احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:صدیقالله توحیدی/ یک شنبه 19 سنبله 1396 - ۱۸ سنبله ۱۳۹۶
فرمانده جهاد و مقاومت، قهرمان ملی کشور شهید احمدشاه مسعود در تاریخ معاصر کشور از ستارهگان تابناکی است که افول نمیکند. او در دوران جهاد به قول رونالد ریگان، رییسجمهور وقت امریکا، کمر امپریالیسم شوروی را شکست و به قول علی شیخ، از سیاستمداران مسلمان سودان، خالد بن ولید زمانش بود. شهید مسعود شمشیر خدا بود که بر دشمنان خدا مسلط شده بود.
در میان هزاران فرمانده و مجاهد و سنگرنشین کشور، او یگانه روزگاردیده و فرد دوران بود. در دوران جهاد همه مردم کشور در آن دَینِ وطنی شرکت جستند. سنگرداران محبوب و شجاع زیادی آمدند و دین خویش ادا کردند و رفتند، اما مسعود چرا یگانه بود؟
پاسخ این پرسش کاریست دشوار، اما میتوان تا جایی پاسخ آن را یافت. مسعود مرد مؤمنی بود که عقیده برای او حرف اول را میزد. مسعود مرد زیرک و بادرایتی بود که سایران از آن بهرۀ اندک برده بودند. او به صورت طبیعی یک سردار و رهبر بود که خصیصۀ رهبری را به صورت فطری در حد کمال داشت .مسعود شجاعت بینظیری داشت و مرد متوکلی بود که برای رسیدن به هدف، از هیچچیز نمیهراسید. او خود را برای مردم و آرمانهایش وقف کرده بود که سایران کمتر این امتیاز را داشتند و چهبسا که رهبران سیاسی اکثراً از آن عاری بودند.
قهرمان ملی کشور مردی معتدل بود که از خشونت کراهیت داشت و برخلاف برخی از رهبران، نمیخواست مردم از او بترسند؛ بلکه او خود از خداوند میترسید. او پرچمدار عدالت اجتماعی بود و عدالت را اصل در دولتداری میدانست. او جنگ را برای تأمین عدالت و آزادی کشور یک ابزار میدانست، نه هدف. مسعود جنگ را برای تأمین صلح وسیلۀ مشروع میدانست که نه اینکه جنگ را وسیلۀ رسیدن به قدرت استبدادی بداند، شهید مسعود، قهرمان مردمان مظلوم کشورهای تحت ستم بود.
شهید احمدشاه مسعود، سنگرنشین همیشهگی و چریک نامداری بود که چهار دهه در سرخط اخبار رسانههای جهان جا باز کرده بود؛ مردی بود که تقوا و نجابت از وجناتش هویدا بود، از ریا و دورغ دوری میکرد. مسعود مردی بود که ملتی را از زیر یوغ اسارت نجات داد و به سیاستمداران درس داد که بدون مزدوری هم میشود حکومتهای مزدور را شکست داد.
باری وحیده مژده، تحلیلگر مسایل سیاسی و از مأموران وزارت خارجۀ حکومت طالبان نوشته بود که زندهگی مسعود را به چهار مرحله تقسیم میکند که بدترین مرحلهاش، دوران دولت مجاهدان بود، اما در همه دورههای دیگر، او درخشش و محبوبیت خاصی داشت. میخواهم تأکید کنم که جنگهای دوران دولت مجاهدان هم ناگزیری بود؛ و هم مبارزه در برابر استعمار سیاه پاکستان و کشورهای سودجوی همسایه و عرب که زیر نامهای گوناگون در برابرش میجنگیدند.
اگر جنگ قهرمان ملی افغانستان در دوران دولت مجاهدان در برابر گروهای دخیل درست نبود و مشروعیت نداشتف پس جنگ کنونی هم در برابر گروههای تروریستی مشروعیت ندارد. بعضیها به اثر عقد و کینه، سعی میکنند مقام و منزلت او را کاهش دهند؛ اما عزت را خداوند برای بندهگانش ارزانی میکند، نه آدمهای بیمار و بیهویت و مزدور.
