احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:امیر هاشمی مقدم / سه شنبه 23 عقرب 1396 - ۲۲ عقرب ۱۳۹۶
بخش نخست/
به تازهگی شبکۀ «بیبیسی»، نام صفحۀ افغانستان خود را به «بیبیسی دری» تغییر داده است. این رفتارِ رسانۀ بیبیسی با واکنشهای منفی بسیاری از سوی افغانستانیها روبهرو شد که عمدتاً با آنلایک کردن این صفحه در شبکههای اجتماعی و یادآوری اشعار مختلف شعرای برخاسته از افغانستان که به زبان فارسی اشاره داشته یا فارسی و دری را دو نام بر یک زبان دانسته اند، اعتراض کردند. اصولا نام این زبان در افغانستان هم تا سال ۱۳۴۳ فارسی بود و روی کتابهای درسی و دانشگاهی و احکام دولتی و… نیز از واژۀ «فارسی» استفاده میشد، اما در آن سال و به یکباره، نام این زبان را به «دری» تغییر دادند تا بر جدایی فارسیزبانان آن کشور از ایرانیان تأکید کنند.
از همان زمان به بعد، بسیاری از استادان زبانِ فارسی دانشگاههای افغانستان و روشنفکران و روزنامهنگاران و…، هرازگاهی یادآور میشدند که نام زبانشان فارسی است و دری نام زبان نیست، بلکه نامی دیگر برای زبان فارسی است و بنابراین، هیچ تفاوتی با زبان فارسی ندارد و یا در منفیترین حالت، میتوان آن را لهجهیی از زبان فارسی دانست که با لهجهیی که در ایران کاربرد دارد، هر دو زیر نام زبان فارسی جای میگیرند.
همچنین در شهرهایی همچون قندهار که بیشتر جمعیتش پشتون است، هم به فارسیزبانها «فارسیوان» میگویند نه مثلاً «دریوان». سالخورهگان افغانستان هم زبانشان را فارسی میدانند، نه دری. در برابر اعتراضات فراوان افغانستانیها به این اقدام شیطنتآمیز انگلستان، مدیر بخش افغانستان این رسانه میگوید که به دو دلیل چنین کاری را کرده اند: نخست اینکه نام زبان رسمی در قانون اساسی افغانستان «دری» است، نه «فارسی» و دوم برای نزدیکی هرچه بیشتر با مخاطبان.»
جدا از اینکه مدیر صفحۀ افغانستان در بیبیسی هم خودش فارسزبان نیست (و بنابراین، دلسوز این زبان هم نیست)، به هر دو استدلال او ایراد وارد است. نخست اینکه به قول عزیز حکیمی، روزنامهنگار افغانستانی (که از قضا، هفت سال سابقۀ همکاری با بیبیسی را داشته و از گوشهیی فشارهای این رسانه برای محدود کردن هرچه بیشتر زبان فارسی پرده برداشته)، بیبیسی نمیتواند ادعا کند برای احترام به قانون اساسی افغانستان از نام دری استفاده کرده، چون اینکه بیبیسی بر پایۀ قانون ایران، رسانهیی غیرقانونی و ممنوع است و بنابراین، اگر میخواهد از قانون اساسی کشورها پیروی کند، باید فعالیتش دربارۀ ایران متوقف شود.
دوم اینکه ادعای نزدیکی هرچه بیشتر به مخاطبان بر پایۀ لهجه، چرا تنها شامل زبان فارسی و مردمان فارسیزبان شده و برای کشورهای انگلیسیزبان، فرانسویزبان، اسپانیاییزبان و… این لهجهها در نظر گرفته نمیشود؟ سابقۀ تاریخی انگلستان نشان میدهد که برای پارچهپارچه کردن و نفوذ بیشتر در منطقه، در دشمنی آشکارا با زبان فارسی بوده و هست. برانداختن رسمیت زبان فارسی در هند یا در سلیمانیۀ عراق (که تا سال ۱۹۲۱، زبان آموزشی مکاتب این منطقۀ کُردزبان همچنان فارسی بود) گواهی بر این ادعا است.
از همینرو است که مثلاً در این چند روزه و همزمان با یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر روسیه، چندین گزارش دربارۀ نقش روسیه در تضعیف زبان فارسی در آسیای میانه در بیبیسی پخش شده است، اما دربارۀ نقش خود انگلستان در محدود کردن زبان فارسی، کسی چیزی نمیگوید.
نقش فعال انگلیس در جدایی مردمان بخشهایی از دو کشور ایران و افغانستان (که البته در این دو کشور با دو روایت متفاوت بیان میشود) با لشکرکشیاش به بوشهر و… نیز آشکارا در همین راستا جای گرفته است. حالا هم بر آن است که این فرایند و فشار از بیرون را به شیوهیی دیگر و مطابق با نیازهای روز پیش ببرد.
Comments are closed.