احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:هارون مجیدی/ دو شنبه 6 قوس 1396 - ۰۵ قوس ۱۳۹۶
دوازدهمین و تازهترین مجموعۀ شعرهای دکتر خالده فروغ با نامِ «مریم، مقدس بودنت یکجو نمیارزد»، از نشانی انتشارات امیری چاپ شد.
این مجموعه در هزار نسخه و ۱۶۸ برگ چاپ شده که کار برگآرایی آن را ذکریا محمدی انجام داده و نقاشی و طراحی «مریم، مقدس بودنت یکجو نمیارزد» را نقشبندی حیدری و رامین نقشبندی به سرانجام رسانده اند.
شعرهای آمده در این مجموعه بیشتر با قالبهای غزل و نیمایی سروده شده است. فردای واپسین، من از نخست، صحرا شدن خوش است، اورنگ بیگانه، خالی بیانتها، خندهبازار، قمار بازان، خوانِ زباله، من شهر خود را، از جاده میگذشتم، مصر از خدا پُر است، مویههای خراسان، نهایت غمها، منم همان شهری، خسته، بی رقیبتر، از هیچ جایی، از اول رویا، خط میزنندت، از این مسیر، مریم، مقدس بودنت یکجو نمیارزد، از این فضای پُر آشوب، با جنگ، میمیرند، حقیقتی ندارم، درخت، هزار و چند، من، مرگِ زندهگی، سرزمین جادو، پرت از تاریخ، چه روزگاری، آتشفشان، بین من و فردا شدن، دیدمش، فقط همینم، پسا آفتاب، غریبهتر از من، بازی، هیچم بخوانید، این زندهگی، تو راست گفتی، زمستانزده، بیتو، مستند، روزگاریست، لبریز از خود، دلتنگانه، امروز، کمربندِ مرگ، جزیره، سپید و آبی و سیاه، پیش از تولدم، میکشد رسم این خبر، دیوانه، ترک کن، بازارهای زخمی، معمولی، جغرافیای دریا، تمام عمر، نقاشی، دودِ شهر، دریافتم، در کوچههای کودکی و کفشهای چینی، عنوانهای بخشی از ۹۳ شعرِ این مجموعه است.
خالده فروغ در سال ۱۳۵۱ خورشیدی بهدنیا آمده و شماری از منتقدان و پژوهشگران ادبی او را از برجستهترین و مهمترین بانوان شاعر در ادبیات فارسی میشمارند.
منتقدان ادبیات معاصر افغانستان شاعرانهگی ناب، تفکر شاعرانه، کشفهای کاهنانه و تازه را از ویژهگیهای شعرهای خالده فروغ برشمرده اند.
خالده فروغ آموزشهایش را در عرصۀ ادبیات تا سطح دکترا به پایان رسانده و در حال حاضر، یکی از استادان دانشکدۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کابل میباشد.
دکتر خالده فروغ این مجموعه را پس از قیام میترا، پنجرهیی بر فصل صاعقه، سرنوشت دستهای نسل فانوس، عبور از قرن قابیل، در خیابانهای خواب و خاطره، همیشه پنج عصر، کوچههای خالی دنیا، فردای من اتفاق میافتند در دیروز و چند رویای دیگر گفتم که یابم جلد جلد خویش که شعرهایش به زبان سیریلیکاند، نشر کرده است.
«گام بیتوقف» که پژوهشی پیرامون شعر معاصر فارسی دری است و رمانِ زنی که زندهگی پسانداز میکرد»، از کارهای دیگر بانو فروغ میباشد.
شناسۀ «مریم، مقدس بودنت یکجو نمیارزد» را آوردن شعری که در برگهای ۵۳ و ۵۴ آن نشر شده، به پایان میبرم.
هزار و چند، من…
تو روز بودی من شب، شب عدم بودم
تو شادمانی من شاهکار غم بودم
درخت بودم باران ترین شدی بر من
بهار در هر در هر قدم قدم بودم
تو پُر ستاره و آبیترین زمانه و من
فقط خودم خودم، ها، چه قدر کم بودم
خودم نبودم نه کی خودم توانم بود
تو بودم اول، اول، سپس خودم بودم
اگر چه از بت و بتخانه سخت بیزارم
منم منم که برای جهان صنم بودم
و کهکشانها را تا که در نوردیدم
جنم جنم بودم، ها، جنم جنم بودم
به بیزبانی ارچند خو گرفتهام و
عرب عرب بودم یا عجم عجم بودم؟
نه جام داشتم و نی پیالۀ هستی
چهگونه بودم؟ خود جام، جام جم بودم
هزار و چند من از من خبر نداشت؛ ولی
هزار و چند دل و چشم، دم بهدم بودم
Comments are closed.