خوراکی و افرادی که به دلایلِ مختلف به این کشور سفر کرده بودند و یا میخواستند سفر کنند، در وضعیتی سردرگم بهسر میبرند. پاکستان مرزهای خود را در واکنش به حملۀ انتحاری به یک مسجدِ صوفیها در ایالت سند بسته است. مقامهای پاکستانی مدعیاند که عاملانِ این حمله در خاکِ افغانستان بهسر میبرند؛ ادعایی که از سوی مقامهای افغانستان نهتنها رد میگردد، بل گفته میشود که پایگاههای اصلیِ گروههای تروریستی که باعث ناامنی در افغانستان میشوند، در خاکِ پاکستان قرار دارند.
بحثهای اینگونه از چندسال به اینسو میانِ دو کشور ادامه دارد و بدون آنکه به نتیجۀ مشخص بینجامد، دو کشور یکدیگر را در ناامنیهای کشورهایشان متهم میکنند. متأسفانه کشورهای غربی که خود را متحدانِ استراتژیکِ دو کشور میدانند، تا به امروز به گونۀ دقیق و مستند به این مسایل نپرداختهاند و هرازگاهی که مشکلاتی میانِ دو کشور به میان آمده، صرفاً مقامهای دو کشور را به خویشتنداری و حلِ مشکلات از طریق دیپلماتیک تشویق کردهاند.
مقامهای پاکستانی اما نهتنها موجودیتِ پایگاههایِ گروههای تروریستی در کشورِ خود را انکار میکنند، بل وقیحانه مدعیاند که مشکلاتِ موجود در افغانستان ریشه در درونِ این کشور دارد و باید جلوِ ناامنیها را در داخل خاکِ این کشور گرفت. درحالیکه بر اساسِ شواهد و اسناد غیرقابل انکار، پاکستان از چندینسال به اینسو، به پایگاه اصلیِ گروههای تروریستی در منطقه تبدیل شده و نهتنها تهدیدی برای افغانستان به شمار میرود، بل بسیاری از کشورهای منطقه از موجودیتِ گروههای تروریستی در این کشور احساسِ خطر میکنند. اما بحث اصلی اینجاست که: چرا مقامهای پاکستانی با بستن مرزهای خود که بهنوعی شاهرگِ اقتصادیِ افغانستان شمرده میشود، میخواهند نسبت به وضعیتِ خود و یا آنچه که تهدیدهای امنیتی خوانده میشود، اعتراض کنند؟
در اینکه پاکستان با این اقدامِ خود تلاش کرده است که بر فشارهایش بر مردم افغانستان بیفزاید، هیچ جای تردید وجود ندارد. پاکستان با بستن مرزهایش به روی کشوری که عملاً محاط به خشکی است، نهتنها کنوانسیونهای ژیوپلتیک در این عرصه را زیر پا گذاشته است، بل باعث شده که وضعیت اقتصادی در افغانستان بهشدت رو به وخامت برود. شاید متضرر اصلیِ اقتصادی در این سیاست، دولت و مردم افغانستان باشند؛ به دلیلِ اینکه دولت پاکستان بهصورتِ تعمدی این برنامه را به اجرا گذاشته و از قبل برای رفع ضررهای آنی آن، برنامهریزی کرده است. بر اساس آمارهای رسمی، مراوادت اقتصادی میان دو کشور، سر به چند میلیارد دالر میگذارد که مفاد اصلی آن، به جیبِ پاکستان میرود؛ ولی از آنجایی که مردم افغانستان در شرایط ویژهیی گیر ماندهاند و نیاز به کالاهای فوری و اولیه دارند، بستن مرزهای پاکستان به روی این کشور، اثراتِ آنی و جبرانناپذیر بهجا میگذارد و پاکستانیها این مسأله را بهخوبی میفهمند.
سیاست محاصرۀ اقتصادی حتا در زمانی که جنگ میان دو کشور وجود دارد، قابل توجیه نیست؛ چه رسد به زمانیکه دو کشور دم از همسایهگی نیک و مناسباتِ مبتنی بر حسنِ همجواری میزنند. پاکستان با اتخاذ سیاستِ فشار اقتصادی بر افغانستان میخواهد، ضمن کاهش فشارهای جهانی نسبت به خود، نشان دهد که این کشور برخلاف واقعیت، حامی و پشتیبانِ تروریسم نیست. این کشور با وارد کردن فشارهای اقتصادی بر افغانستان میخواهد عملاً به هدفهای سیاسیِ خود دست پیدا کند. متأسفانه اهدافِ سیاسی پاکستان نیز چنان گستاخانه و بیرون از مراوداتِ دیپلماتیک و همسایهگی است که به هیچ صورت نمیتوان در مورد آنها حتا گفتوگو کرد. یگانه راهِ چاره در وضعیتِ فعلی این است که دولت افغانستان با تحمل فشارهای موجود، به گزینههای بدیل در این مورد فکر کند.
مناسباتِ چندینساله با پاکستان نشان داد که این کشور به هیچصورت از هدفهای سلطهجویانۀ خود در افغانستان دستبردار نیست و نمیخواهد به واقعیتهای موجودِ جهان تن دهد. پاکستان خوابِ یک جغرافیای کلان را میبیند تا در آن به اهدافِ سیاسی و اقتصادیِ خود همزمان دست پیدا کند. حالا اینکه چنین سیاستهایی به پایمال شدنِ حقوق دیگران منجر میشود و یا عملاً جنگ و خشونت را در کشورهای دیگر ترویج میکند، اصلاً برای زمامدارانِ اسلامآباد حایز اهمیت نیست.
Comments are closed.