احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:رحمتالله بیگانه - ۱۰ ثور ۱۳۹۶
بخش نخست
یاددهانی
خاطره یا یادمان، بخشی از تاریخ و سرگذشتِ انسانهاست که نویسندهگان در وقایعِ این نوشتهها، خود نقش داشته و آن را زندگی کردهاند.
من خاطراتِ ۳۸ ساله و چشمدیدهای خود را از سالِ ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۳ خورشیدی نوشتهام. این خاطرات تصویری از گذشتههای نزدیک اند.
از روی تصادف در روزگارِ پادشاهگردشیها، انقلابها و فراز و فرودها، در جریانِ حوادث قرار داشتهام؛ حیفم آمد که این قصهها و خاطرات را ننویسم.
گاهی که گوشهیی از این دردها، حسرتها و حیفها را برای دوستانم قصه میکردم، میگفتند: «چرا این خاطرات را نمینویسی؟»
دوستِ عزیز و فرهیختهام، آقای نظری پریانی مدیر مسوولِ روزنامۀ ماندگار، بیش از دیگران این پرسش را مطرح میکرد و از من میخواست خاطراتم را بنویسم. چند باری خاطرههای کوچکی از زندهگیام را در مناسبتهای گوناگون نوشتم و به دستِ ایشان سپردم و او نیز صمیمانه آنها را در روزنامۀ زیرِ ادارهاش به نشر سپرد. در واقع تشویقها و حمایتهای معنویِ آقای پریانی باعث شد که من مُصمم به نگارشِ این مجموعهخاطرات شوم. از این بابت، نسبتِ به جناب ایشان، بینهایت مدیون و سپاسگزارم.
خاطراتِ درج شده در این کتاب، شاملِ برداشتهای من از نظامها و شخصیتهای گونهگون میشود. همچنان بخشِ دیگری از این یادداشتها دربرگیرندۀ چشمدیدِ من از شخصیتهای مشهورِ روزگارمان که خود با آنها صحبت کردهام و یا در مجالسشان حضور داشتهام، میباشد.
این خاطرهها حاوی این موارد اند:
o گوشهیی از حکومت داوودخان؛
o حاکمیت خلق و پرچم و اعمالِ آنها در ۱۴ سال؛
o حاکمیت مجاهدین و مشکلات مردم در ۴ سال حکومتِ آنان؛
o نظام طالبان و جنایاتِ آنها در حقِ مردم افغانستان؛
o و حکومت خوششانس و طلاییِ کرزی که طیِ ۱۳ سال فرصتهای طلایی را به هدر داد.
بعضی دوستان از من خواستند که این قصهها، روایتها و خاطرات را شاخوبرگ دهم و به گفتۀ آمرصاحب، “مرچ و مصالح” به رویش بزنم. هرچند این کار ممکن بود اما فکر کردم با استفاده از این روش، خاطره اهمیتِ خود را از دست میدهد و به داستان و طرح تبدیل میگردد. از همین رو، نخواستم خاطراتِ خود را با حشو و زواید بیارایم.
البته توضیح و تشریح، جای بنیادیِ خود را در این نوشتهها دارد و در حد امکان، دست به چنین کاری زدهام.
از آقای هارون مجیدی خبرنگار جوانِ کشور ممنونم که اصرار و پرسوجوهای مداومِ وی، گامهایم را برای نگاشتنِ این خاطرات استوارتر ساخت. از آقایان سید عبدالله فرامرز، جاوید فرهاد و نورعلی فرحت نیز سپاسدارم که مرا از نظریاتِ نیکشان پیرامونِ این اثر بینصیب نکردند.
همچنین از دوستِ محترم و فرهیختهام عبدالحفیظ منصور، نمایندۀ مردم کابل در مجلس نمایندهگان کشور، بهخاطر ابراز نظرشان در مورد این خاطرات، ممنون و مشکورم.
آرزومنــدم این یادداشتها و خاطرهها برای خوانندهگانِ عزیز، جالب و دلچسب تمام شود.
Comments are closed.