احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 30 میزان 1396 - ۲۹ میزان ۱۳۹۶
بخش سوم و پایانی/
پوهاند محمدنذیر نجابی، استاد دانشگاه پولیتخنیک کابل /
– مسوولیتهای پاسخگویی تحصیلات عالی: همانطور که جامعه و مردم به دانشگاه و دانشگاهیان ارج و احترام میگزارند، بالمقابل جامعه هم انتظاراتی از نهادهای تحصیلات عالی دارد که باید نیازهای متحول و پارادوکسی جامعه و بازار کار را پاسخگو باشند؛ تحصیلات عالی باید کارآمد باشد و هدفش را معطوف به حلِ مسایل جامعه نماید، دانشآموختهگانِ آراسته به مهارتهای عملی را تقدیم جامعه کند تا در امحای فقر، فساد، تبعیضات، بیسوادی، گرسنهگی، بیماری و اعادۀ صلح، حقوق بشر، محیط زیست، عدالت اجتماعی و اقتصاد ملی نقش موثر داشته باشند. امروز ارزیابی اصلاحی (ارزشیابی) جزو لاینفکِ تحصیلات عالی شده که متأسفانه کمیتۀ ارزشیابی کیفیت تدریس برای مدت طولانی در وزارت تحصیلات عالی منحل شده بود.
ـ حکومتداری خوب دانشگاهها: تقرر هیأت رهبری در واحدهای اولی (ریاستهای وزارت تحصیلات عالی) و واحدهای دومی و سومی (دانشگاهها و فلیالهای آنها) بسیار مهم و پُرارزش است. بنا بر فشار سیاسیون و زورمندان، بعضی افراد در این پستها پیشنهاد و مقرر شدند که از نظر مدیریت ضعیف و ناتوان اند، اما مقامات وزارت تحصیلات عالی در برابر این فشارها تابوتوان نداشتند.
ـ کریکولمهای جدید شده در دانشگاهها تطبیق نمیشوند، مفردات درسی آنچه در کریکولم است و آنچه تدریس میشوند بعضاً متفاوت است، سرفصلها و مفرداتِ درسی رسمی بسیار اندک تطبیق میشوند، یک بیتفاوتی در بعضی دانشگاهها حکمفرما بود.
ـ بعضاً در تقرر و شمولیت اعضای کادر علمی معیارهای پذیرفته شده رعایت نمیشوند؛ انواع فساد، خویشخوری و تعصبات اعمال میگردد. دوسیهها و عرایض مختلف از شکایاتِ یک تعداد متقاضیان به ریاست تقرر، انفکاک و ترفعیات علمی ریاست محترم انسجام امور اکادمیک وزارت، ثبوتِ این مدعاست. جای معیارها و دانش را در برخی موارد سلیقهها در پذیرش و شمولیت کادر علمی گرفته بود.
ـ کیفیت آثار علمی استادان که برای ترفیعات علمی پیشکش مینمایند قابل تشویش است؛ این آثار به نامهای علمی- تحقیقی، تألیف… و حتا در بعضی موارد توسط خود استادان تحریر نمیشوند و بعضاً آنقدر بیمحتوا و بیکیفیت اند که حتا به سطح مونوگرافِ محصلان نیز نمیرسند و در تألیف کتب شماره ISBN قطعاً در این قرن بیستویکم موجود نیست.
ـ با نظرداشت رعایت بازار اقتصاد آزاد و ناکارآمد در موجودیتِ یک دستگاه فسادپذیر که به خصوصیسازی گرایشهای مفرط دارد، دانشگاههای خصوصی نیز در حالِ شیوع است و در بین مردم به یک نوع سوءظن و بدگمانی نسبت به کیفیتِ دانشِ فارغالتحصیلان نگاه میشود. یک تعداد موسسات تحصیلات عالی خصوصی سودجو و منفعتطلب از کنترول وزارت تحصیلات عالی خارج اند و بعضاً این وزارت به خواستههای بهجا و نابهجای آنها مبتنی بر فشارهای مختلف تن در میدهد. در تلاطم موج پنجم، بیکیفیتی تحصیلات عالی خصوصی نقش بارزی دارد.
ـ قانون جدید تحصیلات عالی که بسیار عجولانه و کوتاهفکرانه تدوین و نافذ شد، توسط یک کمیسیونِ ناکارآ در وزارت تحصیلات عالی تدوین و بدون در نظرداشت نسخۀ قبلی پیشنویس و تجربۀ قانون سال ۱۳۶۸ بالاخره نافذ شد که دارای دهها نقص قانوننگاری و حتا غلط املایی بود. چند اصلِ عمده مانند تقاعد استادان در سن ۶۵، سلب انتخابات پستهای رهبری دانشگاهها و ازدیاد کمیت آثار علمی بدون توجه به کیفیت آن، از نواقصِ عمدهییست که دانشگاهها را به چالشهای حیاتی مواجه ساخت. هرچند در این اواخر وزارت تحصیلات عالی متوجه شد که عدم موقفگیری حین تصویب این قانون ناقص در کابینه و عدم استدلال با رهبری حکومت سراپا اشتباه بود، بعضی تعدیلات در آن وارد گردید.
