احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





سفـری با حـاشیه‌هـای فربـه‌تـر از متـن

گزارشگر:احمـــد عمران/ شنبه 6 عقرب 1396 - ۰۵ عقرب ۱۳۹۶

هرچند که حاشیه‌های سفر رکس تیلرسون وزیرخارجۀ امریکا به منطقه و به‌ویژه افغانستان فربه‌تر از متن شد، اما دیده می‌شود که نخستین ثمره‌های آن نیز به بار نشسته و برخی از هدف‌های این سفر منتشر شده است. بر اساس گزارش‌های منابع غربی، آقای تیلرسون فهرست ۷۵ نفری از فرماندهان و mandegar-3رهبران ارشدِ گروه‌های تروریستی مستقر در پاکستان را به مقام‌های این کشور سپرده و از آن‌ها خواسته است که در برابر این افراد اقدام کنند.
گفته می‌شود که در این فهرست، نام سراج‌الدین حقانی یکی از مهم‌ترین رهبران تروریست نیز شامل است. بر اساس برخی گزارش‌ها، پاکستانی‌ها مثل همیشه آماده‌گیِ خود را در مبارزه با تروریسم به مقام‌های امریکایی وعده سپرده‌اند ولی در مورد فهرستِ ارایه شده به‌وسیلۀ وزیر خارجه امریکا مدعی شده‌اند که این افراد در خاک افغانستان متواری اند.
حالا پیش از پرداختن به این پرسش که پاکستان چرا نمی‌خواهد موجودیتِ گروه‌های تروریستی در خاکش را بپذیرد، به همان حاشیه‌های سفر آقای تیلرسون می‌پردازیم و بعد به این پرسش تلاش می‌کنیم با توجه به داده‌ها و دریافت‌های عینی از وضعیت، پاسخی فراهم کنیم.
حاشیه‌های سفر آقای تیلرسون به منطقه زمانی فربه شد که ریاست‌جمهوری افغانستان، خبر این دیدار را از طریق دفتر مطبوعاتیِ خود همراه با تصویری از آن در اختیار رسانه‌ها قرار داد. در این خبر، محل دیدار آقای تیلرسون با مقام‌های ارشد کشور و از جمله رییس حکومت و رییس اجرایی، کابل ذکر شده است و تصویری هم که نشر شده، همین مدعا را تلاش می‌کنـد که ثابت سازد. اما این خبر به زودی با موجی از واکنش‌های منفی در رسانه‌ها و به‌ویژه فضای مجازی روبه‌رو شد، دلیل آن‌هم نشر گزارشی در این مورد در یکی از رسانه‌های امریکایی بود که دروغ ارگ ریاست جمهوری را برملا ساخت.
روزنامه‌یی امریکایی در گزارشی گفته است که مقام‌های افغانستان نه در کابل، بل در بگرام با وزیرخارجۀ امریکا دیدار کرده‌اند و تصویری هم که از این سفر از سوی ارگ ریاست‌جمهوری در اختیار رسانه‌ها گذاشته شده، تصویر روتو‌ش‌شده و یا همان فتوشاب‌شدۀ سفارت امریکاست.
وقتی نشر این گزارش با واکنش تندِ کاربران فضای مجازی روبه‌رو شد، یکی از سخنگویان ریاست‌جمهوری با لحنی اهانت‌آمیز در صفحه‌اش نوشت که «به جای حاشیه‌های سفر وزیر خارجۀ امریکا به محتوای آن توجه کنید؛ زیرا رهبران افغانستان بر اساس منافع ملی عمل می‌کنند». پرسش بیشتر کاربران فضای مجازی این بود که اگر رهبران دولت وحدت ملی براساس منافع ملی عمل می‌کنند و حاشیه‌های سفر آقای تیلرسون اهمیت چندانی ندارد، پس چرا خودتان تصویر این دیدار را دست‌کاری کردید و محل دیدار را هم جایی دیگر ذکر کردید؟
واقعاً این پرسش، پرسشِ دقیقی است و باید هم نخست کسانی که به روتوش کردنِ تصویر دیدار رهبران دولت وحدت ملی با آقای تیلرسون پرداختند، به این پرسش توجه می‌کردند که ممکن است در ذهن مخاطبانِ آن ایجاد شود.
دست‌کاری کردن تصاویر رهبران البته چیز تازه‌یی در تاریخ سیاسی جهان نیست، اما سوال این‌است که چنین دست‌کاری‌یی به چه هدفی و در چه زمانی صورت می‌گیرد؟
شاید بیشترین استفاده از این فن را حزب کمونیست اتحاد شوروی در زمان حاکمیتش انجام داده باشد. استالین در زمانی که بر اتحاد شوروی سلطه یافت، بسیاری از تصاویر لنین، بنیان‌گذار اتحاد شوروی و رهبر پیش از خود را دست‌کاری کرد و ویرایش‌های جدیدی از آن را در اختیار مردم قرار داد. استالین وقتی یکی از بلندپایه‌گان حزب را به قتلگاه می‌فرستاد، فوراً تصاویری را که وی(مقتول) را در کنار لنین نشان می‌داد، دست‌کاری می‌کرد. این رویه چنان در اتحاد شوروی بالا گرفت که به زودی همه متوجه شدند که هر روز در تصاویر از کنار لنین کسانی ناپدید می‌شوند. استالین این کار را زیر نام منافع ملی اتحاد شوروی انجام می‌داد و اعتقاد داشت که مردم دست‌کاری‌های او را درک می‌کنند و تاریخ در موردش قضاوتِ عادلانه خواهد کرد. اما معلوم نیست که ارگ ریاست‌جمهوری با چه هدفی تصویر رهبران کشور را روتوش کرده است و باز آیا ما در موقعیت استالین و شرایط پیش از جنگ جهانی دوم قرار داریم که مردم مجبور باشند هر نوع دروغی را قبول کنند؟
