احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد/ یک شنبه 28 جوزا 1396 - ۲۷ جوزا ۱۳۹۶
این روزها خودتان در صحنه حضور دارید و میدانید که در فضای مجازی افغانستان چه میگذرد. سر سخن آن عده از کسانی است که در فیسبوک خیلی فعالِ اند و از همهچیز خبر دارند، اما در عین حال از هیچچیزی خبر ندارند و فعال بودن شان هم تنها به درد شبکههای مخابراتی میخورد. آنانی که شیفتۀ لایک اند و خمار کومنت. آنان در حالی که خبرنگار اند، اما خبرنگار نیستند. آنانی که دقت را فدای سرعت میکنند، به محض اینکه خبری را میخوانند و یا میشنوند، بدون در نظرداشت صحت و سقم آن و بدون در نظرداشت اینکه خبرشان چقدر افکار عمومی و روان جمعی را متأثر میسازد، کپی میکنند و به اشتراک میگذارند. آنانی که تنها کپیبرداری و دروغ پخش میکنند.
خبرنگاری از خود اصول، قواعد و ارزشهایی دارد. با قند گفتن دهن شیرین نمیشود. خبرهای کاذب و دروغینی را که شما در فیسبوک نشر میکنید یا به اشتراک میگذارید، در مواردی با زندهگی و مرگ مردم ارتباط تنگاتنگی دارد. شاید با خبر دروغی که نشر میکنید، فرزندی را بیپدر و بیمادر و یا عکس آن، پدر و مادری را بیفرزند کنید. شاید بگویید بیمورد سخن میزنید؛ اما نه، از آنجا که شما در صحنه حضور دارید و شکر خیلی فعال هم هستید؛ احمد سالنگی، سرباز پولیس ملی را حتماً به یاد دارید؟ مادرش وقتی میشنود فرزندش شهید شده است، بدون در نظر گرفتنِ به صحت و سقم این خبر، نمیتواند این درد را تحمل کند و پیش از اینکه فرزندش را به خانه بیاورند، سکته میکند و جان میدهد!
من به یاد دارم و مطمیاً هستم شما هم به یاد دارید، وقتی سه انفجار پیهم در مراسم خاکسپاری سالم ایزدیار صورت گرفت، از دکتر عبدالله که بلندپایهترین مقام حکومتی حاضر در آن مراسم بود، گرفته تا کوچکترین مقام حکومتی را از طریق فیسبوک یا به شهادت رساندید و یا هم زخمیاش کردید! درحالی که اکثر آنان سلامت بودند. تا این سطرها با زبان طنز پیش آمدم، اما بگذارید نمونۀ واقعی از چشمدیدم را برایتان نقل کنم: برادر یکی از مقامهای حکومتی که در مراسم خاکسپاری سالم ایزدیار اشتراک کرده بود، رفیقم است. او به محض اینکه خبر شهادت برادرش را در فیسبوک میخواند، شوکه شده و راهی بیمارستان میشود. وقتی در بیمارستان به عیادتش رفتم، گفت که دکتران برایش گفته اند، اگر دیرتر به بیمارستان میرسید، احتمال قوی وجود داشت که نیمی از بدنت فلج میشد!
شما که تنها به فکر گرفتن لایک و کومنت هستید، اصلاً در فکر پس لرزههای خبرهای دروغینی که نشر میکنید نیستید. در تازهترین مورد، خبری در فیسبوک نشر شد مبنی بر اینکه بانویی به دلیل بندش جادهها در سر سرک طفل به دنیا میآورد. همۀتان بدون درنظر گفتنِ اصل خبررسانی، آن را دستبهدست کردید، درحالی که آن بانو و تصویری که از او نشر شده است، مربوط به کشور سوریه میشود؛ اینکه چقدر به روند دادخواهی شهروندان کابل صدمه زدهاید، میدانید؟ آیا آن را جبران کرده میتوانید؟ نه، به شما گرفتن لایک و کومنت، بیشتر از دادخواهی خون برادران و خواهرانتان اهمیت دارد! تکنالوژی، رسانه و اطلاعات امروزه مردم را هُشیار ساخته است. همه میدانند که شما جز پرازید، چیز دیگری پخش نمیکنید؛ شما از ما بهتر میدانید که مقامهای بیکفایتی که شما از آنان با طُمطراق یاد میکنید، به درد این جامعه نمیخورند، اما از بهر چند قران پول، سیاهیهای آنان را سفیدنمایی میکنید. وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این جامعه گویای این مدعا است. شما مردم را فریب میدهید. شما سبب میشوید مردم باربار در انتخاب رهبر سیاسیشان اشتباه کنند. در مواردی بسیار، شما سبب میشوید حساسیتهای قومی دامن زدن شود و اوج بگیرد. بین اقوام در بیشتر موراد شما درز و مرز ایجاد میکنید. شما هستید که واقعیتها را انکار و توجیه و یا روی کمکاریهای مقامهای حکومتی پوشش میاندازید. اینکار زشت است. کمی به فکر آیندۀ این کشور باشید.
خلاصۀ سخن اینکه، برادرانه و عاجزانه ازتان خواهش میکنم، دروغ نگویید، دروغ پخش نکنید، خود و مردم را فریب ندهید. در مورد چیزی اگر نمیدانید، بپرسید. شخصتتان را با دروغگویی، بهتان بستن، مکارهگی و در نهایت، با حقیر کردن دیگران نسازید. شخصیت اینگونه ساخته نمیشود.
Comments are closed.