احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 15 حمل 1396 - ۱۴ حمل ۱۳۹۶
فرانسیس فان روی، امین اس بریدان/
برگردان: داکتر وحید حقپناه و خدیجه ادبی/
مارتین گرگوری بیش از یک دهه پیش در مجله «نیچر» نوشت: «دو نوع نوشتار علمی وجود دارد. یک نوع برای جلب خواننده و نوع دیگر فقط برای اینکه مورد ارجاع قرار گیرد و این نوع دوم مانند یک بیماری عفونی به سرعت در حال گسترش است.»
به نظر میرسد در این مقطع زمانی نیز تغییرات بسیار محدودی ایجاد شده است. هنوز هم حجم زیادی از مقالات علمی منتشره فقط توسط دانشمندان و محققانی که به موضوع مقاله علاقهمند هستند، مورد مطالعه قرار میگیرد و افرادی که به مطالعۀ گذرای مقالات علمی میپردازند، بیشتر به صفحات علمی روزنامهها و مجلات علمی عام مراجعه میکنند.
با وجود مقالات فراوانی که با نگارش صحیح و قابل فهم برای جلب توجه خوانندهها وجود دارد، دانشمندان نباید از فقدان راهنماهای مناسب برای نحوه نگارش مقالات گلایه داشته باشند. بسیاری از ژورنالیستها و نویسندهگان حرفهیی این دو کتاب استندرد در مورد نحوه نگارش مقاله خوب و علمی را مورد توجه قرار میدهند: اجزای سبکهای نگارشی (استانک، وایت ۱۹۵۹) و درباره خوب نوشتن (زینسر ۱۹۷۶). حال آنکه این کتابها و کتابهای مشابهشان برای بسیاری از دانشمندان ناشناختهاند. با وجود اینکه این کتابها نحوه نگارش صریح مقالات علمی را به طور دقیق بیان نمیکنند، ولی از جهت بیان نحوه صحیح سازماندهی مطالب و نگارش مقالات شیوا و حاوی اطلاعات مفید، بسیار باارزش اند.
مهمتر اینکه این قبیل کتابها حامل یک پیام مهم هستند که نویسندهگان باید مطالب را برای خوانندهگان بنویسند نه برای خودشان.
البته هنوز هم بسیاری از مقالات علمی و پزشکی، حاوی مطالب طولانی و مبهمی هستند که بیشتر خوانندهگان و حتا آنهایی را که آگاهی مناسبی به موضوع دارند نیز گمراه میکنند.
مسلماً محدودیتهایی در شکل و ساختار مقالات علمی وجود دارد. در یک مقاله علمی علاوه بر در نظر گرفتن نکاتی که مورد نظر مجلات علمی مختلف است، باید مقدمه، مواد و روشها، نتایج و بحث در مورد نتایج در ارتباط با تیوری اولیه آورده شود. ماهیت مقالات علمی، بیان نتایج و بحث بدون خطا (bias)، محدودیتهایی را در نحوه نگارش مقاله ایجاد میکند: بیان نتایج در جملات با فعل مجهول (passive) به آن شکل غیر شخصی میدهد و لزوم به کار بردن مراجع مختلف نیز مانع میشود که متن مقاله به خوبی دنبال شود. با این وجود، این قوانین به قدری انعطافپذیر هستند که بتوان مقالهیی نوشت که حاوی مطالب مفید و جالب توجه باشد.
ده فرمان برای نگارش علمی و جذاب
۱ـ یک تفکر قدیمی در معماری وجود دارد که میگوید شکل اشیا از عملکردشان پیروی میکند. این تفکر در نگارش هم وجود دارد. بسیاری از دانشمندان عقیده دارند هیچ چیزی مهمتر از نتایج مقالاتشان نیست.
اما واقعیت این است که اولین عملکرد مقاله، انتقال پیام به خواننده و متقاعد کردن وی به ارزشمند بودن تحقیق انجام شده است؛ بنابرین بهتر است قبل از شروع به نوشتن، در مورد پیام موضوع تأمل شود. حتا بهتر است پیش از نوشتن عنوان مقاله، راجع به نتایج مقاله نیز اندیشیده شود. دانشمندان امروزی کمتر به بیان نتایج خام میپردازند و هدفشان تفسیر و بحث بهتر نتایج است(Horton,1995).
