احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:کمالالدین حامد/ یک شنبه 21 جوزا 1396 - ۲۰ جوزا ۱۳۹۶
نظامهای قبیلهیی به چیزی کمتر از استبداد و آزادیستیزی راضی نمیگردند.
یک وقتی مفتی دربارِ نظام شاهی قبیلهیی سعودی در حمایت از اسرائیل، مظاهرۀ فلسطینیان را «حرام» و «بدعت» خوانده بود؛ به دلیل اینکه در عصر پیامبر(ص) کسی دست به مظاهره نزده است. مظاهرۀ فلسطینیان هیچ خطری را متوجه آلسعود نمیکرد و اگر قربانی میگرفت هم از فلسطینیان بود، ولی نوعی ترویج مطالبات آزادیخواهی از طریق مردمسالاری بود که به صورت تیوریک با نظام قبیلهیی سعودی در تضاد قرار داشت. سعودی در قضیۀ سوریه نیز به جای حمایت از آزادیطلبان، از گروههای تکفیری (که تبلور استبداد دینی است)، حمایت کرد و به این صورت خیزش مردمی مردم سوریه را در چهرۀ «جبهه النصره» ناکام کرد.
نظامهای استبدادی قبیلهیی به صورت طبیعی بر پنج پایۀ اصلی نظری و اجتماعی استوار است که هیچ کوتاهی را در برابر این مبانی تحمل نمیکند:
۱٫ استبداد قبیلهیی مبتنی برتیوری سیاسی «امنیت» و نظریۀ دینیِ «رعیت» است که با تکیه بر این دو مبنای تیوریکی، مطالبات آزادیخواهانه را به لحاظ سیاسی «إخلال» محسوب میکند و به همین ملحوظ، شاهان سعودی و بحرین، مخالفان سیاسیشان را با «اعدام» جواب دادند و در عین حال، گفته میشود که مسألۀ «ارتداد» نیز در تاریخ گذشتۀ اسلام بیشتر از اینکه جنبۀ حقوقی داشته باشد، به عنوان یک حربۀ سیاسی علیه مخالفان سیاسی کاربرد داشته است. بر مبنای تیوری «رعیت» است که برای «شهروندان» حسِ گوسفند بودن القا میشود و برای شاه یا رییس قبیله «مالک الرقاب» بودن توجیه میگردد. یکی از مفتیهای سعودی گفته است که روزۀ مردمِ قطر قبول درگاه خدا نیست، چون از «اولوالامر» که سعودی است، سرپیچی کرده اند. در طبیعت استبداد، ملاهای درباری پیشمرگ توجیه استبداد است تا اینکه وسیلۀ رهنمای باشد. یک وقتی که مناسبت سعودی و ایران خوب بود، مفتی سعودی گفته بود که شیعه و سنی دوبال یک پرنده است و در دوسال قبل که خراب شد، امامِ مکه گفت که ایرانیهای کافر را خدا از زیارت کعبه محروم ساخت. در کشور ما نیز گفتههای «ملا ریحان» در بابِ «تحریم خیمههای اعتراضی» از باب قربانیسازی وجهۀ ملا، برای خواستههای نامشروع استبداد است.
۲٫ استبداد، قرائت خاص دینی دارد و بیشتر محافظهکاری را ترجیح میدهد تا اصلاحات را. استبداد از قرائت قشری و سنتی بیشتر حمایت میکند تا قرائت اصلاحی و عقلانی. به همین دلیل، قرائت سلفیسم هیچ گاهی نتوانست راهکار معقولی از نظریۀ سیاسی اسلام و پیام اجتماعی اسلام ارایه کند، بلکه بیشتر شؤنیسم را رنگ دینی داد و با گروههای سیاسی اسلامی از سرِ ستیز وارد شد. دشمنی سعودیها با اخوانالمسلمین به لحاظ نظری از همینجا آب میخورد. یوسف قرضاوی با موضعگیری سلفیگونه در همین اواخر و بد و رد گفتن به شیعه و امثال آن، تلاش کرد نظر شاهان سعودی را جلب کند، اما کارگر نیافتاد و در نتیجه، خود نیز قربانی قرائت دینی قبیلهیی آلسعود شد و تروریست معرفی گردید.
۳٫ استبداد به صورت تاریخی بر ارزشهایِ وهمی و ماقبل تجربه تکیه دارد. واژههای چون «اکثریت» و «اقلیت»، «فرمانبرداری» و «اطاعت» و چرخیدن حول محور خاندان، آل و زی و… همهوهمه تکیهگاه تاریخی استبداد را نشان میدهد. باری یکی از افراد بر واژۀ «شهروند» خرده گرفت؛ به دلیل یک مغالطۀ لغوی که ارایه کرد. درحالیکه اصل قضیه بر میگردد به نحوۀ نگاه تاریخی آن فرد به نظام اجتماعی و سیاسی کشور ما.
قرائت وابسته به تاریخِ وهمی سبب میگردد، به افراد گاهی برخلاف مبانی آیدیولوژیکشان، در قعر قبیلهگرایی سقوط کند.
۴٫ استبداد در برابر همه و سوال بقای خود سختگیر و به شدت بیرحم و بیغیرت است. پایههای خود را در قدم اول بر حذف و نابودی هرنوع حرکت اصلاحطلبانه محکم میکند و در قدم دوم، اگر احساس خطر کرد، آمادۀ فروش تمام ارزشهای خود است؛ برای اینکه بقای خود را تضمین کند. برخیها تعجب میکنند که شاه سعودی و امارات چرا صد میلیون دالر به دختر ترامپ هدیه دادند؟ بیخبر از اینکه تمام آن یک صدو ده میلیارد دالر بلاعوض داده شده است، فقط برای اینکه آمریکا از بقای استبداد حمایت کند و اگر آمریکا خواستار فتوای بیشتر از این میگردید نیز بلافاصله اجرا میشد تا بقای استبداد تضمین گردد.
Comments are closed.