احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۱ ثور ۱۳۹۶
بسمالله الرحمن الرحیم
با سلام و سپاس از همۀ حضار گرانقدر، به خصوص مهمانانی که از ولایات دوردست در اینجا حضور بههم رسانیدهاند و با درود برروح شهدای افسران جوان تراژیدی بلح.
هموطنان عزیز: امروز جمع شدهایم، چون نگرانیهای مردم در کشور به وضعیت هُشدار باش رسیده است. این فقط نگرانی من نیست، نگرانی یک قوم، یک تبار و یک سمت نیست، نگرانی همۀ مردم افغانستان میباشد. به این لحاظ میبینید که چهرههایی که اینجا نشستهاند، مردمی که از ولایات دور حضور یافتهاند، از اقوام، اصناف و طبقات مختلف، با ایدئولوژیهای مختلف، مجاهد، ملیگرا، چپی، راستی، روشنفکر، عالم، استاد، جوان، کهنسال، زن و مرد، همه نگراناند و این نگرانیها اند که مردم را امروز باهم پیوند میدهند و اگر کاری نکنیم و راهی نسنجیم، ادامۀ این وضعیت را هیچکس نمیتواند تصور کند که چه تراژیدییی در انتظار افغانستان نشسته است. اینجاست که ما به خود حق میدهیم که در جستوجوی راهحل باشیم. این نگرانیها طی این سالها سنگینتر گردیدهاند. از این روست که ماهها میشود با کثیری از شخصیتها و سیاسیون کشور به مشورت و رأیزنی پرداختهایم.
هیچکدام نمیخواهیم شاهد جنگهای دوباره، مصیبتهای بیشمار، به وضعیت قبل از ۱۷ سال بر گردیم. نمیخواهیم کشور با پایگاه تروریسم، افراطیگرایی، جنگهای نیابتی، قومگرایی، استبداد، مواد مخدر و دهها مصیبت دیگر غرق شود، برعکس میخواهیم دستآوردهای یکونیم دهه حفظ گردد، امیت تأمین شود، ثبات برقرار گردد، صلح پایدار و عدالت و آرمش بیاید. اما سوال اساسی اینجاست که چگونه به این سرنوشت رسیدیم، ۱۷ سال تمام، با سرازیر شدن میلیاردها دالر، حمایت جهانی و تفاهم درونی و منطقهیی، سرانجام، دامن تروریسم گستردهتر، مواد مخدر بیشتر، جنگ و بیامنیتی بیشتر، ثبات کمتر، اعتماد کمتر، عدالت کمتر و… یعنی ما دقیقاً در موقیعت برعکس آنچه مردم افغانستان انتظارش را داشت، قرار داریم.
داستانِ اینکه چه شد که به اینجا رسیدیم، رشتۀ دراز دارد، اما آنچه برایمان از ابتدا مایۀ نگرانی و بحث اساسی بوده و میباشد، نبود دولت با قاعدۀ ملی، نبود زعامت ملی، نبود استراتیژی ملی است که در مدت ۱۷ سال عامل و حامل بحرانهای امروز کشور میباشند.
یکونیم دهه قبل، وقتی با حضور جامعۀ جهانی به صلح نسبی رسیدیم، همۀ سعی خود را داشتیم که چگونه میشود از همین فرصتهای جهانی برای افغانستان بهخاطر ایجاد دولت ملی استفاده کرد، چون میدانستیم که این فرصتها دیرپای نیست، میدانستیم که دیر یا زود، هر کشوری برنامۀ خود را دارد و افغانستان باید برنامۀ خود را میداشت، میدانستیم که وابستهگی دایمی سرانجام هیچ کشوری را به قوام نرسانیده است. از اینرو، نقشۀ راهی را بهنام «آجندای ملی» برای حکومت وقت پیشنهاد دادیم و گفتیم، از صلح نسبی بهوجود آمده استفاده کنیم تا دولت ملی و زعامت ملی خودمان را ایجاد کنیم. گفتیم گفتمان را میان خودمان آغاز کنیم، حداقل مشترکات خود را دریابیم و به یک دیدگاه واحد برسیم تا با اعتماد میان خود، دولت ملی را شکل دهیم و به صلح پایدار و ثبات برسیم.
