احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 28 عقرب 1396 - ۲۷ عقرب ۱۳۹۶
اوضاع سیاسی و اجتماعیِ افغانستان دهههاست که بسامان و آراسته نیست و دورۀ شانزدهسالۀ اخیری که طی شد نیز، از این نابسامانیها مستثنا نبوده است. بهرغم اینهمه اما پس از تشکیل حکومت وحدت ملی، چند سالیست که فارغ از همۀ اغراقها و مبالغاتِ ژورنالیستی، هر از گاهی احساس میشود که این کشور در حالِ سقوط حتمی و بیبازگشت است. ولی اینکه همچنان افغانستان پابرجاست و ارگانیسمِ ناقص و معیوبِ سیاسیِ آن همچنان به دم و بازدم ادامه میدهد را یا باید به حسابِ خویشتنداریِ مردم و دعاهایِ دلهای سوخته، و یا باید به حسابِ تزریقِ قوه و انرژیِ قدرتهای بینالمللییی گذاشت که همواره کوشیدهاند ماکیتی از دموکراسی و اقتدارِ سیاسی را در افغانستان سرپا نگاه دارند.
در چند سال اخیر که آقایان داکتر غنی و داکتر عبدالله زیر عنوان «وحدت ملی» بر این کشور حکم میرانند، چندین حادثه و چندین جرقۀ سیاسی، سمتی، قومی و فراقومیِ خطرناک زده شده که بیمِ آن رفته که دامانِ افغانستان را سرتاسری بسوزاند و چیزی برای ترمیم و آغازِ دوباره باقی نگذارد. این روزها نیز چنین احساس و اضطرابی در ضمیرِ مردمِ آگاه و سردوگرمچشیدۀ افغانستان غلیان دارد. رهبری حکومتِ موجود در این چند سال بهوضوح نشان داده که بیش از آنکه آیینهدارِ وحدتِ ملی و گرهگشایِ مسایل ملی باشد، مبلّغِ نفاق قومی و گرهزنندۀ فرصتهای ملی است.
در این چند سال، جدا از آنکه رهبری موجود نتوانست به تعهداتِ مندرج در توافقنامۀ سیاسیِ تشکیل دولت وحدت ملی جامۀ عمل بپوشاند، خود به یکی از موانعِ جدیِ وفاقِ ملی و انسجامِ سیاسی تبدیل شد. از چانهزنیهای بیپایان بر سرِ تقسیمِ پستها و چوکیها گرفته تا پروندهسازیهای شرمآور علیه رقبا، از فسادِ اداریِ گسترده در حکومت گرفته تا شکافهای اجتماعیِ بیرون از حکومت، از تظاهراتهای خیابانی گرفته تا خیمهشببازیهای سیاسی، و از سنگرهای رنگین از خونِ سربازانِ مظلوم گرفته تا جادهای خونین از انفجارهای مشکوک، همه و همه مایههایی از تقابلِ قومی و زبانی و حتا جنبههایی از توطیه و دسیسه را داشتهاند.
حلقاتی در داخل نظام و زیر عنوانِ موجهِ «وحدت ملی» طی این چند سال آجنداهای خطرناکِ تیمی و قبیلهییشان را پیش بردهاند و بهرغم همۀ اتفاقاتِ بدی که تا کنون رُخ داده است، عزم دارند که این بازی را تا تسلط و کامروایی کاملِ خود بر اوضاع ادامه دهند. حمله بر تجمعاتِ مردمییی که برای این حلقات، نامطلوب و مُضر خوانده میشوند، مانند حمله بر تجمع هواخواهانِ عطا محمد نور از چهرههای مقتدر جهاد و مقاومت، یکی از بزنگاههایِ حساسی است که هر بار این گمان را به دنبال میآورد که کشور عنقریب در معرضِ یک رویاروییِ سهمگین میان نیروهای سیاسیِ دیسانتشده از خارج و نیروهای سیاسیِ مردمی و ریشهدار در داخل قرار گرفته و این رویارویی، همۀ داشتهها و نداشتهها را نابود و ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور را دگرگون خواهد کرد.
باید دانست که باعث و بانیِ این وضعیتِ کاملاً وخیم، رهبری موجود است و یقین باید کرد که در ادامۀ اداره و رهبری فعلی، هم خویشتنداریهایِ مردم بهسر خواهد رسید و هم توانِ کنترلگران و حمایتگرانِ بیرونی. سرانجام دیوار کجِ حاکمیتِ موجود فرو ریختنی است. علیرغم این، مردمِ افغانستان و همۀ نیروهای سیاسی و مدنی به معنای واقعی کلمه، وظیفه دارند که نهتنها خود را به باد حوادث نسپارند، بلکه برای مدیریتِ حوادث و تنظیمِ آنها به سوی افقهای امیدوارکننده آستینِ همت بر زنند.
منطقی و ضروری به نظر میرسد قبل از اینکه رهبری موجود لاشهیی از نظام و حکومتداری را به مردم تحویل دهد و یا افغانستان را به گذشتههای تاریکِ فترت و خانهجنگی سوق دهد، ظرفیتها و نیروهای متعهدِ مدنی و سیاسی به یک مخرج مشترک و صدایی واحد برسند و در قالبِ وفاق ملی، راهی برای گذار سالم به یک وضعیتِ سیاسیِ مطمین و مشروع و قانونمند بجویند.
Comments are closed.