احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:برنا صالحی/ سه شنبه 2 جوزا 1396 - ۰۱ جوزا ۱۳۹۶
آدمهای تاثیر گذار گاهی بهسادهگی تاثیر میپذیرند. از خوی و خاصیت دیگران، از رفتار و منش دیگران و از مشورت و همنشینی با دیگران .
در اقوال بزرگان به این “خوپذیری” اشارات بسیاری رفته است، مانند زیر:
با بدان کم نشین که در مانی / خو پذیر است نفس انسانی
با بدان کم نشین که صحبت بد / گرچه پاکی ترا پلید کند .
آدم های سیاسی همیشه بد نبودهاند، حتی قبل از ورود به کار و در وهلۀ نخست جلوس به مسند قدرت دارای نیت نیک و خیر اندیشانه نیز بوده اند .
طوری که کرزی ۲۰۰۱ محبوبترین چهرۀ سیاسی و قابل قبولترین زعیم سیاسی افغانستان بود .
نه به خاطر دانش سیاسیاش، نه به خاطر تعلق قومیاش و نه به خاطر وابستگی حزبیاش، بلکه به جهت انعطافپذیری، مسالمت جویی، مدارا و همدیگر پذیریاش، او را به شکل بیسابقهیی همۀ مردم افغانستان به استقبال نشستند.
و دقیقا دوسال و شش ماه اول کار اورا میتوان از طلایی ترین دورههای تاریخ معاصر کشور نام برد.
شعار مسلط روز های نخستین پس از طالبان تحمل گرایی و همدیگر پذیری بود و کرزی یکی از کسانی بود که در رأس همه باید درین خط پیش میرفت.
و این ممکن نبود جز با دادن و گرفتن امتیاز های معنوی که باعث حضور و دلگرمی اقوام و جریان های سیاسی برای تحکیم نظام نوپا و آیندۀ سیاسی کشور میشد.
اگر آقای کرزی برای کسی به قول خودش لقب قهرمان ملی داده، در عوض لقب بابای ملت گرفته و اگر رتبۀ مارشالی داده رنگ بیرق و سرود ملی گرفته که البته بحث سرود ملی به زبان پشتو با ذکر نام اقوام و الله اکبر به نحوی تقسیم امتیاز برای همه در آن زمان تلقی میشد.
اگر آقای کرزی امروز پشیمان است از آنچه که انجام داده معنایش این است که اول مقتضای آن زمان را فراموش کرده و جایگاه خویش را، دوم اینکه خود به روی کار نامۀ درست خود خط بطلان میکشد.
فراموش نکنیم که در آن زمان قدرت سیاسی و نظامی کشور در بست به دست دیگران بود نه شخص کرزی و دیگران بودند که به صورت حتی بیرویه و بیشتر از آنچه که ایجاب میکرد، از سر منافع واقعی خویش به نفع همگرایی ملی و به گل روی حامد کرزی گذشتند.
حالا هرچه بوده و گذشته به یکسو، چرا حامد کرزی روی دیگران منت می گزارد؟
آیا احمدشاه مسعود بزرگ را لقب قهرمان ملی شایسته نیست؟ و آیا مارشال فهیم حق آن را نداشت تا مارشال مملکت باشد؟
قدرت و نفوذ مارشال فهیم در روزهایی که از آن صحبت میکنم تا آنجا بود که اگر میخواست میتوانست به نفع قوم چی که حتی قدرت را در خانوادهاش موروثی کند. شاید عدۀ این حرفها را افراط در برداشت تلقی کنند در حالیکه واقعیت مسلم آن روزها همین بود که نوشتهام .
در صورتی که آقای کرزی خود میداند این القاب به درستی و به جا بکار رفتهاند چیزی را که امروز میگوید حرف دل او نیست، ناشی از خو پذیری او با فاصله گرفتن از روزهای نخست کاریاش، با خود بزرگ بینی ناشی از جذبههای قدرت مادی و در سایۀ همنشینی با افراد و گروههای قبیله گرا و متعصب بوده میتواند.( کاری را که امروز می خواهند در حق حکمتیار بکنند).
کجای تاریخ این کشور سراغ دارد که القاب بزرگ ملی از آدرس یک بزرگ قومی به قوم دیگر اعطا شود و متقابلا زعامت یک شخصیت سیاسی متعلق به قوم دیگر بواسطۀ همه اقوام با اجماع و رضایت پذیرفته شود؟ این دست آورد بزرگی در جهت ملت سازی بود که در زعامت کرزی اتفاق افتاد.
خلاصه آدم های بزرگ افکار بزرگ دارند وقتی این افکار قربانی ملحوظات کوچک میشوند، آدمها نیز از سطوح بالا به پایین تنزیل میکنند .
علیالرغم همه خلاها و خطاها، کرزی باید کرزی میماند و اگر میماند امروز ما اینگونه در تبعیض و تعصب دست و پا نمیزدیم و از شوونیسم و تمامیت خواهی نمینالیدیم.
شایسته نیست که آقای کرزی برای هدف هایکوچک، خود را تا سطح یک مشر قومی سقوط بدهد.
من با وجود همه اختلاف نظرها و انتقادها منحیث یک شخصیت موثر در یک مرحلۀ از تاریخ کشور به او احترام قائلم .
Comments are closed.