احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:گفتوگو کننده: روحالله بهزاد - ۲۷ حمل ۱۳۹۶
اشاره: غلاممحمد محمدی از تاریخنگاران کوشا و نامآشنای افغانستان است که سالهای درازیست برای روشن شدن فصلهای کورِ تاریخ افغانستان پژوهش میکند. آقای محمدی نزدیک به بیست سال است که در محور تحولات و تعاملات افغانستان با پاکستان و در کل، تحولات منطقه قلمفرسایی کرده/میکند و در این زمینه از او کتابها و مقالات بیشماری به نشر رسیده است. از آنجا که بحث خط مرزی دیورند این روزها تیتر نخست و درشت رسانهها و محافل سیاسی کشور است، روزنامۀ ماندگار با آقای محمدی گفتوگویی را ترتیب داده است که پیشکش خوانندهگان گرامی میشود.
*هدف شما از پافشاری برای بسته شدن مرز دیورند چیست؟
هدف ما از بسته شدن مزر دیورند، از لحاظ سیاسی و فزیکی در تفاهم با دولت پاکستان، یک هدف ملی یعنی نجات مردم افغانستان از بحران موجود و ختم دشمنی ۷۰ ساله میان زمامداران قبیلهگرای افغانستان و زمامداران پاکستان است، زیرا به نسبت مداخلۀ سه کشور (افغانستان، پاکستان و هند) در امور داخلی یکدیگر، تاوان اصلی را مردم افغانستان میپردازند و مرز دیورند در چهل سال اخیر، به دهلیز مرگ برای شهروندان افغانستان تبدیل شده است.
یعنی تمام مخالفان دولتهای افغانستان از تنظیمهای جهادی تا القاعده، طالب و داعش همه از پاکستان تجهیز، تمویل و اعزام میشوند و هر روز، هفته و ماه، صدها تن قربانی باز بودن مرز دیوند میشوند؛ لذا بسته شدن راه آدمکشان، راه تروریستان، راه انتحاریان، قاچاقبران و سلاحفروشان، صددرصد بر بنیاد منافع شهروندان افغانستان است.
*ادعا میشود که به جای پاکستانی چرا شما به گونۀ جدی خواهان بستن مرز دیوند هستید، پاسخ شما در این زمینه چیست؟
بلی! ما به طور جدی خواهان بستن مرز بینالمللی دیورند هستیم. از بهر اینکه متضرر اصلی در بحران هفتاد سال قبل و امروز، مردم افغانستان بودند/هستند، در قدم دوم، پاکستان و در قدم سوم، هندوستان و بعد از آن، تمام منطقه و جهان. حالا بستن مرز دیورند، برای مردم افغانستان اهمیت حیاتی دارد، یعنی دروازۀ مرگ بسته میشود.
از اراکین ترسو و جبون دولت بپرسید که چرا اطراف خانههای شان را سنکهای سمنتی، سیمهای خاردار، گیت و یا پاتک گرفتهاند؟ کوچههای و جادههای را به محیطهای وحشت تبدیل کردهاند. اگر احساس انساندوستی، وطندوستی و افکار عالی سیاسی داشته باشند، باید مرز دیورند را بهجای کوچههای خود ببندند.
*ادعا میشود که صدا بلند کردن و بینالمللی خواندن مرز دیورند، به نفع پاکستان و خیانت ملی است، باور شما در این زمینه چیست؟
بر خلاف این ادعا، تلاش برای بستن مرز دیورند (دهلیز مرگ)، وجیبه و ظیفۀ ملی هر شهروند افغانستان است. وقتی موسی شفیق، نخستوزیر جسور و با درایت افغانستان قضیۀ یکصدسالۀ آب هلمند را با کشور شاهی ایران حل کرد، در آن زمان، گروههای کوتااندیش، او را به آبفروشی متهم کردند، سرانجام به وسیلۀ نوراحمد نور در زندان پلچرخی به همین اتهام به شهادت رسانده شد، اما با گذشت سالها، حالا کار او را شایسته میخوانند، بالای قبرش اکلیل گل میگذارند و جادهیی را به نامش نامگذاری میکنند. پنجا شال بعد، بالای قبرهای مال نیز اکلیل گل خواهند گذاشت. بستن مرز بینالمللی دیورند نجات شهروندان افغانستان است تا تأمین منافع پاکستان.
