گزارشگر:عبدالبشیر فکرت/ سه شنبه 30 جوزا 1396 - ۲۹ جوزا ۱۳۹۶
در این دیرینه کاخِ سست بنیاد
عجب غافلنهاد است آدمی زاد
به نعمت گرچه عمری بگذراند
نداند قدرِ آن تا در نماند
روزه را که سومین بنای اسلام است، میتوان فرصتی برای پالایش روح و جسم انسان به شمار آورد که اثرات مثبت آن در باب نظر و عمل برای صاحبان بصیرت پوشیده نیست. رمضان بیشتر با روح و درون انسان پیوند دارد و پیوند آن با اجتماع نیز از نوع پیوند درون به بیرون است. کمااینکه امساک از خورد، نوش و…، حالتی به شدت فردی و شخصی است، زیرا احساس گرسنهگی و تشنهگی از سنخ حالات درونی که با علم حضوری درکپذیر است و تجربهیی به شدت خصوصی دانسته میشود، شاید از همینجاست که پاداش شخص روزهدار –برعکس سایر عبادات- توسط خود خداوند- داده میشود.
با این توجیه، روزه از مجرای تجربیات فردی همهگانی راهی به صوب احساس همگون جمعی میگشاید و نقبی میشود از فرد به جمع و از تجربۀ انفرادی به اجتماعی که در این تجربه شریک است. با این وصف، فرد با جامعه به رنگ ویژهیی پیوند میخورد و تلازم اصلاح فرد و جمع با تکیه بر بار اجتماعی تجربیات خصوصی اشخاص، بیشتر از پیش روشنتر میگردد که میتوان چنین دگرگونی را “بازگشت به خودِ جمعی از مجرای خودِ فردی” نام گذاشت.
ماه رمضان بستری است که در آن عناصر عقل و وجدان بر غریزه و اراده فایق آمده و ذهن و ضمیر با استخدام اراده، در مسند فرماندهی رفتارهای انسانی تکیه میزنند و انسان با اصلاح درونی، رفتاری مصلحانه از خود بروز میدهد و عقلانیت و وجدان پایۀ مناسبات و روابط فردی و اجتماعی قرار میگیرد.
اسلام هیچگاهی جانبدار کشتن نفس نیست، بلکه بر اصلاح نفس تاکید دارد. کشتن نفس آنگونهایکه در ادیان مسیحیت، بودا و … معمول بوده است، هیچجایی در معارف اسلامی ما ندارد. کمااینکه در گذشتهها اصلاح نفس را در کشتن آن میدانسته اند. اما اسلام بر اصلاح و تعدیل نیازهای نفسی و جسمی پای فشرده و کشتن نفس را همان رهبانیتی میخواند که مسیحیان ابداع کرده اند.
امساک از خوردن و نوشیدن و… به معنای مهار کردن و لگام زدن بر خواهشات متمرد فزیولوژیک و اشباعنشدنی انسان است و مسلمان روزه دار با یکچنین خودداریی، غرایز خودش را کنترول و تعدیل نموده، در نهایت زمام حرکات خودش را بدست میگیرد. روزه راهی برای رسیدن به قلههای خودباوری و اطمینان به نفس است که با آن میتوان از خم و پیچهای تردید و تعارض عبور کرد و به تصمیم و اطمینان دست یافت.
ماه مبارک رمضان در حقیقت ترفندی است برای آمرزش بندگان خداوند ( و رحمتی است که توسط اوتعالی برای مسلمانان ارزانی شده است کما اینکه در روایتی از ابوهریره ( آمده است “من صام رمضان إیماناو احتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه” هرکس رمضان را از روی ایمان و برای خشنودی اوتعالی روزه گیرد، گناهان گذشته اش مورد آمرزش قرار میگیرد. پیامبر اکرم (، روزۀ ماه مبارک رمضان را فرصتی برای بازگشت از گناهان دانسته و قطعاً گناهان کسی را که برای خشنودی خداوند ( و از روی ایمانداری روزه میگیرد، مورد بخشش خداوند( میخواند. از سوییهم، ملکه شدن فضایل اخلاقی امری زمانگیر و نیازمند تمرین است و نمیتوان یکشبه فضایل اخلاقی را در خود نهادینه کرد.
