احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۰۴ ثور ۱۳۹۶
فراخوانِ ملییی که امروز در کابل از سوی کنفرانس آجندای ملی با شرکت شمارِ زیادی از نخبهگان و سیاسیون در فضای پُرآشوبِ سیاسی برگزار میشود، میتواند تکانهیی مهم در راستای تحلیل و شناختِ وضعیتِ بحرانیِ موجود به شمار رود.
افغانستان از سه سال به اینسو خلافِ آنچه که از سوی دولتمردانِ کشور وعده داده میشد، وارد فاز بحرانِ تازه شده است؛ بحرانی که بهآهستهگی در انتخابات سال ۱۳۹۳ نطفه بست و با جان گرفتن در میان اختلافاتِ سیاسی و فکری دو تیم، حالا به معضلی کلان و عمیق در مناسباتِ قدرت در کشور تبدیل شده است.
در انتخابات سال ۱۳۹۳ که دیگر حامد کرزی رییسجمهوری پیشین بر اساسِ قانون اساسی کشور نمیتوانست در آن شرکت ورزد، گمانِ غالب این بود که افغانستان با رها شدن از این سیاستمدارِ نه چندان دوراندیش و بهشدت فرصتطلب، شاید موفق شود گامهای تازهیی در راستای مردمسالاری و شایستهسالاری بردارد که کشور را از چنگال بحرانهای شکل گرفته در زمان زمامداریِ او نجات دهد. اما متأسفانه دولتِ پساکرزیی، خود به معضلی تازه و اختاپوسی در مناسباتِ قدرت تبدیل شد. حالا افغانستان نه تنها که از میراثِ شومِ بهجا مانده از دورۀ کرزی رها نشده، بل با بحرانهای ویرانگرِ دیگری نیز روبهرو است که میتواند هستی و موجودیتِ آن را به مخاطره اندازد.
بحران موجود، تنها فساد و ناامنیهای فراگیر نیست؛ بل روابط قدرت نیز به اندازۀ کافی به ویروسِ قومیسازی و انحصارگرایی آلوده شده است. این بحران تنها تکتازیها و سوءمدیریتِ آقای کرزی را با خود ندارد، بل واگرایی و پراکنده شدنِ جامعه را نیز به ارمغان آورده است. دولتمردانِ امروز فقط به فساد اداری و مالی آلوده نیستند، بل خودشان ترویجکننده و اشاعهگرِ این فرهنگ اند. حالا با چنین ابعادی از بحران فراگیر، فراخوان ملی طرح اصلاح و تحول در مناسباتِ قدرت در کشور را ارایه میدهد و تلاش دارد که افغانستان را از آنچه که خواسته و ناخواسته به آن گرفتار آمده، نجات بخشـد.
شاید در طی این سالها جریانهای زیادی شکل گرفته باشند که همه داعیهدارِ نجاتِ کشور از چنگ بحرانهای موجود باشند، اما تا هنوز واقعاً مشخص نیست که کدامیک از این جریانها میتوانند در عمل چنین خواستی را برآورده کنند. در اینکه ما دچار دردیم و درد را میشناسیم، جای شک نیست. تا این جای کار، تقریباً اکثریت با هم مساوی هستیم. همه درد میکشیم و از دردی که بر ما وارد است، فریاد میزنیم؛ اما این بهتنهایی چارۀ کار نیست.
درد کشیدن چیزیست و تسکین و درمانِ درد چیزی دیگر. اگر یک عمر همینطور فریاد بزنیم که درد داریم، درد درمان نمیشود. درد را باید شناخت و بعد به درمانِ آن پرداخت. درد را همه حس میکنند ولی همه دردشناسی نمیدانند. به همین دلیل تا به امروز، گره کورِ افغانستان باز نشده و ما همچنان قربانی شرایط و وضعیت هستیم.
وقتی آقای کرزی رییس جمهوری پیشین در واکنش به حملۀ وحشیانۀ طالبان به قول اردوی ۲۰۹ شاهین در بلخ میگوید اگر طالبان را کسی دشمن بداند، از مردم افغانستان نمایندهگی نمیکند؛ آیا چنین فردی میتواند افغانستان را نجات دهد؟ آیا او به شناختِ دقیق و درست از وضعیت دست یافته؟
بدون شک که سخنانِ چنین داعیهدارانی نمیتواند باعث نجاتِ کشور شود. آنها با چنین رویکردی میخواهند افغانستان را نجات بخشند درحالیکه دوران حاکمیتِ آنها نشان میدهد که هیچ حرفی برای گفتن ندارند. وقتی احمدولی مسعود طراح آجندای ملی یک دهه پیش با نگاهی منتقدانه به وضعیت بحث اجماع ملی را آغاز کرد، در آن زمان این بحث شاید چندان جدی تلقی نشد ولی حالا با گذشتِ یک دهه میبینیم که آجندای ملی تنها یک فرمول انتزاعی و آرمانگرایانه برای حل مشکل سیاسی افغانستان نیست، بل بهشدت جنبۀ پراگماتیسی و عملی دارد.
آقای مسعود طی سالها زندهگی سیاسیِ خود نشان داده که سیاستمداری اخلاقمدار و بهشدت اصولگراست. او نمیخواهد هیچ اصلی را قربانی رابطه، مصلحت و منافع شخصیِ خود و دیگران کند. اگر منافعی برای او مطرح است، منافع کشور و مردمش است و اگر زمانی از چیزی به نام منافع ملی سـخن میگوید، واقعاً به چنین چیزی باور دارد.
از طرف دیگر، شناختِ آقای مسعود از وضعیت کشور و مناسباتِ سیاسی تنها محدود به “خواندن” دیگران نیست؛ بل یافتههای او، تجربههای روزمره و عمیقِ او از شرایط کشور و مناسباتِ آن است. او همهروزه با اقشار مختلفِ مردم میبیند و حرفهایشان را میشنود و از این راه تلاش میکند که یافتههایش را محک زند.
آجندای ملی تلاشی فکری و اندیشهورزانه به معضلِ قدرت در کشوری به نامِ افغانستان است که از دههها به اینسو قربانی مناسباتِ آن میباشد. آقای مسعود میکوشد در این طرح صـدایِ همه را بشنود و آن را بازتاب دهد. اگر آجنـدای ملی بهدرستی خوانده شود، شاید بسیاری از جریانهای سیاسی صدایِ خود را در آن تشخیص دهند.
امروز فراخوانِ ملی در راستای همین طرحِ کلان وارد میـدان شده که بتواند با ارایۀ برنامۀ عملی و کارآمد راهی برای حل مشکل جنگ، نابسامانیهای سیاسی، بیاعتمادی و آشفتهگیهای موجود بیابد. این طرح بدون تردید به بازخوانیهای متعدد نیاز خواهد داشت و امروز این گام با اسـتواری تمام برداشته میشود.
Comments are closed.