احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:لیـدا فخری/ شنبه 13 عقرب 1396 - ۱۲ عقرب ۱۳۹۶
«کوزموپولیتیسم» (COSMOPOLITISME) تا پیش از قرن بیستم به عنوان یک باور و اعتقاد مطرح بود تا اینکه در قرن بیستم این ایده وارد ادبیات شد و به عنوان یک مکتب ادبی توسط دو شاعر و نویسنده فرانسوی، والری لاربو(Valery Larbaud) و پل موران (Paul Morand)، پایهریزی شد.
کوزموپولیتیسم به معنای مکتب «جهانوطنی» است که معتقدند همه مردم جهان باید خود را هموطنِ یکدیگر و تمام جای دنیا را وطنِ خود بدانند. آنان هدفشان رسیدن به فرهنگ و ادبیاتی جهانی، به دور از هرگونه وابستهگی ملی و تفاوتهای نژادی و فرهنگی است. آنان به دنبال همبستهگی و اتحاد با ملل یکدیگرند و عقیده دارند این وحدت، اگر واقعیت سیاسی نیست، به واقع باید در زمینه فرهنگی و ادبیات به وجود آید.
در واقع بینانگذاران این مکتب ادبی، علیه تفکرات و احساسات میهنپرستانه برخی نویسندهگان نیمه دوم قرن هجدهم برخاسته بودند. این میهنپرستان افراطی، هر نویسنده و شاعر را متعلق به میهن، ملت و ادبیات خودش میدانستند و از این طریق احساسات ملی مردم را برمیانگیختند. در حالی که از نظر پیروان مکتب جهانوطنی، شاعر و نویسنده باید با محدوده فرهنگ، تمدن و ادبیات خارجی آشنا شود و آن را حس و درک کند.
البته این برداشتن مرزها شاید در دنیای سیاست غیرممکن باشد، ولی شاعر و نویسنده وظیفه دارد این احساس همبستهگی و تعلق جهانی را در دنیای ادبیات به وجود آورد و برای رسیدن به این مقصود، نویسنده باید به کشورهای مختلف سفرکند تا از نزدیک با زبان، فرهنگ، تفکر، نگرش و احساس مردم که اجزای جداییناپذیر ادبیات هر ملتی است، آشنا شود. به همین دلیل آثار نویسندهگان این مکتب را میتوان به نوعی سفرنامههای آنان دانست.
به عنوان مثال، والری لاربو، بنیانگذار مکتب جهانوطنی که تمام عمر خود را در سفر به کشورهای دیگر بود، نتیجه سفرهای طولانی خود را در کتاب «اشعار اَ.اُ.بارنابوت» (۱۹۰۸ ـ les poesies de A.O.Bornabooth) منعکس کرد. «بارنابوت» جوان ثروتمند و جهانگردی است که در طی سفر به دور دنیا، مشاهداتش را در قالب شعر بیان میکند. او از سفرهایش، مناظر شهرها، طبیعت، عشقها، احساسات، افکار و عقاید مردم مناطق مختلف و از آداب و رسوم و فرهنگهای متفاوت آنان میگوید، که در واقع همان دیدهها، شنیدهها و تجربیات خالق اثر است.
والری لاربو بر چندین زبان تسلط کامل داشت و متنهایی به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی و ایتالیایی هم نوشته بود و همچنین آثاری را از این زبانها به فرانسه ترجمه کرده بود. از نظر او اگر شاعر یا نویسنده از امکانات دانش زبانی بیشتری برخوردار باشد و با ادبیات کشورهای مختلف آشنایی داشته باشد، میتواند کارهای ادبی خود را هرچه بهتر و گستردهتر و با دیدی بازتر ارایه دهد و به هدف خود که همان ایجاد «ادبیاتی جهانی» است، راحتتر برسد.
پیروان مکتب جهانوطنی در طلب روابط هرچه بیشتر با دنیای پیرامون خود هستند و قرن بیستم که عصر ارتباطات است، این امکان ارتباط و تبادل اطلاعات و افکار را برای آنان فراهم میکند. آنان میخواهند از این سرعت و پویایی دنیای مدرن و در حال پیشرفت لذت ببرند و این تحرک و پویایی دنیای صنعتی را در نوشتهها و اشعار خود به خوانندگانش منتقل کنند. شاعران این مکتب سعی میکنند با وزن، ریتم و آهنگ شعرشان منتقلکننده این احساس به خواننده باشند.
از آنجایی که نویسندگان و شاعران مکتب جهانوطنی در چنین دنیا و زمانهیی شاهد سلطه هرچه بیشتر بشر بر طبیعت هستند، شرح این قدرت و حکمفرمایی بشر بر طبیعت و تسخیر دنیا توسط او، اغلب موضوع و مضمون اصلی آثار نویسندهگان این مکتب را تشکیل میدهد.
پیروان این مکتب از آثار گذشتهگان و تفکرات، عقاید و احساسات آنان گریزان هستند. چرا که فکر میکنند نگرش گذشتهگان به زندهگی و عقاید و تفکرات آنان برای دنیای مدرن، پرهیاهو، سریع و پرتحرک امروزی مناسب نیست. به همین دلیل میخواهند به جای نگریستن به پشت سر و مرور کردن تاریخ، به حال و آینده خود توجه کنند تا آن را هرچه بهتر برای خود و نسل خود، بسازند.
Comments are closed.