ـ بودجهسازی تحصیلات عالی: هرچند فیصدی اندکی از بودجۀ ملی به تحصیلات عالی اختصاص داده میشود، اما متأسفانه همواره بودجۀ توسعهیی این وزارت مصرف نمیشود. اصل بودجهسازی در این وزارت مشکلساز است، یعنی هر سال بر بودجۀ سال بعد یک فیصدی اندک نظر به سالِ پار افزود میشود و طی مراحل میگردد که آنهم مربوط بودجۀ ملی و عواید کشور است و اکثراً حین دفاع بودجه از طرف وزارت مالیه رد میشود. اما جای تعجب این است که در یک وزارت کادرساز چرا هر نهاد تحصیلی بودجۀ خود را ترتیب نمیکند و وزارت تحصیلات عالی این بودجهها را با بودجۀ خود وزارت توحید و نهایی نمیسازد تا یک بودجۀ واقعی بر مبنای نیازمندیهای واقعی تحصیلات عالی ترتیب و تدوین شود. به همین خاطر، وضع مالی دانشگاهها خوب نیست و از تطبیق مقررۀ استقلال دانشگاهها قبلاً تذکار به عمل آمد.
ـ تمویلکنندههای وزارت تحصیلات عالی: تمویلکنندههای عمدۀ وزارت معمولاً برنامههای خودسازِ خویش را ترتیب و تطبیق میکنند، در صورت تأکید بر تطبیق برنامههای دانشگاهها به عدم همکاری تهدید میشوند. این برنامهها موثریت چندانی در قبال ندارند و اکثر هزینه به معاشاتِ گزاف و برنامههای سافتمحور اما بهدردنخور مصرف میشود. اکثراً برنامههای حیاتی و بنیادی دانشگاهها شامل این کمکها نیستند.
از لحاظ ساختاری: در دور دوم موج پنجم، وزارت را یک تعداد تقرریهای تکقومی فرا گرفت که روی روحیۀ اساتید، دانشجویان و کارمندان اثراتِ منفی بهجا گذاشت؛ چنانکه در رسانههای اجتماعی شاهد پخش فهرست معینان، رؤسای داخل وزارت، رؤسای دانشگاهها و بهخصوص مشاورین مقام وزارت بودیم که این برخورد نادرستِ اتنیکی بازتاب وسیع در افکار عامه داشت، چنانکه مردم عام میگفتند: وای به روزی که بگندد نمک!
در نتیجه: دور دوم موج پنجمِ تحصیلات عالی با میراث مصایب و معایب دور اول، بیشتر در عقدهمندی شخصی و قومگرایی غوطهور شد و بر ناهنجاریها افزود و میراث نااندیشانۀ دیگری به رهبری آینده بهجا گذاشت. در یک جمله تحصیلات در این دور با آنچه ذکر شد، بر سیر نزولیاش پرداخت و مشکلات ساختاری، برنامهیی، تشکیلاتی، تعصبی و بیتفاوتی و تشتت را به ارث گذاشت.
بر اساس رد صلاحیت رهبری مرحلۀ دوم موج پنجم توسط مجلس نمایندهگان، مرحلۀ سوم با رهبری جدید آغاز بهکار نمود که مقدمات آن نیز آغازید و در حال شکلگیری است.
اما راهحلها در پینوشتِ کنکاشها و تحلیلهای این امواج پنجگانه از دیدگاه ما چیست:
۱ – ازنگری تمام اسناد تقنینی به شمول قانون تحصیلات عالی با درنظرداشت شرایط جامعه، خواستهای سدۀ بیستویکم از تحصیلات عالی در جهان توسط استادانِ نخبه و آگاه از مدیریت و رهبری در تحصیلات عالی؛
-۲ بازنگری در ساختار تشکیلاتی و گزینش تیم کاری وزارت جهت انجام بهتر امور به شکل تیمی و رهایی افکار جامعۀ تحصیلی از گزینشهای غیرمعیاری و قومگرایی بر اساس اصل شایستهسالاری و نخبهمحوری؛
-۳ بازنگری برنامههای اکادمیک، استراتژیها، پالیسیها در سطح وزارت و دانشگاهها؛
-۴ بازنگری کریکولمهای درسی بهروز و ایجاد کارشیوۀ ویژه برای تحقق و تطببق آنها؛
-۵ آسیبشناسی و تشخیص تهدیدها و خطراتِ ناشی از عدم تطبیق برنامهها توسط وزارت و نهادهای تحصیلی؛
-۶ بازبینی و تغییرات در برنامههای غیرضروری و ناکارآمد دونرها و تمویلکنندهگان وزارت؛
-۷ تهیه و تدوین بودجۀ واقعی براساس اصل از پایین به بالا بر مبنای اصول مالی کشور؛
-۸ ایجاد کارشیوه و راهکار جلوگیری و پیشگیری از مداخلات ارگانهای دولتی و غیردولتی در امور وزارت و بهویژه دانشگاهها؛