*نظر شما در مورد امضای تفاهمنامۀ امنیتی در ۲۴ ثور ۱۳۹۴ و پروسیجر سهجانبه میان افغانستان، پاکستان و آیساف در ۱۶ حمل ۱۳۹۴ و تفاهم لندن میان آقای حنیف اتمر و سرتاج عزیر در اوایلِ ماه حمل ۱۳۹۶ که به پاکستان اجازه میدهند تا در امتداد مرز دیورند تأسیسات امنیتی-نظامی بسازد، چیست؟
قرار گزارش روزنامۀ ویسا، تفاهمنامۀ امنیتی ۸ ماده و سند شاپ ۲۱ ماده دارد که مادۀ ۲۰ و ۲۱ آن نهتنها به پاکستان، بلکه به افغانستان نیز اجازه میدهد تأسیسات مورد نیاز خود را در امتداد مرز دیورند بسازد و بر بنیاد گزارش همین روزنامه، در هفتۀ اول ماه حمل ۱۳۹۶ در کنفرانس لندن نیز در این مورد توافق شده است. اگر دکتر غنی به معضالۀ دیورند و حل آبهای جاری با پاکستان حل اختلافات ملی در توزیع عادلانۀ قدرت، حل اختلاف شناسنامههای برقی بر بنیاد ارادۀ مردم، حل اختلافات زبانی، تصویب قانون تحصیلات عالی بدون تعصب و به گونۀ عادلانه پایان دهد، او را گاندی افغانستان میخوانیم و در انتخابات بعدی حاضریم حتا برایش کمپاین کنیم.
*در این روزهای بالای آقای دکتر لطیف پدرام، رهبری حزب کنگرۀ ملی افغانستان و عضئو مجلس نمایندهگان اتهاماتی وارد میشود که گویا از پاکستان پول میگیرد و به نفع پاکستان، مرز دیورند را مرز بینالمللی میخواند و به رسمیت میشناسد، باور شما در این زمینه چیست؟
در این کشور به حدی خیانت، پولدوستی، بیهویتی و جدانفروشی اوج گرفته است که هر حرکت عادلانۀ انسانی و منطقی را به پول محاسبه و معادله میکنند. دیده میشود که دیگر معیار انسانیت و اسلامیت برای بسیارها، پول است. نمیدانم دکتر پدرام چگونه پاسخ میدهد، اما من هشت سال پیش در تلویزون طلوع گفته بودم: “افغانستان یک وجب از مرز دیورند به آن طرف از لحاظ تاریخی و حقوقی حق ندارد.” از سال ۱۳۸۴ تا کنون، دهها مقاله و چندین عنوان کتاب در این رابطه نوشتهام که از جمله، چهار جلد آن به نسیت نداشتن پول، از چاپ مانده است. اگر پاکستان پول میداد برای من میداد تا این کتاب را چاپ میکردم. این ادعا بسیار جاهلانه، خصمانه و عقدهمندانه گفته میشود، به اصلاح عامیانه، “خاک خشک به دوار نمیچسپد.” ایجاد نظام فدرالی حل اختلاف با پاکستان و حل عادلانۀ مسایل ملی جز برنامههای حزب کنگرۀ ملی افغانستان بوده و است که این را همه میدانند.
من یکی از طراحان و حامیان بستن مرز دیورند هستم، مدت ۱۹ سال در این زمینه پژوهش کردهام، با عصاچوب و پای پیاده میگردم و در موتر ملیبس سوار میشوم، اگر پول میگرفتم، موترهای لکس میداشتم.
*مدعیان تجزیۀ پاکستان میگویند که شما با اقدامات و اظهارات صریح برای بستن مرز دیورند، اختلاف ملی را دامن میزنید و از زبان شما بوی نفاق میآید و وحدت ملی را خراب میسازید، خودتان چه میگوید؟
در این کشور نه ملتی وجود دارد و نه وحدتی. ۲۷۰ سال است که دولت ملی و مردمی، اختلاف ملی، اختلاف زبانی، اختلاف قومی، اختلاف تنظیمی و… تا مرز انقطاب اجتماعی رسیده است. سه دور انتخابات ریاستجمهوری جعلی و تحمیلی با فشار انگلیس و امریکا برگزار شد، هشت سال است قانون تحصیلات عالی و ۵ سال است قانون ثبت احوال نفوس در باتلاق اختلاف ملی سرگردان است. واضح و روشن میگویند که یا حاکمیت ما، زبان ما و هویت ما را بپذیرید یا اگر نپذیرید وحدت ملی خراب میشود.