روزه در بعد اجتماعی نیز برآیندهای مثبتی دارد. کمااینکه میان درون و بیرون ما رابطهای وجود دارد و هرگونه ناثباتمندی درونی به بیثباتی رفتارهای عملی اشخاص و افراد میانجامد از اینجاست که تیوری تلازم اصلاح فرد و اجتماع قوّت بیشتر مییابد و جان تازهای پیدا میکند. با این توضیح، رمضان را میشود زمینی برای روئیدن حس تعاون، همنوعدوستی، مناسبات اخلاقی میان نوع بشر و سایر ارزشها توصیف کرد.
این ماه میمون و مبارک را بایست فرصتی برای بازگشت به خویش، تعدیل و کنترول غرایز در نظر آورد اما نتایج آن در رفتارهای مسلمانان چندان مطلوب نیست. کمااینکه روزهداران مسلمان بیشتر از پیش در این ماه عنان از کف میدهند و بیشتر تسلیم نیروهای خشم و غضب میشوند. بنابراین، هرگاه روزه توأم با یکرشته واجبات دیگری انجام نگیرد، ارزش چندانی نخواهد داشت و ثمرۀ آن نیز صرف در گرسنگی و تشنگی خلاصه خواهد شد.
روزه بر مسلمان فرض گردیده است چنانکه در امتهای پیشین فرض شده بود. بنابراین، روزه اختصاصی به مسلمانها ندارد، بلکه بر پیروان سایر انبیاء نیز -از حضرت آدم الی پیامبر خاتم- فرضیت داشته است. حضرت ابن عباس و مجاهد رضیاللهعنهما منظور از امتهای قبلی را اهل کتاب دانسته اند و کسانی هم، چون حسن، شعبی و غیره منظور آنرا مسیحیان گفتهاند. بهرحال، بیان این امر که روزه بر امتهای پیشین نیز فرض گردیده بود، برای آنست تا مسلمانان در انجام این تکلیف شرعی تردیدی بخود راه ندهند و مشقت روزه را تحمل نمایند. زیرا گفتهاند: “فإن الأمور الشاقه إذا عمت طابت” یقیناً امور شاقه هنگامیکه عام گردند، پذیرفتنیتر میشوند.
اگر به عمومیت آیۀ کریمه توجه شود، ظاهراً هیچ امتی نبوده است که مکلف به ادای فریضۀ روزه نگردیده باشند و روزه به عنوان امری عبادی در همۀ دیانات پیش از اسلام وجود داشته است. با این تفاوت که روزه گاهی خودداری مطلق از طعام بوده و زمانیهم، امساک از انواع معینی از طعام – در مسیحیت- دانسته میشده است. بهرحال، روزه در کلیه ادیان بمنظور تربیت انسان – علی رغم اختلاف در تعداد روزها و کیفیت روزه- تکلیفی دینی بوده است.
هدف از روزه در دین مقدس اسلام نیل به تقوا خوانده شده است و تقوا نیز معنای وسیعی دارد که از نیکاندیشی تا نیکرفتاری انسانها را در بر میگیرد. تقوا تنها به معنای انجام واجبات دینی نیست، بلکه افزون بر آن، اجتناب از منهیات شرعی را نیز در بر میگیرد و دارای جنبههای سلبی و ایجابی میباشد. دراین میان، اجتناب از منهیات اولیتر و مقدم بر انجام واجبات دینی است.
تقوا غیر از زهد یا پرهیزگاری است. زیرا زهدورزی بیشتر جنبۀ آخرتمآبانه دارد، اما تقوا پرداختن و امتثال به احکام و پایبندی به دین است، خواه این پابندی به دین متضمن آخرتگرایی و ترک دنیا باشد ویا خیر. با این توضیح، تقوا معنایی فراختر از زهد مییابد و با رفع توهم فاصله میان دنیا و آخرت، توجه به هردو جهان را میطلبد.
Comments are closed.