احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:غلاممحمد محمدی - ۰۸ سرطان ۱۳۹۲
۵ـ هنگامی که قیام و شورشِ بلوچها به رهبری حزب عوام ملی جریان داشت، نیروهای نظامی افغانستان نیز در مرزهای شرقی ولایت ننگرهار، همسرحد با پاکستان، دست به تحریکات و مانور نظامی زدند که نگرانیِ بزرگی برای رهبران پاکستان به وجود آورد. جای تأسف این است که مقامات بلندپایۀ افغانستان، مشاورینِ بیخبر و تحلیلگران مُغرضشان همواره پاکستان را زیر ساتور انتقاد و نکوهش قرار میدهند، ولی به اعمال زمامدارانِ خود توجه ندارند.
به نوشتۀ آقای محمد اسحاق فیاض: «در این زمان (سال ۱۹۷۴م) اوضاع داخلی پاکستان به حدی آشفته و بحرانی بود که هر آن احتمالِ تجزیۀ پاکستان و تشکیل بنگلهدیشِ دیگری دور از تصور نبود. پاکستان با درک این حالت، با حملۀ وحشتناک نظامی، به شورش در بلوچستان خاتمه داد. اما نقش خصمانۀ سردار داوود در ایجاد این وضعیت در پاکستان، بیش از هر کسِ دیگر آشکار بود.» ۶۰
۶ـ آقای جنرال محمد نبی عظیمی مولف کتاب «اردو و سیاست در افغانستان» که خود یکی از مسوولین نظارت بر آموزش مخالفینِ دولت پاکستان در افغانستان بوده است، مینویسد: «محمد داوود خان علیرغم گفتار و کردار خویش مبنی برحل عادلانۀ قضیۀ پشتونستان، در اولین سالهای نظام جمهوری، آگاهانه عدهیی از رجال و شخصیتهای مشهور پشتونستان، مانند خان عبدالولی خان، اجمل ختک و غیره را به کابل دعوت نموده، برای آنها، پول و اسلحۀ فراوان تأدیه کرد. عدهیی از جوانان و شورشیان پشتون و بلوچ را در نواحی قندهار تحت تربیۀ نظامی قرار داد و یک کمپ تعلیم و تربیۀ نظامی دیگر، برای شورشیان پشتونِ آن طرف دیورند، در دامنۀ کوه ولایتی (جنوب کابل) تحت نظارت لوای گارد ریاستجمهور برپا نمود. آنها دو ماه در این کمپها تحت تعلیم و تربیۀ نظامی [تروریستی و تخریبی] قرار میگرفتند و بعد به پاکستان اعزام میشدند. نگارنده (جنرال عظیمی)، مسوول تعلیم و تربیۀ کمپ ولایتی (جنوب کابل)، جگرن ظاهر (آمر تعلیم و تربیۀ گارد جمهوری)، ضیا مجید و عبدالحق علومی، از جریان تعلیم و تربیۀ این شورشیانِ پشتون آن طرف دیورند، بارها دیدن کرده بودیم.
این مرکز را ظاهراً مرکز تعلیمی گارد جمهوری مینامیدند، کسی از کیفوکانِ آن اطلاع نداشت، اکثراً در اوقات شب بنا به دستور محمد داوود خان سلاحهای قدیمی به وسیلۀ آمر اپراسیون گارد جمهوری، از مخزنِ ارگ کشیده میشد و به وسیلۀ موترهای لنداور، در سرحد به خان عبدالولی خان تسلیم داده میشد. مسوولیت امنیتِ آنها نیز به عهدۀ گارد ریاست جمهوری بود.» ۶۱
۷ـ به نوشتۀ عبدالصمد غوث، “دولت داوود خان مهاجرینِ پشتون و بلوچ را در قندهار ـ قلات اسکان داده بود. جنگجویان پشتون و بلوچ آن طرف سرحد دیورند، پس از جنگ و عقبنشینی به افغانستان میآمدند و با آمادهگی مجدد، دوباره به خاک پاکستان رفته، بر ارتش و نیروهای امنیتیِ آن میتاختند. افغانستان در پاسخ به شکایات مکررِ پاکستان، استدلال میکرد که ما نمیتوانیم در این سرحد طولانی از ورود پشتونها و بلوچها به داخل افغانستان جلوگیری کینم، زیرا با آنها خونشریکی داریم.” ۶۲ همین استدلالی که از سالها بدین سو زمامداران پاکستان در برابر افغانستان دارند و در حال حاضر، افغانستان نسبت حمایتِ پاکستان از شورشیان، در بیش از ده ولایتِ خود امنیت ندارد. یعنی رهبران پاکستان انتقام دخالتِ دولتهای قبیلهیی فاشیستهای حاکم را از مردم مظلومِ افغانستان میگیرد.
نخستین اقدام بالمثل پاکستان، پس از فرار رهبران و فعالینِ جریان «نهضت جوانان مسلمان» معروف به اخوانالمسلمین به پاکستان آغاز شد. رهبران پاکستان این فراریان و مهمانهای ناخوانده را سازماندهی، تسلیح و تمویل کرده به داخل خاک افغانستان غرض ایجاد شورش و بدامنی میفرستاد که در چندین ولسوالی در تابستان ۱۳۵۴ دست به شورش زدند. حکومت داوود خان بهدشواری توانست آنها را کنترول و سرکوب کند. ۶۳
آقای حکمتیار در مورد این شورش برضد وطن و هموطنانش میگوید: «وقتی به پاکستان آمدم، علی بوتو برضد داوود خان از من کمک خواست. من قبول کردم و برضد حکومت داوود خان دست به شورش و عملیات زدیم تا مغز داوود بهجا آمد و با بوتو حاضر به مذاکره و سازش گردید.» ۶۴
به این ترتیب، علی بوتو داوود خان را تحت فشار قرار داد و تباهیِ افغانستان به دست خودِ افغانها با مداخلۀ پاکستان آغاز گردید که تا امروز نیز ادامه دارد. اما مرحوم احمدشاه مسعود با درک مداخلۀ مستقیم پاکستان، به جز یک بار به این کشور سفر نکرد و هیچگاه از رهبرانِ پاکستانی دستور نگرفت.
۸ـ به تاریخ ۳۱ فبروری ۱۹۷۴م (۱۳۵۳ خورشیدی)، سران کنفرانس کشورهای اسلامی در لاهورِ پاکستان جمع شدند. از داوود خان نیز تقاضا به عمل آمد تا در این کنفرانس شرکت کند، اما او بهخاطر قضیۀ پشتونستان و قیام بلوچها، از اشتراک خودداری و بهجای خود، عبدالرحمن پژواک سفیر افغانستان در دهلی را موظف ساخت. در ضمن، همکاران چپی و راستیِ ناسیونالیست وی، در کابینه فیصله کردند گه مسالۀ دیورند و ادعای ارضی را آقای پژواک در جلسۀ سران مطرح کند.
پژواک در بیانیۀ خود این قضیه را مطرح کرد که سبب ناراحتیِ سرانِ کشورهای اسلامی گردید. ساعت ۲ بجۀ شب سرهنگ قذافی تلیفونی از داوودخان تقاضا کرد که با هواپیمای شخصیِ وی برای حل این قضیه به لاهور سفر کند، اما داوود خان بازهم حاضر نشد به لاهور برود، چون خودش این قضیۀ ساختهگی را به یک بحرانِ لاینحل تبدیل کرده بود. در همین زمان متوجه شد که هیچ طرفداری در سطح جهان بهویژه کشورهای اسلامی ندارد و افغانستان را به انزوا کشانیده است.
Comments are closed.