احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





نقد و بررسیِ دیدگاه محمدرشید رضا در مورد اندیشۀ مهدویت

گزارشگر:داکتر عيدمحمد احمــدي/ چهار شنبه 24 عقرب 1396 - ۲۳ عقرب ۱۳۹۶

بخش سوم و پایانی/

mandegar-3موضوع دیگری که در اظهارات رشید رضا در روزنامه انعکاس یافته، قابل تأمل و دقت است این است که می‌گویند اندیشۀ مهدویت موجب شده که در طول تاریخ، افراد بسیاری ادعای مهدویت کنند و همین موضوع، زمینۀ اختلاف‌ها و درگیری‌های زیادی بین جوامع اسلامی فراهم کرده است. پاسخ این اظهار و سخن این است که: اگر وجود شماری از مدعیان مهدویت و پیامدهای منفی این ادعا، باعث انکار و رد اعتقاد به امام مهدی بشود، در جایی که افرادی مدعی نبوت شده یا می‌شوند، چه باید گفت؟
آیا می‌توان به دلیل ادعای واهی تعدادی افراد، نبوت انبیا و به‌ویژه رسول خدا را مورد تردید و انکار قرار داد؟ قابل توجه این‌که برخی صاحب‌نظران، از این سوءاستفاده‌ها، عکسِ مطلبِ فوق را نتیجه گرفته‌اند و گفته‌اند خود این سوءاستفاده‌ها را باید مؤید دانست برای اثبات حقانیت اعتقاد و اندیشۀ مهدویت؛ زیرا این حرکت، بیانگر رفتار ناپسند و غیرعلمی عده‌یی شده است که می‌خواهند با نیرنگ و ظاهر‌سازی، از یک حقیقتِ مسلمِ اسلامی و اعتقاد ریشه‌دار دینی در میان دین‌مداران، به نفع مطامع و هواهای خود بهره‌برداری کنند.
در این‌جا یک امر مهم و کارساز قابل توجه و یادآوری است که برای تشخیص مهـدی واقعی از مهدی‌های مدعی و خیالی، در احادیث و روایات اسلامی نشانه‌ها و علایم روشنی ذکر شده است که با توجه به آن‌ها، تطبیق آن‌چه با عنوان مهدی در احادیث ذکر شده است، بر مهدی واقعی و تشخیص آن از مدعیان دروغین کار دشواری نیست. هیچ یک از نشانه‌های ظهور مهدی، در زمان حیات افراد مدعی رخ نداده است؛ پس چگونه می‌توان به هر ندای غیرواقعی گوش فرا داد؟ اگر کسی به چنین ادعایی گوش فرا دهد و دنبال این مدعیان بیفتد، ناشی از کم‌خردی و بی‌اطلاعیِ خود او است و ربطی به اعتقاد و اندیشۀ مهدویت و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ندارد.
د) خرافی ‌بودن اندیشه مهدویت
نویسندۀ مقاله در مقام یک پژوهشگر، به نقد اندیشه‌ها و باورهای اندیشمندان اسلامی پرداخته و می‌گوید: «برخی‌ها … هیچ مانعی نمی‌بینند که خرافاتی را از مجوسیان و یهودیان بگیرند و وارد دین اسلام کنند»ـ که در نهایت اندیشۀ مهدویت را جزو خرافات تلقی می‌کند! خود رشید رضا در عبارتی کوتاه می‌نویسد: «برای شیعه درباره مهدویت، خرافاتی هست که مخالف با اصول دین می‌باشد».

نقد و پاسخ خرافی بودن مهدویت
اولاً، تأکید بر خرافه بودن اندیشۀ مهدویت در این نوشته‌ها، یک ادعا بیش نیست و هرگز نباید یک دلیل تلقی شود؛ چون این امکان وجود دارد که هرگاه فکر و اندیشه‌یی بر مذاق کسی خوش نیامد، به‌راحتی آن را به خرافی بودن متهم کند. اگر به صرفِ این اتهام، اندیشه و فکری زیر سؤال برود، به‌راحتی می‌توان عقاید دیگران را با همین بهانه مردود دانست که واضح است این نوع برخورد با افکار و اندیشه‌ها، هرگز نمی‌تواند مورد تأیید اهل اندیشه و تحقیق باشد.
