گزارشگر:یک شنبه 14 جوزا 1396 - ۱۳ جوزا ۱۳۹۶
پس از تظاهراتِ مردمیِ روز جمعه که توسط نیروهای امنیتی و قطعۀ محافظت از ارگ به خون و خشونت کشیده شد، فرمانده گارنیزیون کابل هشدار داد که راهپیمایان و تحصنکنندهگان باید خیمههای اعتراضِ خویش را بردارند و از تجمعاتِ بیشتر در روزهای آینده پرهیز کنند، زیرا «دشمن» قصد دارد در میان اجتماعاتِ آنها دست به انتحار و انفجار بزند.
این هشدار با توجه به تجاربِ قبلی و حساسیتها و برخوردهای خشنِ حکومت با اعتراضاتِ مردمی، از همان لحظۀ نخست ترسها و تردیدهایی را در اذهانِ عمومی برانگیخت و بسیار زود رنگِ حقیقت گرفت. روز گذشته، در مراسم خاکسپاریِ محمدسالم ایزدیار، یکی از شهدای تظاهراتِ روز جمعه و فرزند آقای محمدعلم ایزدیار معاون اول مجلس سنا، سه انفجارِ انتحاری در میان جمعیتِ تشییعکننده بهوقوع پیوست و در نخستین گزارشها، ۷ تن به شهادت رسیدند و دهها تنِ دیگر زخمی شدند. به این ترتیب، پیشگوییِ گارنیزیون کابل درست از آب برآمد!
در این مراسم و حادثۀ متعاقبِ آن، مقامات ارشد سیاسیِ کشور نظیر داکتر عبدالله عبدالله، صلاحالدین ربانی و امرالله صالح نیز حضور داشتهاند. آقای عبدالله چگونهگیِ حضور یافتنِ این سه انتحاری در میانِ تشییعکنندهگان را با علامتِ سوال مواجه کرد و گارنیزیون کابل و مسوولانِ امنیتی را موظف به ارایۀ پاسخ به مردم دانست.
گارنیزیون کابل در روز جمعه، در تظاهراتِ دادخواهانۀ مردم برای قربانیانِ حادثۀ چهارراهی زنبق و سایر حملاتِ مکررِ تروریستییی که جانِ شهروندانِ بیگناه را میگیرد، بیطرف واقع نشد و تمام تلاشِ خویش را برای سرکوبِ راهپیمایان به خرج داد. در این تظاهرات اگرچه مردم شعار حمایت از نیروهای امنیتی را سر میدادند، اما مورد اصابتِ گلولۀ پولیس و نیروهای امنیتی قرار گرفتند.
گارنیزیون کابل در گذشته نیز جنبش روشنایی را هشدار داده بود که برای پیشگیری از وقوع حملۀ انتحاری، تظاهراتش را سامان ندهد. آن هشدار نیز بهسرعت به واقعیت بدل شد و انفجاری مهیب در انبوه تظاهراتکنندهگانِ آن جنبش، صدها تن را شهید و مجروح ساخت. از همان هنگام، این سوالِ بزرگ به میان آمد که: «چه رابطهیی میان هشدارهای گارنیزیونِ کابل و حملاتِ واقعیتبخش وجود دارد؟»
در آن زمان، این سوالِ بسیار جدی، متأسفانه در هیاهوها و معاملاتِ داغِ سیاسی خفه گشت؛ اما اکنون با حادثۀ روزِ گذشته این سوال چنان فربه شده که شاید بیپاسخ ماندنِ آن، با سرنوشتِ حکومتداریِ موجود گره بخورد!
در مراسم خاکسپاریِ فرزند شهیدِ آقای ایزدیار، لااقل بهدلیلِ حضور برخی مقاماتِ ارشد کشور، میبایست تمهیداتِ امنیتیِ شدیدتری اتخاذ میشد و نیروهای امنیتی و گارنیزیونِ کابل نیز نظر به رسالت و هشدارهای خودشان، میبایست تمام منفذها برای ورود دشمن به میانِ جمعیت را سد میکردند. اما چنین نشد و بهراحتی حادثۀ دهمزنگ تکرار گشت!
اکنون ما میخواهیم قاطعانه این سوالهای جدی را از آقای غنی احمدزی رییسِ حکومتِ موجود کنیم که: آیا وظیفۀ گارنیزیون کابل، پیشگویی حوادث است یا پیشگیری از آن؟ اگر صرفاً تجمعاتِ مردمی هدفِ انتحار و انفجار است، چرا تجمعاتِ هواخواهانِ آقای حکمتیار در استدیومها و محلات و مکانهای مختلف، به خون کشیده نمیشود؟ چرا دشمنان فقط آن تجمعاتی را هدف قرار میدهند که به اعتراض در برابرِ فساد و بیکفایتی در رأسِ دستگاه حاکم بهپا خاستهاند؟ چه پیوندی میتواند میان دشمنان و اضلاعِ فاسد و مشکوکِ حکومت وجود داشته باشد که هرگاه مردم طیِ تجمعاتشان خواهان برکناریِ آنها و اصلاحِ وضعیت شوند، دشمنان خود را در میانِ آنها منفجر میسازند؟
این سوالها، مشروحِ همان یک سوالِ بزرگ است که «چه رابطهیی میان هشدارهای گارنیزیون کابل و حملاتِ واقعیتبخش وجود دارد؟»
وظیفۀ وزارت داخله، ریاست امنیت ملی و گارنیزیون کابل این است که امنیتِ هر نوع اجتماعاتِ مردمی را مطابق قانون تأمین کنند. مردم طبق قانون اساسی، حقِ تظاهراتِ مدنی را دارند و اگر گارنیزیون و سایر نهادهای امنیتی از حملهیی علیه اجتماعاتِ مردمی آگاهی مییابند، باید تدابیرِ ویژه و ویژهتری برای حفظ جانِ شهروندان و تطبیق قانونِ آزادی بیان اتخاذ کنند تا ناامنی به بهانهیی برای سرکوب و خفقانِ اجتماعی تبدیل نشود.
ما از آقای اشرفغنی احمدزی میخواهیم که پیش از انفجار خشم مردمی، از حقیقتِ پیشگوییهایِ واقعیتبخشِ گلنبی احمدزی بپرسد و به افکار عمومی پاسخِ قناعتبخش ارایه دهد.