باید خاطر نشان ساخت که تفکر آجندای ملی بیشتر مدیون گفتگوها با شهید مسعود، قهرمان ملی کشور و با الهام از اندیشهها و آموزههای ایشان بود. مسعود رهبر آزادیخواهی که از سن ۱۹ سالهگی تا ۴۹ سالهگی، یعنی ۳۰ سال تمام عمر خود را وقف مبارزه در راه خدا، دین و مردم کرد. و در آخرین لحظۀ زندهگیاش، دقیقاً چهار ماه قبل از شهادتش هدایت داد، حالا وقت آن رسیده است که با پُل زدن میان روشنفکر در بیرون و مجاهدان در داخل نقشۀ راه افغانستان را آماده کنیم. بنابر هدایت ایشان، من مسوول گردهمآیی حدود ۴۰۰ تن از شخصیتهای ملی و روشنفکران از همۀ اقوام و از سراسر اروپا و امریکا در لندن شدم که گفتمان سه روزۀ این مجلس بهنام کنفرانس لندن معروف گردید. کنفرانس لندن مورد استقبال مسعود قرار گرفت، چنانچه در مورد تکتک آنان جویای معلومات بیشتر گردید و نظریاتشان را یادداشت میکرد. مسعود با انتباه از حکومت سران مجاهدان، در پی ایجاد یک راهکار ملی بود.
مسعود بزرگمردی که افغانستان را در بحرانیترین شرایط رهبری داد و بار سنگین جهاد و مقاومت را برشانه کشید، کشور را تسلیم بیگانه نکرد و در مقابل دو تجاوز سرخ و سیاه ایستاد، در مقابل تروریسم یکجا با همسنگران خود ایستاد و اینبار امانت دفاع از وطن را تا آخرین نفس و سفر زندهگیاش همچنان بر دوش کشید، چشماندازی داشت برای ساختن افغانستان. پس از مسعود آنچه اتفاق افتاد، بر میگردد به مسوولیت بازمندهگان و این را میگزاریم به قضاوت مردم. اما برای من، اندیشه، معنویت، خیال و راهکار مسعود، انگیزۀ گردید و مشعل راه من شد.
با همین انگیزه در مدت ۱۷ سال تمام پس از شهادت مسعود، همۀ چشمانداز من، جستجوی راهحلی بوده است برای کشور. چشماندازی برای تدوین یک استراتیژی. طی این هم سالها همواره تا حد امکان سعی داشتهام تا با مشورت و رأیزنیها، نشستها، سیمنارها، با نخبهگان فکری و اندیشهورز، راهحلی بیابیم، نفشۀ راۀ ترسیم کنیم بهخاطر گذاشتن یک تهداب محکم برای امروز و فردای افغانستان. حتا بهخاطر دارم که بعضی دوستان نزدیک از سخن گفتن در مورد برنامه بیزار بودند.
بنیاد شهید مسعود را بهخاطر تحقق اندیشههای مسعود ایجاد کردیم، جریدۀ وزین ماندگار را بهخاطر بلند کردن صدای عدالتخواهی، در مقابل استبداد، انحصارگرایی و برای روشنگری و بیداری تأسیس کردیم، طرح آجندای ملی را بهخاطر گفتمان ملی-مدنی، رسیدن به دیدگاه واحد، اعتمادسازی، تشکیل دولت وحدت ملی تا رسیدن به صلح پایدار و تأمین ثبات راهاندازی کردیم. همۀ کسانی که مرا میشناسند، اینکارها را در حد توان و امکانات دست داشته، بدون هیچ چشمداشتی، بدون پذیرش هیچ مقامی، علیرغم پیشنهادات مکرر داخل شدن در دستگاه دولت، طی این هم سالیان دراز ادامه دادیم.
