احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/ دوشنبه 12 سرطان 1396 - ۱۱ سرطان ۱۳۹۶
گزارش اخیر وزارت دفاع ایالات متحدۀ امریکا، پنتاگون، از حمایتِ پاکستان، ایران و روسـیه از طالبان در افغانستان سخن میگوید، اما هیچ سخنی در مورد مخالفت و ممانعت از این حمایت ندارد؛ در حالی که امریکا حامی نظامی و مالیِ دولت افغانستان و طرف اصلی خارجیِ جنگ با طالبان است و هزاران نیروی نظامی امریکا در این جنگ کُشته و زخمی شده اند و هزینۀ جنگ به دهها میلیارد دالر میرسد که از سوی امریکا پرداخت میشود.
در گزارش هفتۀ قبل پنتاگون (۳۱ جـوزای ۱۳۹۶ برابر به ۲۱ جون ۲۰۱۷) در عنوان “بهبود امنیت و ثبات در افغانستان” که به کنگرۀ امریکا ارایه شد، از حمایت کشـورهای مذکور از طالبان ابراز نگرانی شده است. جالب این است که در این گزارش، تبعات حمایت از طالبان، شکست نیروهای امریکایی و ایتلاف بینالمللی ضد تروریسم در افغانستان تلقی و پیشبینی میشود. اما علیرغم خطر پیشبینی شکست، گزارش پنتاگون هیچ نسـخهیی را برای ممانعتِ حامیان خارجی طالبان در افغانستان تجویز نمیکند و هیچ ارادهیی را در مقابله با این حامیان خارجی به خصوص پاکستان که بر نقش آن در حمایت از طالبان تأکید و ترکیز میشود، بروز نمیدهد.
گزارش به صراحت پاکستان را متهم و ملزم میکند که جنگجویان طالبان و شبکۀ حقانی در خاک پاکستان پناهگاه دارند و از آنجا به جنگ در افغانستان ادامه میدهند. حضور و پناهگاهِ این شورشیان در پاکستان، بزرگترین تهدید به امنیت افغانستان است.
گزارش هرچند ایران و روسیه را نیز به حمایت از طالبان متهم میکنـد، اما در مورد ایران مینویسد که: «هدف نهایی ایران، افغانستانِ باثبات است که در آن شیعیان در امنیت باشند، منافع اقتصادی ایران تأمین باشد و حضور نظامی امریکا در افغانستان کمتر شود.»
در گزارش وزارت دفاع امریکا در حالی که به حمایتِ روسیه از طالبان اشاره میشود، از تلاش روسیه برای برگزاری جلسات در جهت حلِ بحران افغانستان سخن میرود. در این گزارش، به نقش و تلاش چین و هند نیر در بحران افغانستان پرداخته میشود و هنـد به عنوان “مورد اعتمادترین” شریک افغانستان در منطقه معرفی میگردد که برای ثبات و توسعۀ افغانستان مشارکت دارد.
معرفی هند به عنوان شریک منطقهییِ مورد اعتماد دولت افغانستان در گزارش وزارت دفاع امریکا، در واقع تحریک پاکستان به دخالت و خصومتِ بیشتر در افغانستان است و گذاشتن مهر تأیید بر این ادعای پاکستان که کابل با ایجاد روابط تنگاتنگ و بسیار نزدیک با دشمن سنتیاش هندوستان، در توطیه و دشمنی علیه پاکستان مشارکت دارد.
حالا پرسـش اصلیِ مورد بحث و پاسخ این است که چرا امریکا در حالی که با این صراحت و اطمینان از نقش کشورهای خارجی، به خصوص پاکستان در حمایت از طالبان سخن میگوید و پاکستان را عامل اصلی جنگ در افغانستان معرفی میکند، اراده و برنامهیی برای مقابله با پاکستان در جلوگیری از این حمایت نشان نمیدهد؟
آیا گزارش وزارت دفاع امریکا به کنگره در مورد جنگ افغانستان که در بخشهای پایانی و نتیجهگیری آن به زمان حساسِ نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان در جنگ با طالبان اشاره میشود و به جای ارایۀ راهکارِ مخالفت و ممانعت از حمایتِ پاکستان و کشـورهای ایران و روسیه از طالبان، تغییر ساختاری نیروهای نظامی افغانستان برای سرعت عمل در جنگ تجویز میگرددـ به معنی توجیه حضور نظامی امریکا و ادامۀ جنگ نیست تا کنگرۀ امریکا به آن متقاعد شود؟
اگر از دید امریکاییها؛ ایران و روسیه و بهخصوص پاکستان حامیانِ اصلی جنگ طالبان در افغانستان ارزیابی و معرفی میشوند و بعد آنها هیچگونه اراده و برنامهیی در جهت جلوگیری از این حمایت (بهویژه حمایتِ پاکستانیها) نشان نمیدهند، معنی اش این است که برنامۀ امریکاییها، تداوم جنگ در افغانستان است، نه پایان جنگ!
امریکاییها میتوانند از راههای مختلف ـ از مذاکره و تفاهم و تعامل تا تهدید و فشـار ـ توافق و همسویی پاکستان و حتا ایران و روسیه را بر سرِ افغانستان، از جنگ به صلح و ثبات تغییر دهند. عدم تمایلِ امریکاییها به این تغییر، نشان از تمایل آنها به تداوم بازی جنگ در زمینِ افغانستان دارد.
به نظر نمیرسد دولت افغانستان که از کفِ پای تا فرقِ سر در وابستهگی مطلق به کمک و حمایتِ نظامی و مالی امریکا در کارزار حیات و مماتِ خود به سر میبرد و افزون بر این وابسـتهگی و درماندهگی دچار فساد فزاینده و غیرقابل مهارِ سیاسی و اداری و مالی است، توان و ظرفیتی در جهت مهار و پایانِ این بازی داشته باشد.
جنگِ افغانستان، جنگی پیچیده در تارهای منافعِ قدرتهای جهانی و منطقهیی به نظر میرسد که هر قدرت به فراخورِ تواناییها و اهدافِ تعیینشدهاش، بخشی از ماشینِ آن را به حرکت وامیدارد. در چنین منظره و اوضاعی، شاید به تنها عاملی که میتوان برای تغییر وضعیت و تعدیلِ بازیِ امریکاییها در زمینِ افغانستان به آن امید بست، آگاهی عامه و بیداری افکار عمومیِ مردم افغانستان باشد.
در دنیای عنکبوتیِ امروز و عصر کنشگریِ رسانهها و شبکههای مدنی جهانی، بزرگترین و سرّیترین جنگها و بازیها نیز نمیتوانند فارغ از دغدغۀ قضاوتِ عمومی و موضعگیری مردم باشند. اگر رسانهها و شبکههای مدنی و قشر جوان و تحصیلکردۀ افغانستان بتوانند خود را به آن درجه از آگاهی و پویایی برای درک و حلِ ریشهییِ مسایل کشور برسانند و با استفاده از امکانات و فناوریهای جهانِ پیچیدۀ کنونی، مواضع و دیدگاههایشان را جهانی بسازند، این امید وجود دارد که برنامۀ امریکا برای ادامۀ جنگ در افغانستان تغییر بخورد.
Comments are closed.