ما میگوییم، اکر وحدت به اصطلاح ملی، اینقدر مزخرف و غیر انسانی و توأم با بیعدالتی باشد، اگر خراب میشود، بهتر است امروز خراب شود، غیر از عدالت اجتماعی، آنهم برای همه اقوام شریف ساکن کشور، به هیچ واژۀ مزخرفی از این قبیل عقیده و احترام نداریم.
در این کشور ۲۴ ملت زنده وجود دارد که مانند ۲۴ درخت میوه در یک باغ هستند. برادران غذابکشیده و عقب نگهداشته شدۀ پشتون ما صرف یک ملتی از ۲۴ ملت هستند. اقلیت و اکثریتی در این کشور بدون احصایهگیری ملی و معیاری وجود ندارد. همان ملتهای بزرگتر هم زیر چهل درصد شاید باشند. تعداد از جهالتپسندان میگویند که دیگر درختهای میوه را از این باغ قطع کنید، تنها شفتالو باشد و شما هم شفتالو شوید.
ما میگوییم، ما سیب هستیم، انار هستیم، انگور و… هستیم. یعنی ما ازبیک، هزاره، تاجیک و… هستیم. انار، انگور، توت و سایر میوهها… حتا در شفتالو پیوند نمیشوند، چه رسد که همه شفتالو شوند.
اینکه میگویم ما «افغان» یا «اوغان» نیستیم، استدلال ما منطقی است. اگر یک برادر پشتون شهروند هندوستان، تاجکستان یا ازبیکستان باشد، از او بپرسند، کی هستی؟ نمیگوید من هندو هستم، تاجیک هستم یا ازبیک هستم و نباید هم بگوید، بلکه میگوید و باید بگوید: من هندوستانی، تاجکستانی یا ازبیکستانی هستم. یعنی یک “ی” نسبتی یک شخص را به یک محدودۀ جغرافیایی یا یک کشور پیوند میدهد. ما نیز تاجیک، ازبیک، هزاره، بلوچ، پشهیی با نورستانی و با استدلال علمی «افغانستانی» هستیم. اوغان مساوی به پشتون که مُعرب آن «افغان» میشود.
اما در رابطه به غایلۀ اخیر که به اساس تفاهمنامهها و استناد امضا شده به وسیلۀ دولت آقای داکتر غنی با پاکستان به شمول آیساف و ناتو امضا شده، هم دولت پاکستان و هم دولت افغانستان حق دارند در امتداد مرز بینالمللی دیورند. برای جلوگیری از صدور، عبور و مرور تروریستان و دشمنان نظم و امنیت، تأسیسات نظامی-امنیتی بسازند و مرز را کنترل کنند. از تصمیم هر دو کشور ستایش و حمایت میکنیم و مرز دیورند را مطابق شواهد، مدارک و اسناد رسمی امضا شده و تصدیق از سوی زمامداران افغانستان سازمان ملل متحد، سازمانهای حقوقی بینالمللی و کل کشورهای اعضای سازمان ملل مرز بینالمللی و رسمی میشناسیم و خواهان بسته شدن این دهلیز مرگ هستیم.
اگر با گفتن حقایق، اینقدر خاین محسوب شویم، کسانی که طی ۱۷۸ سال بیش از بیست معاهده و سند را در فروش و واگذاری خاک به بیگانهگان در بدل گرفتن پادشاهی، ریاستجمهوری و حفظ قدرت امضا کردهاند، جرم و خیانت اجدادشان را که به آنان افتخار میکنند، خودشان محاسبه کنند.
