احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 23 عقرب 1396 - ۲۳ عقرب ۱۳۹۶
فقر و توسعهنیافتهگی در افغانستان چنان سرتاسری و درازدامن است که نمیتوان هیچ ولایت و ولسوالییی را از آن مستثنا کرد. کابل که پایتختِ کشور محسوب میشود و حسبِ معمول پایتختها باید مرفهتر و توسعهیافتهتر از دیگر شهرها باشند، چنان در مظاهرِ فقر و بیسروسامانی دستوپا میزند که بهراحتی میتوان وضعیتِ سایر ولایات و شهرهایِ افغانستان را از آن قیاس و استنتاج کرد.
چند روز پیش، شماری از ساکنانِ ولایت غور همایشی اعتراضی زیر عنوان «راه روشنی» برگزار کردند و دست به تحصن زدند. اعضای شورای ولایتی غور نیز روز شنبه (۲۰ عقرب) به این جمع پیوستند و همهگی تأکید نمودند که اهالی غور از محرومترین و فقیرترین شهروندانِ کشور هستند که نه از نعمتِ برق برخوردارند و نه از حقِ داشتن جادۀ اسفالت برای ارتباط با کابل و سایر شهرهایِ مهم.
گفتنیست که ولایت غور تنها ده کیلومتر سرکِ اسفالتشده ـ آنهم در مرکزِ خود ـ دارد و بهدلیل نداشتن جادۀ پخته با شهرهای بزرگ، هزینۀ انتقال کالاهای تجاری و بهصورت کُل هزینۀ زندهگی در این شهر، سنگین است.
وقتی این اعتراض را در کنار اعتراض اهالیِ ولایتهای دیگر ـ مانند نیمروز و بدخشان و هلمند و بامیان و خوست و نورستان ـ به مطالعه بگیریم، درمییابیم که فقر و محرومیت مخرجمشترکِ همۀ اعتراضاتِ مردمی در سراسر افغانستان است و پاسخِ حکومت به این اعتراضها نیز شعارهایی پوچ و جملاتِ کلیشهییِ عاری از آگاهی، برنامه و عمل میباشد.
«توسعۀ متوازن» و «تطبیق پلانهای انکشافی در ولایات» وقتی اساساً هیچ توسعه و پلانِ سازندهگییی به معنایِ واقعِی کلمه وجود نداشته باشد، عباراتی زینتی برای محافلِ رسمیِ حکومتی هستند تا آن را خوراکِ رسانهها و از آن طریق، خوراکِ مردم بسازند.
«توسعه» و از آن مهمتر «توسعۀ متوازن»، مفهومی با یک دنیا حرف و معناست که نهتنها فقط با حرّافی و طوطیصفتیِ حکومت محقق نمیگردد، بلکه تنها با اتکا به دانش و آگاهی نیز نمیتوان آن را عملی ساخت. توسعۀ متوازن در یک تعریفِ کوتاه یعنی دیدی همهجانبه، چندبُعدی (اجتماعی، سیاسی و اقتصادی)، علمی و غیرتقلیدی به پدیدۀ پیشرفت داشتن و بر اساس آن، برنامهریزی کردن و با ارادۀ صادق و راسخ، آن را اجرایی ساختن.
در افغانستان، بدبختانه نگاه به همۀ عرصهها و مفاهیمِ علمی، قومی و متعاقباً سیاسی است؛ چنانکه از توسعۀ متوازن نیز بیشتر تعبیری قومی و سیاسی در اذهان وجود دارد و همۀ زحمات و اندیشههای سازنده پس از عبور از فیلترِ عدالتِ قومی، به رسوایی و درجازدهگی محکوم میشوند؛ دقیق از همینروست که ما از کابل گرفته تا بدخشان و قندهار، کمتر نشانی از توسعه و بهویژه توسعۀ متوازن به چشم میبینیم. آنچه ما در کابل و برخی شهرهای بزرگِ کشور ملاحظه میکنیم و خیلیها به اشتباه آن را توسعه و پیشرفت قلمداد میکنند، تراکمِ پول و سرمایۀ سیاه و پیوندِ جهل و بیوجدانی با ثروت و قدرت است. پایتخت و شهرهای بزرگ بهجای توسعۀ متوازن و پایدار، با توسعۀ سمارقی و شکننده مواجه اند و از برخی جهات، مظلومتر از غور و بامیان به حساب میآیند.
مسلماً کلید توسعۀ متوازن در افغانستانِ عقبمانده و بهرهمندیِ همۀ ولایتهایِ آن از برق و آب و خدمات شهری و روستایی از جمله جادههای اسفالت، نخست از همه: تقویت فرهنگ و اخلاقِ عمومی و مبارزه با بیوجدانی و فساد اداری و دولتی است. چنین عاملی به تنهایی، هرگز اجازه نمیدهد در جایی کوهی از سرمایه ایجاد شود و در جایِ دیگر گودالی از فقر و بدبختی پدیدار گردد. دوم اینکه باید با اتکا به دانش روز، به ظرفیتسازی و توسعۀ متوازن رو آورد، و سوم اینکه میباید برای رسیدن به توسعۀ متوازن به معنای واقعی، از علایق و عصبیتهای قومی بهطورِ کامل گذار کرد؛ زیرا توسعه و نوسازی مفهومی مدرن است و جداً با قبیلهگرایی و دگماندیشی قابلِ جمع نیست!
Comments are closed.