چراغی را که ایزد برفروزد
هر آن کس پُف کند ریشش بسوزد
این گروه زیانکارران زمان اند که زندهگیشان در عقده میگذرد و چیزی هم به دست نمیآورند و در آخرت نیز عقوبت سخت در انتظارشان خواهد بود. مسعود قهرمان آزادهگان است و باقی خواهد بود. اگر مسعود با طالبان نمیجنگید، حالا وضعیت این کشور بدتر از میانمار بود. در کوه و برزن افغانستان درندهگی، قتل و تعصب نژادی، قومی و مذهبی بیداد میکرد. اگر شهید مسعود مانند دیگران فرار میکرد، در آن صورت به یقین امریکا و اروپا هیچ کاری نمیکردند و فقط سعی میکردند تا عملیات طالبان در داخل کشور محدود بماند و درد سر به دیگران نشوند.
در این اواخر شماری از آدمکهای که یا هویتشان را باخته اند و ایمان به فاشیسم آورده اند و یا هم خصومت میراثی دارند، سعی میکنند از شهید مسعود، چهرۀ دیگری بسازند که این تلاشهای مذبوحانه، سودی نداشته و فقط چهرههای شیطانی آنان را افشا خواهد کرد. مسعود فاتح جنگ سرد است و چگوارا و هوشییمن زمانش بود؛ نه اینکه ریاکارانه اکت انقلاب کند و در کمپهای مهاجران در پشاور در سایۀ «ISI» مردم را به جهاد تشویق کند و خود زر بیاندوزد و دستار سیاه بر سر کند.
مسعود مردی با قامت استوار و مقاوم در برابر استعمار بود که توانست دشمنان و رقبای سیاسیاش را شکست دهد. در جال شکست رقبای سیاسیاش حتا به حال آنان ارفاق داشته باشد که نمونههای آن روشن است از اسدالله سروری و جمعه اڅک تا اسرای طالب و نجات حکمتیار از کابل و مزار، شاهد این مدعا است.
مسعود مانند دیگران نبود که عساکر فراری رژیم را به نام جاسوس در کمپ ورسک زیر خاک کند و یا رقبای سیاسی و فکریاش را در تاون شهر پشاور به رگبار بندد، چنانچه حاجی امین فروتن، سر دبیر نشریۀ کوثر را در سالهای جهاد به جرم انتقاد از یک رهبران سیاسی آن زمان مورد حملۀ مسلحانه قرار دادند و یا عبدالرحیم چینزایی، بهاالدین مجروح، شهید ننگرهاری و داکتر قیوم رهبر و دهها دیگراندیش و روشنفکر را به جرم عقیده، نه عمل و به جرم دیگراندیشی در شهر پشاور پاکستان سر به نیست کردند.
مسعود مانند سپهر روشن و تابناک است و دشمنانش کف خاکی بیش نیستند. دور یا نزدیک رقبای سیاسیاش را که تاهنوز زنده اند، خداوند ذلیلتر از آنچه که هستند، خواهد کرد. مطمین هستم بعدها وقتی در دانشگاههای خوست، قندهار، ننگرهار، هرات و بلخ و بامیان تاریخ معاصر کشور را که بیطرفانه نوشته شده باشد و تدریس کنند، آن وقت دختران و پسران جوان این کشور به سر مزارش رفته، اکلیل گل خواهند گذاشت.
وقتی آدمهای بیمار کنونی یکی پی دیگر جای خویش را به نسلهای هُشیار و سالم از بیماریهای روانی، قومی و مذهبی آینده بدهند، آن وقت منزلت مسعود بیشتر از حالا مسجل خواهد شد. مردم به مزار آدمهایی که قرآن خدا را وسیلۀ رسیدن به قدرت کرده بودند، نخواهند رفت و کسی از آنان به نیکی یاد نخواهد کرد.
مسعود فرد یگانه است و به این دلیل که حتا یاران و همسنگرانش مانند او نیستند. قهرمان ملی مردی از تبار لیث صفار، ابومسلم خراسانی و طاهر فوشنجی بود که سر تسلیم به هر مستبدی فرود نمیآورد. او نه بلند منزل داشت، نه سرمایه و حسابِ بانکی، نه لباسهای قیمتی به تن میکرد و نه هم فکر زن دوم بر سرش میزد؛ او خودش را وقف مردم، آزادی و اسلام کرده بود. شهید مسعود بیشتر از چگوارا آرمانگرا و ماهرتر از جنرال تیتو در جنگ بود؛ لذا اکنون که خاموشی گزیده و از این دنیا رفته است، هم کسی نمیتواند با او رقابت کند.
Comments are closed.