چنانچه گفتیم، آجندای ملی را ابتدا، ۱۴ سال قبل به مسوولان حکومتی پیشنهاد داده بودیم و گفتیم که از حضور جامعۀ جهانی و فرصت صلح نسبی، بهخاطر تشکیل دولت و زعامت ملی استفاده ببریم. همچنان ۴ سال قبل طرح دولت وحدت ملی را از دورن دل آجندای ملی مطابق شرایط افغانستان پیشنهاد داده بودیم، اما دریغا که نه حکومت قبلی آقای کرزی و نه هم حکومت موجود به پیشنهاد ما توجه نکرد و کشور به بحرانهای در هم تنیده گیرماند. این رهبران، نه قادر شدند استراتیژی ملی برای افغانستان تدوین کنند و نه هم توانستند دولت وحدت ملی را شکل بدهند، فقط از نام ملی و دولت وحدت ملی استفادههای ابزاری کردند و ملی بودن و ملی اندیشیدن را در افکار و اذهان مردم بدنام ساختند. یک دور باطل، یک حق تلفی. امروز حتا پس از سه سال، رهبران ائتلافی دو تیم موجود، قادر به تطبیق سند مشروعیت خود نشدند و با از دست دادن نیروهای کلیدی تیمهای خود و ناکامی در ایجاد یک تیم واحد ملی در سطح کشور، مشروعیتشان را از دست دادند.
سه سال تمام است که بحران سیاسی، بنبست امنیتی، رکود اقتصادی، فساد دولتی، بحران مشروعیت، بحران اعتماد، تقابل هویتی و نبود ظرفیت مدیریتی حکومت سبب شده است که نظام در کل به فروپاشی نزدیک گردد و شیرازۀ کشور متزلزل شود. بار دیگر آجندای ملی بهعنوان بستر تلاشهای صادقانه و با تجربۀ چندین سال گفتوگو و مشورت با کثیری از نخبهگان سیاسی، فکری، جوانان و… به این باور است که مهار بحران موجود قبل از همه به یک چتر ملی کلان نیاز دارد تا با تعریف یک ارزش و راهبرد ملی زمینۀهای ایجاد دولت ملی و زعامت ملی را در کشور آماده سازد.
با در نظرداشت این واقعیتها، آجندای ملی این موارد ذیل را به عنوان محور اصلی این فراخوان مورد تأکید قرادر میدهد.
-اصلاح نظام انتخاباتی ـ ایجاد زعامت ملی ـ شکستن دیوارهای قومی ـ صلح ـ تروریزم ـ فساد ـ انکشاف متوازن ـ سیاست خارجی ـ نقش جامعۀ بین المللی ـ تصمیم آجندای ملی.
دو مورد اول را اندکی توضیح میدهم.
ما معتقدیم که ایجاد کمیسیون مستقل انتخابات و اصلاح نظام انتخاباتی با مشارکت، حضور و نظارت احزاب سیاسی، نهادهای مدنی، نهادهای ذیربط و بینالمللی، همچنان نافذ شدن قانون ثبت احوال نفوس براساس توشیح قانونی آن، از موارد حیاتی یک انتخابات شفاف و عادلانه در افغانستان میباشد.
انتخاب و تعیین زعامت ملی و تشکیل دولت ملی با بازخوانی ساختارهای سیاسی نظام و مشارکت عادلانۀ قدرت (نه تقسیم میکانیکی)، تصمیمگیری جمعی، منطقی کردن قدرت با به رسمیت شناختن بحران، شکل دادن موج توسعۀ ملی از پیرامون به مرکز، بلند کردن محرومترینها در اهرم قدرت با در نظرگیری اخلاق زمامداری مبتنی بر الگوهای مسوولیتپذیری از اهداف بلند مدت آجندای ملی میباشد.
میکانیزم بیرون رفت:
در اینکه روند موجود، حکومت و رهبری موجود نمیتواند جوابگوی بحرانها و مشکلات کشور باشد، مطمئناً هیچکداممان شکی نداریم. اکثریت مطلق مردم افغانستان با ما همصدا اند، مروری بر سطح نارضایتی مردم، مروری به نقطه نظریات مردم در شبکه و صفحات خود رهبران حکومت، میرساند که تحت اشراف همین حکومت، نجات کشور از بحران یک امر غیر ممکن است.