-۹ کار جدی با دانشگاههای ولایتها بهخصوص ولایتهای کم رشدیافته؛
-۱۰ ارتقای ریاست موسسات خصوصی به معینیت و ایجاد کارشیوه و راهکار راهبردی برای حل معضل تعدد، ارتقای کیفیت و اعتباردهی موسسات خصوصیِ غیرقابل کنترول فعلی؛
-۱۱ وفق دادن رتب علمی و شرایط ترفیع علمی استادان با معیارهای منطقهیی و متعاقباً جهانی؛
-۱۲ آغاز برنامههای تحصیلات تکمیلی معیاری ماستری و دکتورا در دانشگاههای معتبر؛
-۱۳ توسعۀ مراکز تحقیقات علمی مجهز و کارآمد در سطوح دانشگاههای خوب و به منصۀ عمل گذاشتن مقررۀ استقلال مالی با رفع موانع قانونی آن برای آغاز عرضۀ خدمات اکادمیک در دانشگاهها؛
-۱۴ خارج کردن ریاست ارتقای ظرفیت و اعتباردهی از چوکات وزارت به مثابۀ یک ارگان مستقل برای موثریتِ بیشتر در تحصیلات عالی کشور؛
-۱۵ تمرکززدایی صلاحیتها از وزارت تحصیلات عالی به دانشگاهها و به رسمیتشناختن آزادیهای اکادمیک، ساختاری و مالی دانشگاهها و جلب همسویی رهبری دولت در زمینه؛
-۱۶ بازتاب فعالیتهای مثبت در سطح جامعه و ورود نهادهای تحصیلی از حاشیه به متنِ برنامهها و اجراآت رکنهای سهگانۀ دولت؛
-۱۷ کار روی آمادهسازی بستر تطبیق شیوههای جدید تدریس، تجهیز و تکمیل کتابخانههای معیاری و لابراتوارهای مجهز دانشگاهها؛
-۱۸ تدویر بیشتر همایشها و محافل علمی اکادمیک در سطح ملی و بینالمللی؛
-۱۹ ایجاد مرکز تألیف و ترجمۀ معیاری و ارزیابی موثر آثار علمی و تحقیقی اعضای کادر علمی؛
-۲۰ ایجاد توامیتها و عقد تفاهمنامهها با دانشگاههای پیشرفتۀ جهان؛
-۲۱ مبارزۀ جدی و مستمر با فساد، تعصب، عدم پویایی، بیتفاوتی در ادارات و جلوگیری از خودمختاریها و خودکامهگیهای غیراکادمیکِ بعضی اعضای کادر علمی؛
-۲۲ توسعه و ایجاد انگیزه و پویایی در سطح دیپارتمنتها به مثابۀ سلولهای اولیۀ ساختاری دانشگاهها؛
-۲۳ تدوین تحصیلات عالی پاسخگو مبتنی بر اصول ارزیابی و ارزشیابی اکادمیک بر مبنای معیارهای جهانی؛
-۲۴ سادهسازی روند امور در وزارت و بهویژه در طی مراحل عقد تفاهمنامههای همکاریهای اکادمیک و سفرهای اعضای کادر علمی دانشگاهها؛
-۲۵ غیرسیاسیسازی جامعۀ تحصیلی به شمول وزارت تحصیلات عالی.
برای نجات تحصیلات عالی کشور از غرق شدن در تلاطم موج پنجم، راهحلهای فوق موثر خواهند بود؛ در غیر آن با میراث اینچنینی، تحصیلات عالی کشور ـ که اکنون به مثابۀ کارخانۀ دیپلومسازی ایفای وظیفه مینماید ـ جز آنکه بر سیل فارغالتحصیلان بیسواد و کمسواد بیفزاید و هر روز اعتبار خود را در سطح ملی و فراملی از دست دهد، چیزی نخواهد بود. بر هیأت رهبری فعلیِ این وزارت است که با درایت، شایستهگی، وسعتنگری و ژرفنگری با قضایا برخورد نموده و با دگراندیشی بر این مشکلات غلبه کرده و تحصیلات عالی کشور را ناجی شود.
گزافه نخواهد بود اگر گفت: فایق آمدن بر مشکلات تحصیلات عالی کشور در مانورهای تکراری، در کارتهای سوخته، در راهحلهای به بنبست رسیده، در مداخلات بیرونی، در فرامین فرمایشی و در اجراآتِ آزمودهشده ناممکن است؛ بل باید طنین و پژواکِ نهادینهسازی و معیاریسازی را در خانوادۀ تحصیلات عالی افغانستان رسا کرد و سوای هر نوع شتابزدهگی، اتنیکزدهگی، کاپیگرایی و نادیده انگاشتن شرایط عینی، باید با استفامتِ بلند و با صلابتِ متین برای یک تحصیلات عالیِ بهروز و کیفیتمحور با تشکیل یک تیم مدبر و متعهد و حرکتِ برنامهمحور اقدام نمود؛ در غیر آن رهی که میرویم به ترکستان است!
Comments are closed.