احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالخلیل مینوی/ دوشنبه 20 سنبله 1396 - ۱۹ سنبله ۱۳۹۶
یادبود از مردی که دوسومِ سالهای زندهگی را برای مبارزه به حصول استقلال افغانستان وقف کرد، دشوار است در نوشتههای مؤجز این چنین به آن پرداخت. اگر به مبارزات مسعود در دوران اشغال افغانستان توسط قشون سرخ نظر انداخته شود، در این دوره، محور مبارزات مغز متفکر جهاد افغانستان استقلال، آزادی و حراست از دین و ناموس مردم تشکیل میداد و اگر به مبارزات این قلب تپنده جهاد بعد از فتح کابل نظر انداخته شود، محور مبارزات او را حراست از مردم و صلح ساخت.
با این پیش در آمدِ کوتاه میتوان خلاصه بیان داشت که مسعود فرماندهی بود که به خاطر استقلال افغانستان و برای تأمین صلح در این سرزمین رزمید. سنگرهای داغ جهاد و مبارزات قهرمانانۀ او در برابر تجاوز ابرقدرت جهان، او را به رهبر قوی سیاسی و نظامی مبدل ساخت. او جنگ را رهبری میکرد و در امر گستردهسازی جبهۀ مردمی مصروف بود. مسعود پیش از آنکه با یک چهرۀ سیاسی مشهور شود، شخصیتی سیاسی و صاحب اندیشه بود، او خواهان افغانستان نوین بر مبنای شاخصههای متفاوت بود.
قهرمان ملی کشور در استراتیژی قیام علیه تجاوز و سقوط نظامِ وابسته به شورای سابق، بر خلاف برآوردها پیروز گردید. این پیروزی وفتح نهتنها که در سطح بینالمللی حمایت نگردید، بلکه آنانی که تا دیروز به مجاهدان کمک میکردند نیز تبدیل به دشمنان خاموش مردم افغانستان شدند. از آن جمله پاکستان که اهداف خصمانهاش را در قبال افغانستان در استراتیژی امریکا جستوجو میکرد، استراتیژی خود در قبال افغانستان را با فتح کابل، شکستخورده حساب میکرد؛ به همین دلیل پس از تصرف کابل به دست مسعود، در پی فتنه شدند و انتخاب چهرههایی در نظام افغانستان که نزدیک به دیدگاه آنان بودند.
اساسِ خانهجنگی در افغانستان را پس از پیروزی مجاهدان، چنین فتنهگریها تشکیل میداد و بر اساس همین فتنه و نیرنگ که آبشخور در بیرون از کشور داشت، سرنوشت مردم افغانستان را به گونهیی دگر رقم زد که جنگ حزب اسلامی با همین تحرکات با دولت نوپای اسلامی در افغانستان آغاز شد.
مسعود در آن زمان به عنوان وزیر دفاع دولت افغانستان بر گزیده شده بود. در آن زمان مسعود وظیفه داشت تا از مردم دفاع کند. شخصی که به حیث نخستوزیر افغانستان گزیده شده بود با دولت ساخته شده و توافق شده در پشاور وارد جنگ شد. پرداختن به این داستانِ دلگیر دشوار است؛ زیرا همین درگیریها انگیزهساز سقوط دولت مجاهدان در کابل شدند. دلیل حمایت مسعود از مردم برهان بود. او جنگ در راستای قدرت را مردود میشمرد، اما جنگ برای صلح را ترجیح میداد. گروههای متخاصم و وابسته در تبانی با استخبارات منطقه در پی ترفند دیگری شدند. طالبان را ساختند و این اهریمن وابسته در استقامت استخبارات منطقه، سلطۀ بیداد را در افغانستان به راه انداخت. یعنی دولت مجاهدان که با آرزوها و آرمانهای ملیونها شهید گره خورده بود، سقوط کرد.
مسعود بازهم وارد مرحلۀ نخست جنگ شد و جنگ برای آزادی و استقلال از تسلط استعمار سیاه، مردی که مردمش در یک تجاوز او به شیر پنجشیر ملقب کرده بودند، ناگزیر در برابر تجاوز دگر قد بر افراشت و درپی ایجاد مقاومت فراگیر شد. او هستۀ این مقاومت را از اقوام اقشار و طبقات مختلف کشور اساس گذاشت.
سیاست مغز تفکر و قلبتپندۀ جهاد مردم افغانستان در قبال پاکستان روشن و مشخص بود. او افغانستان را برای مردمش میخواست و هرگز حاضر نبود در بدل قدرت، حلقۀ اسارت برگردن گیرد؛ رزمید، رزمید تا آنکه به خاطر آزادی استقلال و حراست از ناموس و دین مردمِ افغانستان، در یک توطیۀ سازمان داده شده در بیرون از کشور، خونش را نثار وطن کرد.
مسعود دو روز پیش از حملۀ سازمانیافته توسط القاعده بر امریکا در نُهم سپتامبر ۲۰۰۱، در یک سؤ قصد در ولایت تخار شهید ساخته شد. مسعود شهید شد، اما میراثهای گرانسنگی از خود به جا گذاشت، مگر دریغ و درد که به میراثها او از میان مردم مایه داشت، عمل نمیگردد.
مسعود با فساد، ظلم، سوءاستفاده، زورگویی، تسلیم شدن به بیگانه، ستیزی کرد و رزمید. او افغانستانی را میخواست بنأ بگذارد که مردم کران تا کران آن میخواستند. آرمانهایش با خودش به گور رفت و افغانستان به میدان بزکشی بیگانهگان مبدل شد.
Comments are closed.