برای یک لحظه تصور کنید که حتا انتخابات اگر زیر نظر همین حکومت صورت گیرد، تقلب، بحران، تنش، جند برابر خواهد شد؟ دولتی که نتوانست از زیر بار بحران انتخابات خود بیرون شود که حتا سند مشروعیت خود را عملی سازد، چگونه و با چه مشروعیتی، انتخابات بعدی را میتواند مدیریت کند و مشروعیت بخشد؟ رهبرییی که هرروز و هر ساعت بحرانزا است، خود در هیچ عرصۀ ممکن دستآوردی نداشته است و سخت به بحران مشروعیت حقوقی، قانونی، مردمی، شرعی و کارآمدی سردچار است.
شاید عدۀ در داخل دستگاه دولت به ادامۀ همین روند دل بسته باشند، اما آخر این روند تباهی است و همۀ شرایط عینی و ذهنی از دیر مدتی به انفجار یک بحران بزرگ آماده است. آنچه حکومت موجود میتوانست انجام دهد، راهاندازی لویه جرگۀ قانونی و تطبیق توافقنامه بود که نکردند، نشد و امروز شاید بسیار ناوقت شده است.
بهخاطر بیرون رفت از شرایط بحرانی موجود، تعبیرهای مختلف وجود دارد، اما اغلباً یک وجۀ مشترک دارند و آن اینکه روند موجود غیر قابل اصلاح و غیر قابل پذیرش شده است. جمعی پیشنهاد لویه جرگۀ مردمی را دارند، جمعی هم پیشنهاد حکومت موقت و انتخابات زود هنگام.
حالا در میان این دو راه، آنچه برای آجندای ملی اهمیت دارد، اجماع عمومی در محور یک میکانیزم مشخص برای آوردن بدیل است. به عبارۀ دیگر، ما مصمم هستیم که با سایر نیروهای مطرح در محور یک آجندای ملی، با الهام از قانون اساسی کشور به توافق برسیم و این توافق را متحدانه در یک کنفرانس اعلام کنیم.
این توافق به زودی اعلام خواهد گردید، چون شرایط فروپاشی نزدیک شده است، در غیر این صورت اگر دیر بجنبیم، خدای ناخواسته، کشور به بیثباتی، هرج و مرج نرود، دستآوردهای یکونیم دهه کشور از هم نپاشد. وقتی نظام میگوییم، به معنی اشخاص و یا بودن یا نبودن افراد نیست، بلکه نظام به معنی کشور، دیموکراسی، انتخابات، عدالت، وحدت، جز نظاماند که نباید با اشخاص که در هر سطح باشند به اشتباه گرفته شود.
ما از همین تریبیون آجندای ملی و همین امروز به همۀ مردم افغانستان، اطمینان میدهیم که ساحۀ گفتمان خود را به گوشهگوشۀ افغانستان وسعت میبخشیم، تا اینکه از طریق نسل جوان آماده، به یک بیداری ملی و اجماع برسیم.
امروز با اعلام این فراخوان، آجندای ملی از وضعیت مشورتی به مرحلۀ عملیاتی کار خود را آغاز میکند. از همۀ هموطنان عزیز تمنا داریم تا به فراخوانمان لبیک بگویند تا شاهد موج گستردۀ از حمایتهای مردمی باشیم.
امیدواریم مهمانانی که دوباره به ولایاتشان بر میگردند با گردهمآییها، فراخوان ملی را سراسری سازند و این خود موجب ذهنیتسازی در میان مردم میگردد، بیداری ملی ایحاد میکند و این یعنی روشن شدن راه و مقصد، این یعنی احیأی پیوند ملی در محور منافع عمومی مردم، این یعنی، تعریفی از ارزش مشترک و راهکار ملی.
انشاالله به زودی گفتمان و رأیزنیهای سازمانی خود را آغاز خواهیم کرد، همهساله و هرسال شاهد کنفرانس بزرگ آجندای ملی خواهیم بود، تا باشد چشماندازی داشته باشیم برای اساس گذاشتن یک تفکر جدید، تا دولت ملی شکل گیرد و مردم افغانستان شاهد صلح پایدار، عدالت همهگانی، ثبات و وفاق ملی باشند و روزنۀ گشوده شود برای همۀ مردم و آیندههای کشور.
الهی تو آن کن که پایان کار
که تو خشنود باشی و ما رستگار
از همۀ سروران گرانقدر سپاسگذارم و شما را به خداوند کریم میسپاریم.
Comments are closed.