ثانیاً: آیا همۀ احادیثی که از غیب خبر داده یا حوادث و پیش‌آمدهای آینده را ذکر کرده اند، جعلی و غیرصحیح‌اند؟ مگر نه این است که حجم فراوانی از احادیث اسلامی، اعم از آنچه از طریق اهل سنت یا شیعه وارد شده است را احادیث حاکی از غیب تشکیل می‌دهند؟ واقعاً جعلی‌دانستن این حجم اخبار، ‌چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ بیشتر کتاب‌های حدیثی اهل سنت این گونه است.
البته باید گفت که کسانی با انگیزه‌های مختلف احادیث جعلی را در بخش‌هایی از موضوعات اسلامی وارد کرده‌اند؛ ولی هنر، پالایش این احادیث است، نه ردِ همۀ آن‌ها. در پاسخ این‌که گفته‌اند احادیث مهدی با عقل سازگاری ندارد باید گفت:
هنگامی که احادیث و روایات صحیح از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم وارد شده است، کدام عقل منظور نظر است که این را نمی‌پذیرد؟ در حالی که اتفاقاً اندیشۀ مهدویت با سنت الهی و عقل بشری در سازگاری کامل است؛ بدان سبب که سنت الهی این است که حق در جهان باید پیاده شود و عدالت گسترش یابد. معلوم نیست مراد ایشان از عقلی که احادیث و فکر مهدویت را نمی‌پذیرد کدام عقل است؟
به دنبال پندار و گمانه‌گویی خرافه بودن مهدویت، نویسندۀ مقاله در چند جا ریشۀ اندیشه مهدویت را در مجوس جستجو می‌کند و به دنبال راه گم شده می‌گردد و می‌نویسد: «برخی‌ها … هیچ مانعی نمی‌بینند که خرافاتی را از مجوسیان و یهودیان و … بگیرند و وارد دین اسلام کنند» در جای دیگر اظهار می‌دارد: «با استناد به گفته‌های قاضی عبدالجبار، آنچه را که می‌خواهم خدمت خواننده‌گان عرض کنم این است که مهدی منتظر، اسطورۀ فارسی قدیمی است که تاریخ آن به پیش از اسلام برمی‌گردد. مجوسیان فارس به وجود منتظر ایمان داشته‌اند و اورا زنده می‌دانستند …» و در ادامه می‌گوید: «شیعیان به این باور ‌اند که مهدی منتظر الان زنده است. این نفس باوری است که مجوسیان قدیم داشته اند».
در پاسخ به این پندار و گمانه‌گویی باید به قرآن کریم مراجعه ‌کنیم و دیدگاه مفسران بزرگ اهل سنت دربارۀ مهدی موعود (عج) را از منظر قرآن دنبال نماییم؛ آنگاه روشن خواهد شد که اندیشۀ مهدویت ریشۀ وحیانی، قرآنی و روایی دارد یا ریشۀ مجوسی یک حقیقت اسلامی و عقلانی است یا خرافاتی؟
اندیشۀ مهدویت در قرآن کریم از منظر مفسران اهل سنت
تعدادی قابل توجهی از مفسرین اهل سنت در تفسیر آیاتی از غلبه و پیروزی اسلام بر دیگر ادیان در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) خبر داده‌اند که به برخی از این آیات و تفسیر آن‌ها اشاره می‌نماییم:
الف) «هو الذی ارسل رسوله باالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کلی و لو کره المشرکون» او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ آیین‌ها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند!
۱٫ فخر رازی:
وی در تفسیر آیه شریفه از سدی روایتی را به این مضمون نقل می‌کند: «وَقَالَ السُّدِّیُّ: ذَلِکَ عِنْدَ خُرُوجِ الْمَهْدِیِّ، لَا یَبْقَى أَحَدٌ إِلَّا دَخَلَ فِی الْإِسْلَامِ أَوْ أَدَّى الْخَرَاجَ.» این امر (غلبه اسلام بر سایر ادیان) در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) تحقق می‌یابد.