یک نویسنده ممکن است موضوعی را در ذهن خود روشن و واضح تصور کند و نیازی به توصیف و تفسیر حس نکند، در صورتی که خواننده ممکن است اصلاً چنین تفکری نداشته باشد. تمام تردیدها توسط خوانندهگان مختلف از این تفکر نویسنده ناشی میشود که مطلبی که در اثر بحث و گفتوگوی زیاد برای وی مسجل و بدیهی شده است، برای خواننده نیز واضح و روشن است. گاهی اوقات، نتایجی که مربوط به موضوع اصلی نیستند، هر قدر هم که جالب باشند، بهتر است حذف شوند و اگر این نتایج حذف شده مفید و اساسی باشند، بهتر است در یک مقاله دیگر مطرح شوند.
یک نوشتار باید یک پرسش اصلی را پاسخ دهد و بیتوجهی به این موضوع از دلایل شایع بیمیلی خوانندهگان نسبت به مطالب است(Lambert et al 2003). این پرسش باید مشخص، جدید، مورد علاقه و استقبال جامعه علمی باشد(Perneger & Hudelson, 2004).
خوانندهگان مجلات فوق تخصصی به توضیحات اضافه و طولانی درباره موضوع مورد بحث علاقهیی ندارند، در حالی که در مجلات عمومی، برای ایجاد پسزمینه علمی مناسب برای خوانندهگان نیاز به توضیحات تکمیلی احساس میشود. به طور کلی دانشمندان باید خود را جای خوانندهگان گذاشته و عمق و جزییات لازم مطلب را از دیدگاه خوانندگان بررسی کنند.
۲ـ مورد دیگر، استفاده از شیوایی و فن بیان مناسب در حین پیروی از اسلوب مقالهنویسی است. دیوید ریس ((David Reese چنین عنوان میکند که در یک مقاله پزشکی، علمی یا هر نوع دیگر، نویسنده باید با استفاده از لغات متداول سعی کند که خواننده را نسبت مطلب نوشتهشده متقاعد سازد. در عین حال، بهرغم تلاش برای فصاحت مطالب، هرگز مشاهدات و حقایق ارایهشده در مقالات نباید تحت تاثیر فن خطابه قرار گیرند.
به عنوان مثال، در یک مقاله ضرورتی برای استفاده از صفات و قیدهای پیچیده وجود ندارد و در صورتی که بیان نتایج و بحث منطقی و روان باشند، خواننده نیازی به لغات نامفهوم و غیرضروری جهت درک بهتر مطلب احساس نمیکند.
کلمات غیرضروری بهتر است، حذف شود. یک نگارش پرتوان، معمولاً مختصر و فشرده است. این موضوع در مورد نوشتههای عمومی نیز مصداق دارد. هرقدر در یک نوشته ترکیبات طولانی و پیچیده و توضیحات اضافی در پرانتز بیشتر باشد، خوانندهگان و حتا علاقهمندان به موضوع را از ادامه مطالعه باز میدارد. بهترین و مطمینترین کار برای جلب توجه خوانندهها، بیان مطالب به صورت صریح، قطعی و مشخص است.
۳ـ خوانندهگان انتظار دارند هر نوع اطلاعات خاص موجود در یک مقاله را در محل مخصوص آن پیدا کنند. در صورتی که جابهجاییهای زیادی در محلهای ارایه اطلاعات ایجاد شود، مثلاً برخی نتایج بدون آنکه در قسمت یافتههای مقاله ذکر شده باشند، در بحث مورد ارزیابی و تفسیر قرار گیرند، خواننده را سردرگم میکنند. مطالبی که قرار نیست در قسمت بحث مطرح شود، بهتر است از قسمت نتایج حذف شود.
۴ـ عنوان، مهمترین عبارت یک مقاله است. اگر خوانندهیی اهمیت نوشتهیی را از عنوان آن برداشت نکند، به خواندن آن ادامه نمیدهد. عنوانهای طولانی حامل اطلاعات بیشتری هستند، ولی توجه کمتری جلب میکنند، بهویژه در افرادی که با نگاه سریع و گذرا از روی عناوین موجود در فهرست مجلات، مقاله مورد نظرشان را انتخاب میکنند. عنوانهای کوتاه جذابتر هستند، ولی ممکن است مفهوم کامل را نرسانند. عناوینی که از لغات ایهامدار استفاده میکنند، جذابیت بیشتری برای خوانندهگان دارند، ولی نباید به تبیین محتوای اطلاعاتی مطلب بپردازند. در نهایت در هنگام انتخاب عنوان مناسب، بازهم بهتر است نویسنده خود را در جایگاه خواننده قرار دهد.
