احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:پرتو نادری/ دوشنبه 23 اسد 1396 - ۲۲ اسد ۱۳۹۶
سباوون ننگرهاری بچۀ بسیار با استعدادی است. خیلی استوار و با اندیشه سخن میگوید. برایش در خشانترین آینده و زندهگی را آرزو دارم! او در گفتوگوی خود با طلوع نیوز گفت: در دورۀ ابتدایی درس میخوانم و آرزو دارم تا انسان خوبی شوم. به ترجمۀ گفتۀ خودش، میخواهد «پ ایچ دی» کند؛ اما نمیدانم چرا رسانههای ما گفتند که او دکترا یا «پ ایچ دی» دارد؟!
و گذشته از اینکه کوچکترین استاد دانشگاه در جهان است! آیا رسانهها به این نکته توجه نکردند که وقتی سباون به پشاور بر گردد و اگر صنفیهایش این گفتوگوها را شنیده باشند، او را به سخریه نخواهند گرفت؟
اگر این حکومت به راستی به چنین استعدادهایی ارزش میدهد، چرا او را به یکی از مکتبهای نخبهگان به کشوری نمیفرستد تا در وضعیت بهتری به آموزش خود ادامه دهد. هر استعدادی برای شگوفایی خود به شرایط مناسب و بهتری نیاز دارد. در جهان پیشرفته برای کودکان تیزهوش و آنانی که استعدادهای ویژه دارند، مکتبهای جداگانه و ویژهیی جود دارد.
با عنوان کردن این موضوع که سباون نابغه است و دکترا دارد، نمیتوان کمکی به او وشخصیتش کرد. آنهم در حالی که او هنوز به دورۀ میانه و دبیرستان نرسیده است. چنین چیزهایی میتواند شخصیت او را صدمه زند و این در حقیقت گونهیی بازی با شخصیت پاکیزهیی است که از خود استعداد ویژهیی نشان داده است. نباید از شخصیت پاکیزۀ کودکان استفادۀ افزاری کرد.
وقتی گزارشهای سباوون در رسانهها را شنیدم و خواندم، یادم آمد که در زمان داود خان آوازۀ سید جلال نابغه بلند شده بود. من در آن روزگار در دانشگاه درس میخواندم. داود خان پس از دیدار با سیدجلال به وزارت معارف دستور داد تا صنف جداگانهیی را برای او بسازند و شماری از استادان سرشناس دانشگاه کابل او را آموزش دهند که چنین شد.
او در چند سال کوتاه صنف دوازدهم را تمام کرد و بعد برای آموزشهای بیشتر به بیرون کشور فرستاده شد. این سید جلال در دور دوم ریاستجمهوری، خود را نامزد ساخته بود و شاید فکر میکرد که آن شهرت نبوغ برایش کمکی خواهد کرد و بعد دریافت که اینجا استعداد تفنگزدن و پیوند داشتن با مافیای جهانی موثرتر از هر نبوغی است. سید جلال هنوز در بیرون کشور زندهگی میکند و با دریغ؛ در هیچکدام عرصۀ دانشهای طبیعی و بشری هنوز از او دستآوردی و نام و نشانی وجود ندارد.
این نکته را باید بگویم که سید جلال در همان سالهای کودکی شماری از بچههای دورۀ دبیرستان را ریاضی هم آموزش میداد. البته پیش از آنکه آموزشهای ویژۀ جلال آغاز شود، گروهی از استادان و روانشناسان دانشگاه کابل موظف شده بودند تا با اجرای یک رشته آزمونهای روانشناسی، هُشیاری یا «آی کیوی» او را بسنجند که در کدام درجه قرار دارد. درجۀ هُشیاری سید جلال را بسیار بلند یافته بودند. گفته بودند هر که چیزی تا از نظر او میگذرد، در حافظهاش ثبت میشود؛ ولی ذهن خلاق ندارد. آنان به دولت توصیه کرده بودند که باید او از حالت نمایشی بیرون آورده شود، اما شک داشتند که سید جلال استعداد نبوغ داشته باشد. برای آنکه نابغه تنها کسی نیست که همهچیز در ذهنش ثبت میشود؛ بلکه ذهن نابغه، ذهن غیر متعارف است و در نهایت، ذهن نوآور و دیگرگونساز! شاید بهترین نمونهاش البرت انشتین باشد که حافظۀ خوبی نداشت و از مضامین بیولوژی و تاریخ بسیار بدش میآمد و علاقهیی نداشت تا همهچیز را به حافظه بسپارد.
در مورد سباوون باید با مسوولیت برخورد شود. او یکی از کودکان کشور ما است. اگر در آینده دستآوردی در عرصۀ دانشهای طبیعی یا بشری داشته باشد، افتخارش به افغانستان و هم به جهان بر میگردد. به یک زبان، دانشمندان به همه بشریت تعلق دارند. من فکر میکنم به جای این همه هیاهو، بهتر است دولت برایش برنامههای آموزشی خاص روی دست گیرد. من این جملهها را به حیث یک شهروند نوشتم و آرزو دارم تا سباوون به بلندترین قلههای دانش برسد، آیندهاش درخشان باد !با این همه نیات نیک، نمیتوانم باور کنم که این جملهها سبب نخواهد شد تا شماری تیرهای زهرآلودی به سوی من پرتاب نکنند!
Comments are closed.