مطالبـاتِ پابـرجـا و احـزابِ مـوسمی

گزارشگر:احمد عمران/ سه شنبه 27 سرطان 1396 - ۲۶ سرطان ۱۳۹۶

ایجاد ایتلاف‌ها و نهادهای سیاسی، از مهم‌ترین ویژه‌گی‌های یک جامعۀ کثر‌ت‌گراست که می‌خواهد مشکلاتِ خود را از راه گفت‌وگو حل کند. گفت‌وگو، اساسِ دموکراسی‌های امروزی است. در جامعه هیچ اصلاحاتی رونما نخواهد شد تا زمانی‌که نیروهای فشار از طریق ایتلاف‌ها و نهادهای سیاسی، mandegar-3صدای عدالت‌خواهانۀ خود را بلند کنند. اما سوال این‌جاست که یک جامعه مستعد چقدر ایتلاف و نهاد سیاسی است؟ چقدر می‌شود هر روز دست به ایجاد ایتلاف و نهادسازی سیاسی زد؟ و به‌طور مشخص نهادها و ایتلاف‌هایی که در افغانستان شکل می‌گیرند، چقدر می‌توانند در راستای مطالباتِ مردم عمل کنند؟
در این‌که هر جامعه ظرفیت‌های معینی دارد، نمی‌توان شک ورزید. هیچ جامعه‌یی نیست که بتوان در آن تا بی‌نهایت دست به نهادسازی سیاسی و ایتلاف زد. یک جایی می‌رسد که همه‌چیز رنگ می‌بازد و ماهیتِ بسیاری از این‌گونه حرکت‌ها با سوال روبه‌رو می‌شود. در کشورهای دارای ثبات سیاسی، نهادسازی‌ها روند کاملاً طبیعی دارند و می‌توان فهمید که چرا مثلاً فلان افراد حزب سیاسی ساخته‌اند و یا فلان گروه‌ها ایتلاف سیاسی به وجود آورده اند؛ اما وقتی پای کشوری مثل افغانستان به میان می‌آید، مشکل به نظر می‌رسد که بسیاری حرکت‌ها را بتوان تبیین کرد.
در این‌که از هر حرکتِ سیاسی که به اصلاحات بینجامد، باید حمایت صورت گیرد، جای بحث نیست؛ ولی این هم ضروری است که پرسیده شود نهادهای سیاسی‌یی که وجود دارند، چه کرده‌اند که نهاد دیگری اعلام حضور کند؟ و یا ایتلاف‌های گذشته به کجا انجامید که بازهم باید دست به ایجاد ایتلافی تازه زد؟
این به معنای مخالفت با آن‌چه که در روزهای اخیر اتفاق افتاده نیست، ولی بدون شک سؤالی از سرِ مسوولیت و درد می‌تواند باشد. هرکسی که در یک جامعه به زنده‌گی مشترک با دیگران به عنوان شهروند گردن نهاده، باید این پرسش را داشته باشد. این پرسشی اساسی و قابل درک برای ماست؛ ما که حداقل در همین دورۀ اخیر مرارت‌ها و ناملایمت‌های زیادی را تجربه کرده‌ایم. ما شاهد ساخت و ویران شدنِ برنامه‌های زیادی از این‌گونه بوده‌ایم و این‌طور هم نبوده که این ایتلاف‌ها و نهادهای سیاسی برنامه‌های غیرملی و میهنی اعلام کرده باشند و یا از همان آغاز گفته باشند که راه ما نامعلوم است و مشخص نیست تا چه زمانی در کنار هم باقی خواهیم بود. همه وقتی ایتلافی را شکل داده‌اند و یا به ساخت حزب سیاسی دست زده اند، مدعی بودند که هرگز در بنای ساختمانی که به وجود آورده‌اند، درز نمی‌افتد و هیچ نیرویی آن‌ها را از هم جدا نخواهد کرد. ولی واقعاً واقعیت همین‌گونه بوده است؟
بدون شک که پاسخ به چنین پرسشی منفی است. دست‌کم در همین شانزده ـ هفده سال اخیر بارها و بارها به مناسبت‌های خاص، ما شاهد ایجاد تشکل‌ها و ایتلاف‌های سیاسی بوده‌ایم که همه داعیۀ تغییر و اصلاحات را در سر داشته اند، اما کمتر حزب و ایتلافی پیش از دست یافتن به مطالبات اساسی‌یی که مطرح کرده اند، به حیاتِ خود توانسته اند ادامه دهند. بیشتر این نهادها و ایتلاف‌ها به ویژه در زمان نزدیک به انتخابات به دلیل معامله‌هایی که صورت گرفته، از هم پاشیده و به باد فنا رفته است و آن‌گاه افرادی که پیش از آن دوستان صمیمی و گرمابه و گلستان بوده اند، به دشمنانِ جدی تبدیل شده اند.
مگر همین چند سال پیش در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری کشور چه اتفاقی افتاد؟ مگر برای بسیاری‌ها غیرمنتظره نبود که همین بزرگوارانی که اینک در ایتلاف نجاتِ افغانستان حضور دارند، راه‌های خود را از هم جدا ساختند و هر کدام به تیم و جناحی پیوستند؟
چه تضمینی وجود دارد که ایتلاف‌ها و نهادهای تازه‌تأسیس‌یافته بتوانند صادقانه در کنار هم باقی بمانند و تا رسیدن به مطالبات‌شان یکدیگر را ترک نکنند. موضوع مهمِ دیگر اما این است که مطالبات مطرح‌شده از سوی ایتلاف‌ها و نهادهای سیاسی چقدر واقعاً از درون جامعه بیرون شده و مطالبات واقعیِ مردم می‌تواند باشد؟
شاید در برخی موارد، ظاهر مطالبات چنان بنماید که از عمق خواست‌های مردم بیرون شده‌اند ولی در پشت آن، مطالبات و خواسته‌های شخصی مطرح باشد. گاهی حتا نهادسازان و ایتلاف‌کننده‌گان نیز به یکدیگر در مورد نیت‌های اصلیِ خود چیزی نمی‌گویند. این‌ها همه دغدغه‌هایی اند که در این شب و روزها جامعه را به خود مشغول داشته‌اند و نمی‌توان به همین ساده‌گی از کنار آن‌ها عبور کرد.
اعتماد یک وضعیتِ کیفی است که نمی‌توان آن را با پول و وعده به‌دست آورد، بل اعتماد را با رفتار و عملِ صادقانه می‌توان کمایی کرد. این بار باید واقعاً با احتیاط عمل کرد. نمی‌شود به هر حرکت و طرح جدیدی آری گفت و به دنبال آن رفت، هرچند که در کارکرد و موفقیتِ دولت وحدت ملی به اندازۀ کافی اما و اگر وجود دارد و همین شک و شبهه‌ها باعث شده که این‌قدر دامنۀ نارضایتی‌ها از این دولت گسترده باشد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.