*ادعا میشود که در شرایط اجتماعی، سیاسی، نظامی و امنیتی که قرار داریم، وقت مطرح کردن حل قضیهیی دیورند با پاکستان نیست، بگذارید، افغانستان نیرومند شود، آنگاه تا پل اتک که مرز حکومت احمدشاه ابدالی بود، پس بگیرم، دلایل شما از مطرح کرد آن در شرایط موجود چیست؟
وقتی عبدالرحمان خان معاهدۀ دیورند را در سال چهاردهم پادشاهیاش، درحالیکه ۱۶۰ هزار نیروی نظامی قهار و خونآشام داشت و در اوج قدرت استبدادی بود، امضأ کرد، از مناطق آنطرف دیورند امروزی یک وجب هم در تصرف میر آهنین نبود، تمام آن مناطق را ابتدا رنجیت سنگ، حاکم پنجاب اشغال کرده و از رنجیت پیش از مرگش، انگلیسها گرفته بودند. یعنی مناطق آنطرف دیورند حدود ۲۵ سال در تصرف رنجیت و از ۱۸۴۵ تا ۱۸۹۳ م مدت ۴۸ سال به طول کامل در تصرف انگلیسها بود و در ضمن، براساس ۵ معاهده (معاهدۀ سه جانبۀ لاهور ۱۸۳۸، معاهدۀ دوستانۀ قندهار ۱۸۳۹ و معاهدۀ اول جمردو ۱۸۵۵، معاهدۀ دوم جمرود ۱۸۵۷ و معاهدۀ گندمک۱۸۷۹) و خاکفروشان دیگری مانند سلطان محمدخان طلایی و سرور یار محمدخان، مناطق آنطرف را سالهای پیش فروخته بودند. عبدالرحمان خان کدام منطقهیی را جدید به انگلیسها نداده است.
با آنهم، عبدالرحمان خان پسرش حبیبالله و نواسهاش امانالله، پنجا سال از نادرخان تا داوودخان و پنجا سال دیگر یعنی از خانوادۀ بارکزی و محمدزایی یکصدسال، ظالمانه حکومت کردند. اینها یک قدم پیش نرفتند، یک وجب خاک را پس گرفته نتوانستد، بلکه (پنج معاهدۀ دیورند حبیبالله، صلح راولپندی، معاهدۀ کابل، معاهدۀ کراچی با پاکستان و حدود ده سند دیگر را تا کنون تصدیق و تایید و معاهدۀ دیورند را امضا کردهاند که آخرینشان سند ساپ (SOP) است. جای شرم و ننگ این است که حالا بچههای شیرخوار و بیخبر از تاریخ ما را تنبیه و تهدید میکنند که حاکمیت ۷۰ سالۀ پاکستان و یکصدسالۀ انگلیس و ۲۵ سال حاکمین پنجاب را با تاریخ متقلب میکنند و خاک پاکستان را از اتک میگیرند و «لوی افغانستان» میسازند و ملتهای ساکن کشور هر روز خون فرزندانشان را میریزد، در جادههای توتههای بدنشان آلوده به خونشان جمعآوری میشود، نان، کار، امنیت و آسایش ندارند، استقلالشان سلب و تحت حمایۀ امریکا هستند، هفتاد سال دیگر تاوان دیورند مزخرف شما را بپردازند، تا شما پاکستان دارای تسلیحات اتمی، ارتش یک میلیونی و قویترین استخبارات جهان را تجزیه کنید و تا پل اتک برسید در سر پل اتک اتن کنید!
بعضی آدمنماها و از عقل قرضدار در افغانستان، کسانی را که خواهان حل اختلاف با پاکستان هستند و همچنان خواهان بسته شدن مرز دیورند و پایان بحران کشور از تباهی ۴۰ سالۀ اخیر هستند را خاین ملی و نمایندۀ پاکستان میخوانند، درحالی که من دروازۀ تورخم را تا هنوز خوشبختانه ندیدهام، خانمهای خودشان در پاکستان ولادت میکند و در انتهای راه نیز خودشان در موترهای شیشه سیاه میآورند. بیشرمی، دیدهدرایی، جهالت، قدرتطلبی و بیعدالتی هم حدی دارد. در حالی که قدرت در ارگ به دست چندین تن معاملهگر و قومفروش متمرکز است، پشتونهای مظلوم، یگانه قومی هستند که از هر لحاظ تباه شدهاند.
Comments are closed.