گزارشگر:ناجیه نوری / سه شنبه 10 اسد 1396 the_time('j F Y');?>
چند ساعت پس از آنکه نادر خان به قتل رسید، برادرش سردار شاه محمود خان وزیر حربیه، محمد ظاهر یگانه فرزند شاه مقتول را به حیث پادشاه معرفی کرد. آن روز، ۱۶ عقرب سال ۱۳۱۲ خورشیدی بود. هنگام انتخاب محمد ظاهر به مقام پادشاهی، صدراعظم سردار محمد هاشم خان، اگر آرزو و تمایلی برای کسب پادشاهی داشت، آن را از دست رفته دید. زیرا در مسافرتیکه به سوی صفحات شمال داشت، به مزار شریف رسیده بود.
محمد ظاهر دومین فرزند نادرشاه، روز دوشنبه ۲۲ میزان سال ۱۲۹۳ خورشیدی در کابل تولد شد. در شش سالگی به مکتب رفت. سه سال نخستین را در مکتب حبیبه درس خواند (۱۲۹۹-۱۳۰۱). با بنیانگذاری مکتب استقلال، تا سال ۱۳۰۳ در آن مکتب به آموزش ادامه داد. هنگامی که پدرش محمد نادر به حیث سفیر افغانستان در پاریس تعیین شد، با او روانۀ فرانسه شد ( ۱۹ سرطان ۱۳۰۳). درفرانسه نیز در چندین مکتب درس خواند. دو سال در مکتب اینه ژانسون ده سالی شاگرد بود. پس از آن که محمد نادر خان از عهده داری سفارت افغانستان در فرانسه/ پاریس، کناره گرفت و به جنوب فرانسه رفت، مدت یک سال و شش ماه همراه با او بود. بعداً به پاریس برگشت، در مکتبی به نام باستور به فراگیری درس ادامه داد. مدتی هم در مکتب” کولیژ دومون پی نی شامل شد. در آن هنگام که محمد نادرخان و برادرانش هنوز در جنوب فرانسه بودند، محمد ظاهر با یک خانوادۀ فرانسوی، موسوم به ” دانیه لو” زندگی می نمود.
محمد ظاهر چندی پس از تصاحب قدرت به وسیلۀ نادرخان، در حالی که ۱۶ ساله بود، به تاریخ ۲۰ میزان سال ۱۳۰۹ خورشیدی به افغانستان برگشت. در تعلیمگاه پیادۀ عسکری که تازه تأسیس شده بود، یک سال آموزش نظامی دید. با فراغت از آن تعلیمگاه در هفده سالگی کفالت وزارت حربیه به او سپرده شد. وزیر حربیه عمش شاه محمود خان بود. افزون بر آن وکالت وزارت معارف افغانستان را نیز عهده داربود.
محمد ظاهر بیشتر زبان فرانسوی را میدانست تا زبان فارسی دری. با زبان پشتو آشنایی نداشت. سپردن وظایفی چون وزارت حربیه و وزارت معارف به چنان جوان و در چنان سطح را باید در طرحها و نقشههای حکومتداری خاندانی به جستوجو نشست. بقیه جوانان خانواده نیز درهمین سن و سال و حتا کوچکتر از آن، جنرال و وزیر میشدند. زیرا سعی بزرگان خانوادۀ آنها این بود که در خلال اشتغال در چنان وظایف، صاحب تجربۀ بیشتر برای حکومتداری شوند و مقامهای کلیدی را نیز در دست اعضای خاندان سلطنتی بگذارند.
ظاهر شاه که چهل سال در افغانستان زمامداری کرده است و به پادشاهان متعادل و صلحطلب مشهور است، پس از پیروزی حکومت پس از طالبان لقب بابای ملت را کسب کرد و این لقب براساس قانون اساسی کشور به وی داده شده است.
باورها براین است که در زمان زمامداری محمد ظاهرشاه کشور در وضعیت خوبی به سر میبرد و مردم در آسایش بودند، جنگ و نفاق وجود نداشت و از درگیری و جنگ خبری نبود.
اما مساله مهم این است که هیچ اسناد و مدارکی وجود ندارد که او در زمان زمامداری خود در برابر تحولات مهم منطقه و جهان که در آن زمان رخ داده بود؛ از جمله جنگ جهانی دوم، چگونه موقفی داشت و سیاستاش در برابر تحولات جهان و منطقه چه بوده است.
از بابای ملت افغانستان هیچ نوع یاداشت و خاطرهیی وجود ندارد که دیدگاه وی در مورد تحولات منطقه و تحولاتی که پس از زمامداری وی در افغانستان رخ داده است را بازگو کند.
ضروری است که در مورد دیدگاه بابای ملت افغانستان نسبت به تحولات منطقه و کشور در زمان پادشاهی و پس از آن تحقیق صورت گیرد و دیدگاه و نظریاتاش بازتاب پیدا کند؛ زیرا نسل جوان امروز هیچ نوع شناختی از او ندارند؛ بنابراین باید با بازتاب دیدگاه و نظریات وی، او به نسل نو شناختانده شود تا جوانان امروز بدانند که ظاهرشاه و شخصیتی که بیش از چهل سال در افغانستان پادشاهی کرده بود، چگونه فردی داشت و دیدگاهاش نسبت به منطقه و تحولات زمان زمامداری و پس از پادشاهی چگونه بوده است.
و اما مساله مهمتر دیگر اینکه پس از گذشت ده سال از وفات بابای ملت که چهل سال در افغانستان پادشاهی کرده است، هیچ نوع تجلیلی از سالیاد وی صورت نمیگیرد. بنابراین باید به بهانه تجلیل از سالیات وفات وی؛ او را به نسل جوان معرفی کرده و دیدگاهاش را باید با نسل جوان شریک ساخت.
ظاهرشاه در رقم زدن حکومت نوین در افغانستان نقش برازنده داشته است. او علی رغم نفوذ و تأثیرگذاری بر شخصیتهای حاضر در نشست بن و حکومتهای انتقالی و موقت، به فکر موقعیت و جایگاه خویش نبود.
بر بنیاد آنچه رهبران سیاسی افغانستان از جمله حامد کرزی گفته است: ظاهرشاه پیوسته به دنبال تأمین صلح و آرامش عمومی در افغانستان بوده است. او از مقاومت به رهبری قهرمان ملی افغانستان شهید احمدشاه مسعود دفاع کرده و مقاومت او را ستوده است.
در خصوصت شخصیت شاه سابق کار در خور دانشگاهی و پژوهشی صورت نگرفته است. حالا ضرور است که نهادهای پژوهشی در خصوص تأثیر او در تحولات پانزده سال پسین پژوهشهایی را راه اندازند.
Comments are closed.