۲٫ قرطبی
ایشان نیز در ذیل آیه مورد بحث از سدی عین روایت فوق را نقل می‌کند و اضافه بر آن، می‌گوید: ما، اخبار صحیح در حد تواتر داریم که می‌فرماید: مهدی(عج) از عترت رسول الله(ص) است. «لأن الأخبار الصحاح قد تواترت على أن المهدی من عتره رسول الله صلى الله علیه وسلم» دو تا از شخصیت‌های مهمِ تفسیری به اندیشۀ مهدویت اعتراف می‌کنند و با استناد به روش تفسیر روایی، می‌گویند اخبار متواتر داریم که مهدی(عج) از عترت رسول الله است و در زمان ظهور او غلبۀ اسلام بر سایر ادیان اتفاق می‌افتد.
ب) «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و کفی بالله شهیدا» او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همۀ ادیان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد!
باز جمعی از مفسران محترم اهل سنت از برتری و غلبۀ اسلام بر سایر ادیان به هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) خبر داده‌اند و تحقق مفاد آیه شریفه را در زمان ظهور آن حضرت دانسته‌اند که قرار ذیل از باب نمونه به بحث می‌گیریم.
۱٫ محمدبن یوسف اطفیش
وی در تفسیر خود دربارۀ تفسیر آیه شریفه از غلبۀ اسلام بر سایر ادیان در زمان فرود آمدن حضرت عیسی(ع) و ظهور حضرت مهدی(عج) خبر داده و می‌فرماید: «لیظهره علی الدین کله» لغلبه اهله علی جمیع الملل فی القتال و للنزول عیسی و مجئ المهدی و تسلیط اهله علی شرایع الکفر» فلسفه و حکمت ارسال رسول با هدایت و دین راستین به‌خاطر برتری اسلام بر تمام شریعت با جنگیدن و به خاطر نزول حضرت عیسی به همراه آمدن حضرت مهدی و تسلط اهل اسلام بر تمام شریعت کفر است.
۲٫ ابوحیان اندلسی
او در تفسیر بحرالمحیط در مورد تفسیر آیه شریفه می‌گوید: مطابق روایت سدی، برتری و غلبۀ دین اسلام بر دیگر ادیان در عصر ظهور حضرت مهدی(عج) انجام می‌گیرد؛ به این معنا که هنگام ظهور مهدی (عج) کسی باقی نمی‌ماند مگر آنکه مسلمان می‌شود یا خراج می‌دهد.
از مطالب فوق روش می‌شود که بسیاری از مفسران اهل سنت بر این باورند که در پایان روزگار خذلان و بیچاره‌گی دشمنان اسلام فرا می‌رسد و این رویداد مهم هم زمان با قیام مهدی و ظهور آن حضرت رخ می‌دهد. این نمونه اندکی از انعکاس دیدگاه مفسرین اهل تسنن در ارتباط به اندیشه و ظهور حضرت مهدی(عج) است و همچنان آلوسی در تفسیر روح المعانی و ابن کثیر در القرآن العظیم و محمد شوکانی در فتح القدیر و … ذیل آیات مذکور و دیگر آیات که فرصت طرح و بیان آن‌ها در اینجا نیست، به همین رویداد و حقیقت مهم تصریح داشته و اذعان نموده‌اند.