یکی از کاربران فضای مجازی نوشته بود که اگر حاشیه‌های این دیدار اهمیت نداشته، پس چرا تصویر آن را روتوش کرده‌اند؟ آیا نمی‌شد که به صورتِ شفاف و صادقانه به مردم گفت که این دیدار نه در ارگ، بل در بگرام صورت گرفته و هیچ پیامدِ بدی هم نمی‌داشت؟ چرا ارگ ریاست جمهوری این‌قدر دوراندیشی نداشته که به زودی ممکن است دروغ‎شان افشا شود؟
شاید هنوز کسانی باشند که قضیۀ بیل کلنتون رییس‌جمهوری پیشین امریکا و مونیکا لونسکی سکرتر او را به یاد داشته باشند؛ قضیه‌یی که به بدنام شدنِ آقای کلنتون انجامید و نزدیک بود که از کاخ سفید بیرون شود، ولی به زودی جلو قضیه گرفته شد و آقای کلنتون توانست بر مشکلات فایق آید. در آن زمان، بحث بر سرِ این نبود که چرا آقای کلنتون با سکرترش رابطه داشته، بل بحث بر سرِ این بود که چرا او در این مورد به دادگاه و به تبع آن، مردم امریکا دروغ گفته است. پرسش اصلی‌یی که قضیۀ آقای کلنتون مطرح کرد این بود که آیا رییس جمهوری امریکا حق دارد به مردمش دروغ بگوید؟
در روایات اسلامی هم بر اساس یک حدیث پیامبر گرامی(ص) دروغ بدترین صفت شناخته شده است که حتا می‌تواند ایمان فرد را به چالش بطلبد. ابن عربی در تفسیر این حدیث گفته است که «ایمان و کذب یک‌جا با هم جمع شدنی نیستند.» یکی دیگر از کاربران مجازی نیز مسالۀ جالبی را مطرح کرده بود. او نوشته بود که پیام سفر آقای تیلرسون به افغانستان و خبری که منتشر شد، این بود که کابل پایتخت به هیچ صورت محل امن بوده نمی‌تواند. این کاربر مجازی پرسیده بود که وقتی وزیرخارجۀ یک کشور دیگر به دلایل امنیتی نمی‌تواند به پایتخت افغانستان سفر کند، چگونه رهبران ارشد کشور چنین خطری را به جان می‌خرند و خلاف منافع ملی(زیرا به گفتۀ این کاربر منافع ملی افغانستان در حفظ جان رهبران آن است) در حالی که ممکن است جانِ خود را در این راه از دست بدهند، به دیدار وزیر خارجۀ امریکا می‌روند؟
استقبال پاکستانی‌ها از وزیرخارجۀ امریکا اما متفاوت از استقبال رهبران افغانستان صورت گرفت، شاید دلیل آن‌هم روابط به شدت سرد این دو کشور باشد. در میدان هوایی اسلام‌آباد هیچ مقام ارشدی از آقای تیلرسون استقبال نکرد و در دیدارهای رسمی نیز به‌خوبی مشخص بود که فضای حاکم بر گفت‌وگوها به شدت غیردوستانه بوده است.
به هر حال، سفر وزیر خارجۀ امریکا که برای نخستین‌بار به منطقه انجام شد و در عین حال نخستین سفرِ او پس از اعلام راهبرد جدید امریکا در مورد افغانستان و جنوب آسیا هم بود، تبعاتی نیز داشته است. وزیر خارجۀ امریکا فهرستی از تروریستانِ مشهور را به مقام‌های پاکستانی سپرده و خواهان برخورد جدیِ این کشور با این افراد شده است. به نظر می‌رسد این بار امریکایی‌ها به‌آسانی پروندۀ حمایت پاکستان از گروه‌های تروریستی را نمی‌خواهند مختومه اعلام کنند و منتظر اقدام‌های این کشور در مبارزه با تروریسم اند. در همین حال، صحبت‌های آقای تیلرسون با مقام‌های هندی نیز نشان می‌دهد که امریکا دیگر آن نگاه استراتژیک به پاکستان را ندارد. اما مسالۀ با اهمیت این است که از فرصتِ به وجود آمده برای انزوای پاکستان و مجبور ساختنِ این کشور برای مبارزۀ صادقانه با گروه های تروریستی، باید بیشترین استفاده را برد و نباید با سیاست‌های غلط و غیرواقع‌گرایانه همچنان به بازی مهمانی دادن و مهمانی خوردن ادامه داد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.