احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





در مسـیر پیروزی

گزارشگر:حامد علمی - ۰۱ جدی ۱۳۹۱

بخش هفتادوهشتم  

فصل سوم

شورای سرتاسری قوماندانان جهادی افغانستان

پس‌منظر
یکی از تحولات مهم نظامی ـ سیاسی جهاد افغانستان بعد از خروج نیروهای شوروی، همانا تشکیل شورای سرتاسری قوماندانان جهادی افغانستان می‌باشد.
پیش از آن‌که پیرامونِ چه‌گونه‌گیِ پیدایش این شورا بحث، و موقف شورا را در کشاکشِ زدوبندهای سیاسی و نظامی افغانستان بررسی نماییم، لازم می‌دانم که به گونه مختصر، تشکیل شوراهای قوماندانان جهاد افغانستان را مطالعه کرده و به گردهمایی‌ها و جلسات قوماندانان جهادی افغانستان، نگاهی بیاندازیم.
تشکیل شوراها، جلسات و جرگه‌ها یکی از اساسات دینی و ملی جامعه افغانی است که این جرگه‌ها و شوراها در تار و پود ساختمانِ ملتِ ما جا گرفته است و از اولین سال‌های پیدایش تمدن بشری در این سرزمین، شروع و تا امروز ادامه دارد.
صدها شورا یا جرگه واقعی و تصنعی، کوچک و بزرگ تشکیل گردیده و کارهای حیاتی از تشکیل کشور، حکومت و دولت گرفته تا تصویب قوانین و تصمیم‌های مهم را مود بررسی قرار داده است.
جهاد برحقِ ملت مسلمانِ افغانستان که علیه کودتای ثور آغاز شد و با تجاوز شوروی بر کشور ما شدت، عظمت و شکوه بیشتر پیدا نمود، بعد از تصویب شورای مرکب از چند عالم دینی و سیاسی، شرعی خوانده شد و فتوای آن در ۲۲ حوت ۱۳۵۷ صادر گردید و به شکل مشروع آن، سرتاسری گردید.
با شدت گرفتن جنگ علیه حکومت دست‌نشانده و تجاوز شوروی، تنظیم‌های جهادی یکی بعد دیگری تشکیل شد و قوماندانان مختلف با سلیقه‌های گوناگون در هر قریه و هر ولسوالیِ افغانستان ظهور نمودند.
همان‌گونه که ما قادر نیستیم عوامل جهاد افغانستان را داخل یک چوکات بیاوریم و نمی‌توانیم علت قیام‌ها علیه حکومت را ناشی از یک نظر و مفکوره بخوانیم، به همان ترتیب قوماندان‌های گروه‌های جهادی را نمی‌توان زیر یک عنوان تعریف کنیم. پس می‌توان حکم کرد که هر دهکده افغانستان مطابق نفوذ عقیدتی، سطح فرهنگی، موقعیت جغرافیایی و تشکل قومی آن‌جا، قوماندانان جهادی ظهور نمودند.
ظهور قوماندانان و مجاهدین به‌صورت فزاینده شدت گرفت تا اندازه‌یی که هنگام خروج نیروهای شوروی، تنظیم جبهه ملی نجات افغانستان به رهبری پروفیسور صبغت‌الله مجددی، به تنهایی تعداد سه‌هزاروشش‌صد قوماندان و سرگروپ در سرتاسر افغانستان داشت.(۱)
اگر هفت گروه جهادیِ مقیم پشاور و هشت گروه جهادیِ مقیم ایران را مد نظر بگیریم، تعداد قوماندانان مجاهدین افغانستان به ده‌ها هزار نفر می‌رسند. بنابرین می‌توانیم با جرات بگوییم که در هر ولسوالی افغانستان دست‌کم هفت قوماندان حضور داشته و عملیات هماهنگ و پراکنده را علیه نیروهای شوروی و حکومت کابل رهبری می‌کرده‌اند.
عملیات پراکندۀ گروه‌های مختلف و قوماندانان جهاد افغانستان در اوایل موثریت فوق‌العاده داشت، چنان‌که یک گروه سه یا چهار نفری به خوبی می‌توانست در عمق دره‌ها یک کاروان نظامی را برای مدت‌ها توقف دهد و یا با کمترین تعداد تلفات، بر یک قرارگاه حکومتی یورش برند. اما در سال‌های بعدی، شیوه عملیات جنگی شوروی‌ها و مجاهدین تغییر فاحش نمود، طوری که نیروهای شوروی و حکومت کابل به ساختن قرارگاه‌ها و پوسته‌های حفاظتی در اطراف شاهراه‌ها و شهرها دست زدند. این پوسته‌سازی شوروی و حکومت کابل چنان به سرعت پیش می‌رفت که پروفیسور برهان‌الدین ربانی سال ۱۹۸۵ را سال پوسته‌سازی و تشکیل قرارگاه‌های دشمن نام نهاده بود. (۲)
با تغییر استراتژی نظامی، شیوه عملیات جنگی طرفین نیز تغییر فراوان نمود و مجاهدین مجبور بودند برای از میان برداشتنِ یک پوسته یا قرارگاه، از چند جهت یورش برند. اگر این پایگاه‌ها از حمایت نیروی هوایی برخوردار می‌بود، ایجاب محاصره طولانی، عملیات از چند جبهه، مصروف نگه داشتنِ پایگاه‌های اطراف، استعمال اسلحه ثقیل و افراد ذخیره در عقب جبهه را می‌نمود، که این کار از عهده یک قوماندان یا گروه پانزده‌نفری‌اش بیرون بود.
تشکیل پایگاه‌های نیروهای شوروی و حکومت کابل و مقاومت آن‌ها، توانایی مجاهدین را زیر سوال قرار داده بود، چه بسا که این پایگاه‌ها در مسیر شاهراه اکمالاتی مجاهدین قرار داشته و مانع عبور و مرور افراد و انتقال اسلحه و مواد خوراکی آن‌ها به داخل افغانستان می‌گردید.
استحکام قرارگاه‌های روس‌ها و حکومت، طولانی‌شدنِ جنگ و مسدود شدنِ راه‌های اکمالاتی، تلفات مجاهدین، وارد شدنِ اسلحه ثقیل و مختلف‌النوع و کمبود مواد خوراکی، سبب شد تا قوماندانان و مجاهدین، بر قرارگاه‌ها و کاروان‌های دشمن به‌طور هماهنگ عملیات کنند.
در اوایل، اشتراک و هماهنگیِ قوماندانان، با قرض گرفتنِ اسلحه جدید و ثقیل، مهمات نظامی، مواد خوراکی، اشخاص ورزیده و ماهر به‌ویژه توپچی‌های کارآزموده بین جبهات آغاز گردید و بعدها، به شکل مساعیِ مشترکِ جبهات درآمد.

