احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۸ قوس ۱۳۹۱
شورای امنیت سازمان ملل، محدودیت سفر طالبان را لغو کرده و استدلال نموده است که محدودیت رهبران طالبان برای سفرهای خارجی، فراراه نشستهای صلح مشکل ایجاد میکند. همچنین، این شورا تصمیم دارد که بر فهرست سیاه طالبان یک بارِ دیگر تجدید نظر کند، و این مسأله را با حکومت افغانستان نیز در میان گذاشته است.
این اقدام شورای سازمان امنیت در پی برنامههایی روی دست گرفته شده که از چندی بدینسو جریان دارند. آزادسازی طالبان، نشستهای مرتب گفتوگوهای صلح، برادر خواندنهای مکرر طالبان و… از پیشزمینههایی بودهاند که موجب شده شورای سازمان امنیت ملل نیز برخلاف واقعیتها گام بردارد.
اکنون پرسش این است که چنین اقداماتی به چه منظور و چرا صورت میگیرند؟
از آغاز هنگامۀ مبارزه با تروریسم در افغانستان، ایالات متحده و جامعۀ جهانی به نیت شکست طالبان و برقراری دموکراسی در منطقه، پیوسته تاکتیکهای مبارزۀشان را عوض کردهاند و در اثر این نوع رویکرد، غوغای مبارزه با تروریسم از یک جنگ خونین به یک صلح شتابزده منتهی شد. تردیدی نیست که همواره مبتکر این تاکتیکها ایالات متحده بوده و مجری آن آقای کرزی و همراهانش. اما جای سوگمندی آنجاست که هر قدر ایالات متحده و حکومت افغانستان در برابر طالبان نرمش نشان دادند، آن گروه جسورتر شد و بیشتر خواهان براندازی و دشمنی با دموکراسی. طی یکی دو سالی که شورای عالی صلح ایجاد شده و سعی بر کشاندنِ طالبان به پای میز مذاکره دارد، آن گروه حتا حاضر نشده است که حکومت افغانستان را به رسمیت بشناسد.
کارشناسان به این باور اند که با زیر فشار قرار گرفتن پاکستان از سوی جامعۀ جهانی و ایالات متحده، آن کشور تاکتیک حمایتش از طالبان را عوض کرده و در پی آن، چراغ سبزی را مبنی بر کشاندن طالبان به میز مذاکره برای دولت افغانستان نشان داده است که این مسأله باعث شده نه تنها حکومت افغانستان، بل جامعۀ جهانی نیز صداقت پاکستان را باور کنند و با نیروی بیشتر به مسالۀ گفتوگوهای صلح بپردازند.
اما به نظر میرسد که این کارهای شتابزده، سرانجام ریشۀ صلح و دموکراسی را از افغانستان برخواهد کند. زیرا منطقی نیست که بدون هیچ ضمانتی، آب به آسیاب دشمنی ریخت که سببِ اصلیِ پانزده سال جنگ و نقضِ سازمانیافتۀ حقوق بشر در افغانستان است. نشانههای زیادی وجود دارند که طالبان نه تنها به پروسۀ صلح تمکین نخواهند کرد، بلکه همه نظام را میخواهند و سهیم شدن در بخشی از نظام، هیچگاه جزو برنامههایشان نبوده است. این امتیازدهیهای پیهم، نه تنها که طالبان را تقویت میکند، بل نیروهای مقابل آن را که مردم و سایر نهادها و احزاب فعال در کشور اند را نیز ضعیف میسازد و این خود دیکتاتوری دوبارۀ طالبان را تضمین مینماید.
صلح، یک امر بسیار نیک و مردمی است که میکانیسمِ آن هرگز این امتیازدهیهای بیجا را برنمیتابد. افغانستان خانۀ یک گروه مخالف و دهشتافکن نیست که وقتی سلاح برداشته به مخالفت برخیزند، مصالح و منافعِ سایر گروهها به نفع آنها مصادره گردد. پروسۀ صلح نیازمند اصول دیگریست که باید به آنها پرداخته شود. این اصول، ایجاد یک سقف برای گفتوگو که همۀ اقشار و نیروهای جامعۀ افغانستان در آن سهیم باشند، است. طرحی که حکومت به نام گفتوگوهای صلح روی دست گرفته، یک طرح کاملاً شتابزده و یکطرفه است. در این طرح به جز از طالبان، تمام نیروها و ظرفیتهای موجود در جامعه نادیده گرفته شدهاند. بنابراین نیاز است که گفتوگوهای صلح با یک اجندای مشخص و ملی و به اشتراک تمامِ نخبهگان مردم افغانستان انجام گیرد که طبعاً زمان طولانی و برنامۀ مفصلتری میطلبد و متأسفانه حکومت آن را در دست ندارد؛ ولی نخبهگان جامعه میتوانند با تفاهم و همفکری با یکدیگر، این امرِ مهم را رقم بزنند.
Comments are closed.