همچنین راجع به شخصیت‌شناسی امام مهدی(عج) و یاران او، در برخی موارد به تناسب گفت‌وگو درباره شخصیت و مقام امام مهدی(عج) و اصحاب حضرت، مطالبی در ضمن آیات بیان شده که از باور آنان به مهدی حکایت دارد. به این ترتیب، مفسران اهل سنت مانند سایر اندیشمندان آنان، اصل مهدویت را به عنوان باوری اصیل و اسلامی پذیرفته و با نقل روایات در ذیل آیات مربوطه به تحلیل و بررسی این آموزۀ غنی پرداخته و نقش و جایگاه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن را مورد کاوش قرار داده‌اند. می‌توان نوشته‌ها و اظهارنظرهای مربوط به مهدی‌باوری در تفاسیر اهل سنت را به دو دسته تقسیم کرد: یکی مواردی که با صراحت باورداشت به مهدویت را تأیید می‌کنند و دوم مواردی که به صورت غیرمستقیم با بیان یا ذکر مباحث مهدویت این باورداشت از آن‌ها استفاده می‌شود. با توجه به دیدگاه مفسران بزرگ اهل سنت آیا اندیشۀ مهدویت ریشه وحیانی و قرآنی دارد یا مجوسی؟! با وجود این‌همه روایات درباره حضرت مهدی(عج) که به تواتر آن‌ها اعتراف کرده‌اند، مهدی موعود یک حقیقت اسلامی است یا خیالی؟! در بین علمای قدیم اهل سنت نمی‌توان کسی را یافت که اصل مهدویت را انکار کند و در مقابل آن موضع‌گیری نماید. نخستین شخصی که به صراحت در مقابل عقیدۀ مهدویت موضع‌گیری کرده، ابن خلدون(م۸۰۸ق) است. بسیاری از علمای اهل سنت با ادعای وی مخالفت کرده و در پاسخ به او کتاب‌ها و مقالاتی نوشته‌اند. با این وجود، این فکر اثر خود را در افکار نویسنده‌گان بعد از بن خلدون –از جمله مفسران- گذاشت و به دلیل شهرت وی، آنان سخنانش را بدون تحقیق پذیرفته و احادیث مهدویت را انکار کردند؛ چنان‌که نویسندۀ مقاله دچار همین رویۀ تقلیدی و یک‌جانبه‌نگری شده است.
در پایان این بخش، بایسته و مهم است که از باب تذکر به برخی روایات که در منابع اهل سنت منکرین مهدویت را سرزنش کرده، اشاره‌یی داشته باشیم: برخی از علمای اهل سنت با تمسک به روایات «من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد(ص)» و یا «من کذب بالمهدی فقد کفر» اعتقاد به ظهور مهدی موعود را تا حد یقین تثبیت کرده‌اند.
نتیـجه
۱٫ با مرور کوتاه به آن‌چه که بحث شد، به‌خوبی برمی‌آید که اعتقاد به مهدویت یک اعتقاد انحصاری شیعی نیست، بلکه یک اعتقاد اسلامی گرفته شده از قرآن کریم و روایات اسلامی است که دارای پیشینه‌یی کهن بوده و همۀ فرق اسلامی به آن پایبند هستند. آن‌گونه که ملاحظه گردید، تعداد قابل توجهی از علمای مذاهب چهارگانۀ اهل تسنن اعتقاد به مهدویت را یک باور اصیل اسلامی با پشتوانۀ روایات معتبر در حد تواتر دانسته و تا جایی که بعضی از آنان عدم پذیرش آن را خروج از اسلام تلقی کرده‌اند.
۲٫ در همین راستا نظر صریح مفسران و صاحب‌نظران معارف قرآنی در ذیل آیات مطرح شد که تأیید مضاعفی است از علمای اهل سنت در اعتقاد به مسألۀ مهدویت.
۳٫ اعتقاد به مهدویت، در همۀ قرن‌ها و زمان‌ها، در جایگاه اعتقادی سازنده و قابل قبول مطرح بوده و هست و نباید به دلیل برخی سوءاستفاده‌ها و کج‌فهمی‌ها، این مسأله را ساخته‌گی، خرافی، ناچیز و دارای عوارض منفی دانست؛ بلکه باید مقابل این تفکرهای غلط و دور از تحقیق و انصاف ایستاد و معیارهای صحیح اعتقاد به مهدویت و انتظار را ترویج و گسترش داد.
۴٫ بنابراین، سخنانی که از سوی رشید رضا و دیگران دربارۀ اعتقاد به مسألۀ مهدویت بیان شده، صرفاً ادعاهایی بیش نیستند؛ زیرا اندیشۀ مهدویت با سنت الهی و عقل بشری کاملاً ثابت، سازگار و قابل قبول است که از مهم‌ترین جلوه‌های مهدویت در تفاسیر اهل سنت، غلبۀ اسلام بر ادیان دیگر است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.