گزارشگر:روحالله بهزاد/ یک شنبه 21 جوزا 1396 - ۲۰ جوزا ۱۳۹۶
ماههاست که سرقتهای مسلحانه، به ویژه سرقتِ موتر در شهر کابل رو به افزایش است و این وضعیت آرامش پایتختنشینان را برهم زده است.
این وضعیت در این اواخر انتقاد بسیاری از باشندهگان شهر کابل را نیز برانگیخته است. به گفتۀ آنان، در برخی حالات حتا دزدان در برابر چشمان همهگان موتر، تلفون و یا سایر اموال قیمتی همراهِ رهگذران را به سرقت میبرند.
به گفتۀ شهروندانِ متضرر، افراد مسلح با استفاده از تاریکی شب، به کوچهها گشت و گذار میکنند و هنگامی که متوجه شدند کسی موترش را از خانه بیرون میکند و یا فردی به تنهایی از خانه بیرون شده است، با تهدید سلاح، موتر و یا اموالش را میربایند.
عقل نیازی، یکی از شهروندانی است که روز چهارشنبۀ هفتۀ گذشته موترش توسط چهار تن از افراد مسلح در منطقۀ قلعۀ نجارهای خیرخانه ربوده شده است.
آقای نیازی به روزنامۀ ماندگار میگوید، زمانیکه از دانشگاه به خانه میرسد، میرود تا گاراژ را باز کند، به محض اینکه دروازه را باز میکند، دو تن از سارقان با تفنگ تهدیدش میکنند و موترش را با خود میبرند.
او گفت که دزدان چهار تن بودند، دو تنشان سوار در یک موتر نوع کرولا و دو تن دیگرش آمدن و با تهدید سلاح موترم را باخود بردند.
با توجه به این شکایتها، پرسشهای فراوانی به ذهن آدمی خطور میکند. افراد مسلح کیها هستند؟ از کجا سلاح به دست میآورند؟ چرا پولیس جلو این افراد را نمیگیرد/گرفته نمیتواند؟ و…
وجودِ افراد مسلح غیر مسوول در شهر کابل را هیچ کسی نمیتواند رد کند. کافیست روزانه نیم ساعت در شهر پیادهرویی کنید، آنگاه متوجه این فاجعۀ میشوید. به دهها موترِ شیشه دودی و مملوع از افرادِ پلنگیپوشِ تفنگ به دست را میتوانید ببینید که با خیال راحت و بدون اندکی توجه به پولیس و یا نهادهای امنیتی، به اینسو و آنسوی شهر گشت و گذار میکنند.
از آنجا که شیشههای این موترها دودی است، تشخیص هم نمیشود که چه کسی در داخل این موترها تشریف دارند؟ آیا مأمور حکومت است؟ آیا بازرگان است؟ آیا دزد است؟ و دهها آیا و پرسش دیگر. وضعیت زمانی وحشتتاکتر میشود که شماری از این موترها در عقبشان کسانی را سوار کردهاند که یونیفورم نظامی به تن ندارند و با چهرۀ عجیب-غریبِ و پیراهنهای سنتی، پرتله به تن کرده اند و تفنگ به دست دارند!
کابل، شاید یگانه پایتخت در دنیا باشد که با وجود صدها نیروی پولیس در گوشه و کنار این شهر، اما شمار این نیروها در برابر افراد مسلح غیر مسوول اندک باشد؛ چندی پیش فرمانده جدید پولیس کابل، آقای حسنشاه فروغ در مصاحبه با رسانهها گفته بود: “شمار افراد مسلح غیر مسوول در کابل به مراتب بیشتر از نیروهای پولیس است”. آقای فروغ همچنان گفته بود که هر کس بر دفاع از خودش سلاح گرفته است و گاهگاهی چنین واقع میشود که از این سلاحها سوءاستفاه نیز صورت میگیرد.
مسوولان نهادهای امنیتی با وجود اینکه به موجودیت این افراد واقف هستند و میدانند که در بسیاری موارد افراد مسلح غیر مسوول مسبب مشکلات هستند، اما معلوم نیست چرا به این مشکل رسیدهگی نمیشود و جلو افراد غیر مسوول گرفته نمیشود؟ نهادهای امنیتی باید به مردم پاسخ بدهند که با وجود بیش از ۱۵ هزار نیروی پولیس برای تأمین امنیت شهریان کابل، چرا افراد مسلح غیر مسوول چهرۀ شهر را وحشتزده و نظامی ساخته اند؟ چه نیاز است این همه سلاح در شهر کابل برای افراد و چهرهها توزیع شود؟ چرا حکومت نمیتواند خود افسار امنیت شهر را به دست بگیرد؟
توماس هایز، فیلسوف انگلیسی در کتاب «لویاتان» خود میگوید: “زیادهخواهی و خودخواهی آدمیان، به جنگ همه علیه همه خواهد کشید و برای پیشگیری از آن، چارهیی جز قرارداد اجتماعی و دولت مقتدر نیست.”
وقتی ساعتی در شهر کابل قدم میزنید، مصداق عینی این گفتۀ هابز را به خوبی میتوانید مشاهده کنید. هیچ کسی به کسی باور ندارد و همه در برابر هم قرار گرفته اند. برای خریدن سواد باید یک-دو نفر مسلح با خود داشته باشید. وقتی به سوی مسجد میروید، باید چند فرد مسلح شما را همراهی کند؛ فرزندتان باید با موتر زرهی و افراد مسلح به مکتب برود و…
با این وجود، چنین به نظر میرسد که ساختارهای دولتی به ویژه ساختارِ امنیتیِ افغانستان، اقتدار و حاکمیت لازم برای اجرای مواد و مفادِ «قرارداد اجتماعی» را ندارد. باور غالب هم همین است که پولیس در تأمین امنیت شهروندان کوتاه آمده میآید. در چنین وضعیتی است که همه در برابر هم قرار میگیرند.
نهادهای امنیتی در کُل ماهیت وجودی خود را از دست داده و یا فراموش کرده اند. این امر به گروههای مسلح –حتا گروههای بسیار کوچک و قابل مهار- میدان داده است تا دست به هر کاری که دلشان بخواهد بزنند. این وضعیت برای شهروندان قابل قبول نیست و بیباورها به نهادهای امنیتی و در کُل حکومت را بیشتر میکند. چنین وضعینی مردم بیشتری را مجبور به حمل سلاح و عدم پاسخگو بودن به کسی و مرجعی میکند. نهادهای امنیتی باید به اقتدار و توانایی خود پی ببرند، در غیر آن، سر زوریها و تمکین نکردنها بیشتر میشود و آنگاه شاید کنترل چنینی فضا و وضعیتی در توان حکومت نباشد.
Comments are closed.