شوراهای محلی
اگر به سیر تکامل جهاد نظر کوتاهی انداخته شود، به وضاحت دیده می‌شود که تشکل اکثر گروه‌های جهادی و حتا چند تنظیم مقتدر، ابتدا از مذاکره و شورا بین چند کلان‌شونده که بعدها قوماندان مجاهدین گفته می‌شد، آغاز شده و بعدها به شکل سازمان سیاسی ـ نظامی عرض اندام کرده‌اند.
تشکل شورای اتفاق اسلامی افغانستان در هزاره‌جات و حرکت انقلاب اسلامی افغانستان در ولایت لوگر را می‌توان مثال داد. طوری که ابتدا چند شخص ناراض در نقاط مختلف، علم جهاد برافراشتند و به دنبال آن‌ها افراد دیگر از نقاط مختلف جمع شده، یک نهاد نظامی ـ سیاسی را اعلان کردند.
از تشکل احزاب جهادی که بگذریم و صرف تاریخچه شوراهای قوماندانان تنظیم‌های مختلف جهاد مطالعه گردد، دیده می‌شود که شورای مجاهدین مخفی شهر کابل که در جهاد به‌نام چریک‌های مرکز یاد می‌شدند، در ولسوالی بگرامی ولایت کابل از جمله اولین شوراهای قوماندانان می‌باشد که در قید قلم آمده است و تشکل این شورا به اوایل سال ۱۹۸۰ مطابقت می‍‌کند.
شورای قوماندانان مرکز در ولسوالی بگرامی مرکب از چندین قوماندانِ گروه‌های مختلف بود که عملیات شهر کابل را رهبری می‌کردند و به‌خاطر هماهنگی جبهات‌شان و مخفی‌گاه مطمین برای چریک‌ها، پایگاه نظامی و سیاسی‌‌یی را در منطقه یخ درۀ ولسوالی بگرامی تشکیل داده بودند و جلسات منظم و غیرمنظم راجع به موضوعات مختلف تشکیل داده، به بحث و گفت‌وگو می‌پرداختند. (۳)

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.