در مســیر پیروزی

گزارشگر:حامد علمی - ۲۱ قوس ۱۳۹۱

بخش هفتادودوم
در منطقه شینکورک ولسوالی شیگل برای بار اول بعد از دوازده سال جنگ و دربه‌دری و وجود مین‌ها، حاصلات گندم برداشته شد، وقتی به آن‌جا رسیدم، تازه دهاقین از دروِ گندم فارغ گردیده بودند. نظر به گفته آن‌ها، امسال بیست‌ودو خروار گندم از زمین‌ها که تازه از وجود مین‌ها پاک گردیده بود، به‌دست آوردند. اگرچه کار مین‌پاکی مسلسل جریان دارد، اما سال‌ها باید منتظر بود که کنر از وجود مین‌ها پاک شود.
وضع صحی چندان خوب نبود؛ با وجود این‌که دو شفاخانه در شهر اسعدآباد وجود دارد که هر دو به‌طور مجموعی شامل هفتاد بستر می‌شود، اما نبود وسایل و سامان‌آلات و اشخاص مسلکی دردسر به‌وجود آورده است. آب آشامیدنی، دوری از واکسین و دواپاشی امراض مانند ملاریا و محرقه و اسهالات را به اوجش رسانیده که این امراض هفته‌وار بیست نفر را در این ولایت از بین می‌برد. نبودن بانک و وسایل نگهداری خون، کم‌اثر بودن ادویه پاکستانی مشکل عمده مردم محسوب می‌شود. بیچاره دهقانی که شکار مین می‌شود و یا مجاهدی که از اطراف شهر جلال‌آباد آورده می‌شود، کمتر بخت زنده ماندن را دارد.
تعلیم و تربیه، سرنوشتی بدتر از صحت دارد. مکتب‌ها و یا مدرسه‌ها قرارگاه‌های مجاهدین گردیده است. اگرچه مسوولین تعلیم و تربیه امارت اسلامی ادعا دارند که حدود دوصد مکتب ابتداییه در کنر وجود دارد، اما به نظر من مشکل است بیست مکتب را سراغ کرد.
کتبی که در دوره‌های گذشته تهیه و چاپ گردیده است، برای «مسلمانان کنر» قابل قبول نیست و آن‌ها را «شرک‌آمیز و گمراه‌کننده» می‌خوانند و امارت اسلامی تاهنوز قار نشده نصاب تعلیمی تهیه کند.
من با معلمی صحبت کردم که کتاب یک‌صدوبیست صفحه‌یی مضمون پشتو را در دست داشت. او می‌گفت بعضی مضامین که گمراه‌کننده نباشد، به شاگردان تدریس می‌شود. وقتی کتاب را گرفته، صفحه زدم و علامه‌های صحیح که نشانه «اسلامی بودن» را داشت، شمردم، از هفت صفحه تجاوز نکرد.
می‌گویند که همه مکاتب ابتدایی هستند، اما معلوم نیست که برخورد مجاهدین کنر به مضامین صنوف بالاتر که کیمیا، بیولوژی، جیولوژی و فیزیک را شامل می‌شود، چه خواهد بود.
من با عده‌یی از اهالی صحبت کردم که خانواده‌های‌شان در خارج از کشور به‌سر می‌بردند و برای برداشتن حاصلات آمده بودند. آن‌ها همه از نبودنِ مکاتب شکایت داشتند و می‌گفتند اگر به وطن برگردند، بالای فرزندان‌شان که در مکتب می‌روند، چه خواهد آمد؟
شخصی را دیدم که می‌گفت دو دخترش در پاکستان مشغول فرا گرفتنِ تحصیلات عالی هستند و بیچاره با ناامیدی می‌گفت تا زمانی که دخترانش را به شوهر ندهد، برنخواهد گشت؛ زیرا برگشت به وطن به معنی از دست دادن حاصلی است که دخترانش ده سال به دنبال آن خواب آرام را بر خویش حرام ساخته‌اند.
خلاف وضع مایوس‌کننده تعلیم و صحت، اوضاع امنیتی و ساختمانی بسیار خوب بود. موسسات ساختمانی تلاش فراوان دارند تا مخروبه‌های کنر را آباد سازند. سرک ناوه‌پاس (سرحد پاکستان) سرکانی ـ اسعدآباد ـ بریکوت به طول تقریبی دوصد کیلومتر، از مین‌ها پاک گردیده، که کاری چشم‌گیر در این ولایت است.
مسجد بزرگ که به ابتکار موسسه «رفا» ساخته شده، جلب توجه می‌کند. پل‌هایی را که موسسه داکار و ریاست ساختمانی و لوژستیکی افغان احداث نموده، عالی به نظر می‌رسد. فارم‌های زراعتی و مرغداری موسسه بهبود و رفا، خیلی جالب است.
وضع اقتصادی و بازار رونق ندارد. محصولاتی که از پاکستان وارد می‌شود، خیلی گران و بی‌کیفیت است. بازار اسعدآباد از بازارهای روستایی پاکستان تفاوتی چندان ندارد. روپیه پاکستانی جای افغانی را گرفته و در شهر رایج است، حتا بعضی لوحه‌ها نیز به لسان اردو نوشته شده. کنر هیچ‌گونه روابط تجارتی با سایر نقاط افغانستان ندارد و این سبب گردیده که حتا اصطلاحات پاکستانی هم در آن‌جا رایج گردد، مثلاً عوض بوره، «چینی» گفته می‌شود و بادنجان رومی را «تماتر» می‌گویند و تکه را «کپره».
به هر حال، با همه کوتاهی‌ها و پیشرفت‌هایی که کنر دارد، برای زمامداران آینده افغانستان دردسرهای فراوانی به‌بار خواهد آورد. اعمار مجدد، جلوگیری از فرهنگ و اصطلاحات بیگانه و درآوردنش زیر یک اداره مرکزی و معامله یا دادن امتیاز به سلفی‌ها، کاری است که پشت هر حکمران افغانستان را به لرزه درخواهد آورد.»

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.