احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





قوم‌گرایی وحشت‌بار‌تر از دهشت‌افگنی

گزارشگر:قسیم عزیزی/ چهار شنبه 1 قوس 1396 - ۳۰ عقرب ۱۳۹۶

قوم‌گرایی و نگاه‌های غرض‌آلودِ قومی، ثبات، دوام و مشروعیت نظام سیاسی را از میان می‌برد. از آن‌جا که در نظام‌های مردم‌سالار، شهروندان منبعِ اصلی حاکمیت و مشروعیت نظامی سیاسی اند، اما نگاه‌های قوم‌گرایانه و دیگرستیزانۀ سازماندهی شده نسبت به یک قوم؛ این مشروعیت را زیر پرسش برده و دوام نظام سیاسی را کوتاه می‌سازد. آنچه فروپاشی درون حکومتی و صعود نظام سیاسی از مردم‌سالاری به استبدادی از دیدگاه سیاست‌مداران و دانشمندانِ خردمند دنیای غرب خوانده می‌شود، ریشه می‌گیرد از نگاه‌های تک‌خواهانه و دیگرستیزانۀ حکومت‌گران که زمینه را برای نظام‌های استبدادی هموار و دستانِ زور و اجبار را در تحکیم پایه‌های قدرت سیاسی مساعد می‌سازد.
در افغانستان نیز این مولفه‌ها به گونۀ نامهربانانه‌یی در حال فربه شدن است که ادامۀ آن نه‌تنها پایه‌های بُنیادی نظامِ سیاسی را تضعیف می‌کند، بلکه مشروعیت، صلابت و حاکمیت دولت را در بُعد داخلی و خارجی نیز زیر پرسش می‌برد. به‌جاست که از نوعیت حکومت‌داری، نظام‌مداری، قوم‌محوری، دیگرستیزی و قدرت‌دوستی رهبران حکومت کنونی انتقاد کرد و آنان را نه به عنوان رهبران توسعه‌خواه و اصلاح‌طلب، بلکه رهبران چالش‌آفرین، قدرت‌خواه و قوم‌محور تلقی کرد.
قوم‌گرایی و نگاه‌های پاتریمونیالیستی در نظام‌های سیاسی پیامد‌های ناگوار و خطرآفرینی برای ثبات سیاسی، امنیتی و اجتماعی دارد که نمونۀ آن را می‌توان در تمامی کشور‌های جهان‌سومی در دوره‌های جنگ سرد و قبل از آن، بررسی کرد و تاریخ سیاسی افغانستان نیز گواه این روند‌ها بوده است. از دیدِ اندیشمندان سیاسی، خویشاوندمحوری و دیگرستیزی در دولت‌داری، روند حکومت‌داری را کُند کرده و گروه‌های ضدحکومتی را تقویت و برآیند عملکردِ دولت را صفر می‌سازد.
درشت‌ترین تابعاتِ قوم‌گرایی قرار ذیل خلاصه شده است:
۱- قوم‌گرایی و مشروعیت نظامِ سیاسی: اولین اثرِ منفی قوم‌گرایی و دیگرستیزی در عصر امروزی، بحرانِ مشروعیت در نظام سیاسی را احتوا می‌کند. زمانی که فرد اول کشور در نظام‌های مردمی با نگاه‌های قومی و سمتی در امورات دولت‌داری رفتار می‌کند، در گام نخست، ارزش‌های مردم‌سالاری را زیرپا کرده و اصول و قواعدِ تعریف شدۀ جامعه را نیز پشت پا زده است. این‌جاست که مبنای اصلی مشروعیت نظامی سیاسی که از شهروندان ریشه می‌گیرد، زیر پرسش رفته و حاکمیت نظام نیز غیر مشروع تلقی می‌شود.
۲- قوم‌گرایی و واگرایی در نظام سیاسی: هرکنش واکنشی را در پی دارد. زمانی که نگاه‌های قومی در نهاد‌های دولتی زبانه می‌کشد، طرف مقابل که خود را قربانی این روند می‌دانند، متقابلاً واکنش نشان می‌دهد که این تقابل سرانجام به واگرایی دورن حکومتی منجر شده و تابعات سوزنده‌یی بر توسعه، امنیتی و سیاست را به دست خواهد داد.
۳- قوم‌گرایی و قوت گرفتنِ دهشت‌افگنی: مصروفیت‌های دورن حکومتی و نگاه‌های خویشاوندمحوری در نظام‌های سیاسی، زمینه‌سازِ نارضایتی‌های شهروندان بوده و فضا را برای گروه‌های ضد حکومتی مساعد می‌سازد. تجربه نشان داده است که گروه‌های وحشت‌باور از فرصت‌های اندک، بزرگ‌ترین سود را به نفع‌شان رقم زده اند که کش‌وقوس‌های درون حکومتی و مصروفیت‌های قدرت‌خواهانۀ سران حکومت، فرصت طلایی و سازنده‌یی برای این گروه‌ها تعریف شده است. گروه‌های ضدحکومتی از یک طرف افراد ناراضی را به سوی می‌کشاند و از سوی دیگر، به نفع خود و ضدحکومت به تبلیغات‌شان ادامه می‌دهند که این روند در افغانستان همین اکنون در حال دوام است.
۴- قوم‌گرایی و ناکارآمدی نظامی سیاسی: نگاه‌های قومی و خویشاوندمحور در امور حکومت‌داری، انگیزه و فرصت‌ها را از افرادِ توانا و متخصص، سلب و زمینه را برای مهره‌های ناکارآمد و نامهربان مساعد می‌سازد. برآیندِ کارِ نیروهای ناتوان در نهاد‌های دولتی، مشروعیت، قانونیت، حاکمیت و رضایت شهروندان را سلب کرده و ادامۀ حکومت‌داری را به چالش مواجه و زمینه را برای ناکارآمدی نظامی سیاسی در سطح کلان مساعد می‌سازد.
۵- قوم‌گرایی و آفت سیاسی: قوم‌گرایی، فلسفه و ماهیت سیاست را در نظام‌های سیاسی(دموکراتیک) دگرگون می‌سازد. از دیدِ آرمان‌گرایان، سیاست فرایندِی‌ست که منافع متضاد را باهم نزدیک می‌سازد و سیاست‌مدارانِ عصر جهانی شدن، باتوجه به رضایت همه‌گانی و دوام بقای سیاسی‌شان، باید سیاست‌های را اعمال کنند که تمام اقشار جامعه را در بر بگیرد. بنابر ماهیت این تحلیل، سیاست‌های حذف و خویشاوندمحور در نظام‌های دموکراتیک که ریشۀ آن به شهروندان بر می‌گردد، کارایی نداشته و حیات سیاسی نظام و جایگاه مردمی رهبران سیاسی را متزلزل می‌سازد.
در نتیجه، نگاه‌های قوم‌گرایانه، حیات و ثبات نظام سیاسی را در درازمدت دگرگون ساخته و بُنیه‌های مشروعیت و پایه‌های اصلی دولت را از میان برمی‌دارد. به‌جاست که رهبرانِ کنونی حکومت افغانستان با توجه به وضعیت اسفبار و متزلزلِ سیاسی-امنیتی کشور، با رویکردِ ملی و مردمی سیاست‌های‌شان را پشکش کرده از ادامهِ واگرایی‌های دورن حکومتی جلوگیری کنند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.