۵ـ خلاصه مقاله نیز دارای اهمیتی تقریباً مساوی با عنوان است، گاهی تنها بر اساس خلاصه مقاله، یک خواننده تصمیم میگیرد مقاله را بخواند یا آن را کنار بگذارد. هر قدر هم یک مطلب حاوی اطلاعات قیمتی و مهم باشد، در صورتی که در خلاصه مطرح نشده باشد، خواننده علاقهیی به ادامه دادن مطالعه پیدا نمیکند. خلاصه مقاله به دو شکل نوشته میشود؛ نوع آزاد که شامل یک پاراگراف است و بیشتر در مقالات مولکولی و بیالوژی سلولی استفاده میشود و نوع ساختاری که هر چهار قسمت مقاله در آن رعایت میشود و بیشتر در مقالات کلینیکال استفاده میشود. در مورد اینکه بهتر است خلاصه پیش از نوشتن مقاله تهیه شود یا پس از اتمام آن. بهتر است که هر دو روش یکبار مورد ارزیابی و آزمایش قرارگیرد و سپس روش مناسبتر را انتخاب کنیم.
۶ـ بین بررسی متون و مقدمه مقاله، اختلاف زیادی وجود دارد. مقدمه نباید تا جایی که امکان دارد به مرور متون بپردازد؛ هدف اصلی آن طراحی یک نقشه است که نویسنده ابتدا به طور عام لزوم بررسی موضوع را عنوان میکند و سپس با نشان دادن روشها به یک پرسش اصلی که همان هدف مقاله است، میرسد. یک تاریخچه کوتاه که اهمیت مطالعه را عنوان میکند و اطلاعات قبلی موجود در این زمینه را بیان کرده و نقایص موجود را نمایان میسازد، عموماً در مقدمه آورده میشود.
۷ـ قسمت مواد و روشها در مقاله باید بهطور تخصصی و با جزییات کامل مطرح شود. به نحوی که محققان دیگر نیز بتوانند آن را انجام دهند. یک اشتباه شایع در این قسمت، بیان نشدن برخی جزییات ضروری است که خواننده را از درک صحیح روش انجام مطالعه باز میدارد؛ بنابراین قرار دادن خود به جای خواننده در این قسمت نیز بسیار مفید خواهد بود. شرکتهایی که محصولات آنها مورد استفاده قرار گرفته، به طور خلاصه باید لیست شوند.
۸ـ نتایج باید با یک نظم و توالی منظم ارایه شوند، بیان نتایج باید از توالی منطقی پیروی کند و نه از ترتیب زمانی. در غیر این صورت درک آنها مانند چیدن قطعات پازل در کنار هم است که میتواند بسیار گیجکننده باشد. از ارایه نتایج غیر ضروری که تأثیر چندانی در بحث ندارند، باید پرهیز شود تا خواننده سردرگم نشود و پیام اصلی نیز کمرنگتر نشود. هدف از نوشتن یک مقاله تحقیقاتی، ارایه یک فرضیه و بحث و تفصیل و تفسیر در مورد آن است. بنابراین بحث یک مقاله باید کاملاً روان و مرتبط با نتایج و با تفسیرهای کامل و ذکر منابع مختلف باشد. تفکرات و اندیشههای تحقیقاتی باید با دلایل مستدل و مستند حمایت شوند و به طور کاملاً واضح و روشن مورد ارزیابی قرار گیرند تا خواننده بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
۹ـ در نهایت، افزایش تعداد مقالات تحقیقاتی و مقالات مروری نشاندهنده افزایش فشار بر محققان است تا در زمینههای مورد علاقه خود همگام با مقالات روز باشند. اگرچه روزانه بر تعداد الگوها و راهنماها برای نوشتن یک مقاله گویا و قابل درک افزوده میشود، دانشمندان از میان حجم زیادی از مقالات از همین الگوها جهت انتخاب مقاله مورد نظرشان استفاده میکنند. دانشمندان کماکان مقالات را، در صورتی که به عنوان آنها علاقهمند باشند یا پرسش و پاسخهای مهمی را در برداشته باشند، مطالعه میکنند و هر قدر یک مطلب بهتر و منطقیتر نوشته شود، خوانندهگان بیشتری را جذب میکند و بیشتر مورد ارجاع سایر مقالات واقع میشود.
۱۰ـ و بالاخره اینکه در نظر گرفتن دو نکته هنگام مقالهنویسی بسیار مهم است: پیام اصلی و خواننده مقاله؛ چرا که تمام هدف نویسنده متقاعد کردن خواننده به ارزش و اهمیت تحقیقِ انجام شده است و اگر او به خوانندهها بیتوجهی کند، خوانندهها نیز به نوشتههای او بیتوجهی میکنند.
Comments are closed.