گزارشگر:ترتیب دهنده: زینب موحد/ چهار شنبه 22 قوس 1396 - ۲۱ قوس ۱۳۹۶
بخش سوم و پایانی/
اما اینکه اسلام چه راهکارهایی برای مهار خشونت علیه زن پیشکش نمود را میتوان بهطور فشرده اینگونه ذکر کرد:
۱- بیان مساوات و ندای اینکه ملاک برتری، تقواست و جنسیت در اینحوزه کارساز نیست، و چه زیبا خداوند تبارک و تعالی فرموده است:
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ. (حجرات: ۱۳): ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودیم تا همدیگر را بشناسید… بیگمان گرامیترین شما نزد خدا متقیترین شماست…
خداوند متعال اینجا زن و مرد را با کلمۀ «ناس» یعنی مردم خطاب میکند که پیامبر – صلیالله و علیه وسلم- نیز «إنما النساء شقایق الرجال» را که اشاره به اخوت و اشتراک نسبی که مقتضای آن مساوات بین زن و مرد هست را مطرح نموده بودند؛ زیرا وقتی اصل برتریت پروای خدا بود، دیگر هیچ کسی را بر کسِ دیگر توان ظلم نیست.
۲- محو خشونت جنسیتی
«و إذا الموده سئلت بأی ذنب قتلت»: وهنگامی که از دختر زنده به گور شده باز پرسند که به کدامین گناه کشته شدید؟
و بیان آیۀ قصاص در قرآن بدون ذکر هیچ استثنای جنسیتی ذکر شده است که: یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی (بقره؛ ۱۷۸)
ای ایمان آوردندهگان در مورد کشتهگان قصاص بر شما فرض شده است، یعنی اینکه همانگونه که مکافات تعدی به زندهگی مرد و زن یکسان است.
با این حساب، قرآن کریم طرح حیات نهفته در قصاص را برای بقای زندهگی و محو خشونت عمومی میان زن و مرد بیان میدارد.
۳- محو خشونت اقتصادی علیه زن
موضوع مهمی که تا این دم بدان دست یافتیم این است که نگاه قرآن کریم به بشریت که زن و مرد آنرا احتوا میکند، نگاه جنسیتی نبوده است؛ یقیناً که خداوند متعال هرآنچه ظلمی که از عرب و عجم در باب محرومیت زن از ملکیت و استبداد و ظلمی که بر زنان متأهل میشد را ابطال نمود و برای ایشان حق ملکیت وارث را تعیین نمود و مازاد بر تمام اینها، شوهر مکلف به پرداخت مهریه و نفقۀ او و فرزندانش میباشد و او حق تمام معاملات اقتصادی منجمله اجاره، هبه٬ صدقه و غیره را دارد.
خداوند متعال در باب ابطال ظلم کسانی که زنان را از حق ارث محروم میکردند و فقط آنرا مختص به مردان میدانستند، در سورۀ نساء اینگونه فرموده است: «للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الأقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الأقربون مما قل منه أو کثر نصیبا مفروضا» (نساء: ۷)
برای مردان و برای زنان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بهجای میگذارند، سهمی است؛ خواه کم باشد خواه زیاد، سهم هریک را خداوند مشخص و واجب گردانیده است.
و همچنان مهریه را میتوان به عنوان یکی از امتیازات دین اسلام نسبت به دیگر شرایع گذشته در حق زن قلمداد نمود، و مهر نیز راهکار دیگر اسلام عزیز برای مبارزه علیه خشونت اقتصادی در مقابل زن بود که بازهم برای اتمام کرامت در حق زن مسلمان لازمالاجرا میباشد؛ زیرا خداوند میفرماید: وآتوا النساء صدقتهن نحله…
و مهریههای زنان را به عنوان هدیهیی خالصانه و فرضیهیی خدایانه بدهید!
به علت تفاوت و فرق تکالیف سنگین اقتصادی مرد، و تکالیف اقتصادی زن در بعضی از احوال٬ سهم الارث زن نصف سهم الارث مرد است؛ چون تمام هزینۀ شرعی و نفقات و مایحتاج زندگی برعهدۀ مرد است و او مکلف به حمایت از زن و خانواده است؛ در حالی که زن مکلف به این چیزها نیست و دارایی خویش را نگه میدارد و با وصف این، نصف سهم مرد را هم میگیرد. البته بیشتر از یکونیم قرن بدینسو مطالعات زنان در در دو حوزۀ اصولگرایی با احتیاط و اجتناب خلط احکام شریعی با تحولات و تجدد غربی از یکسو و دگراندیشان با تأثیرپذیری از تحولاتی مثل مدرنیته و فمینسم به مسایل زنان مینگرند که ما اینجا به صحت و یا عدم صحت نحوۀ مطالعات و کوششهای آنان نمیپردازیم، اما اشخاصی چون «محمد عبده» و« رشید رضا» و دهها و صدها محقق و پژوهشگر مسلمان هر کدام در حوزۀ برداشت جدید از متون در باب مطالعات زنان کارهایی نمودهاند که در آرشیف تحقیقات اسلامی محفوظ است. چنانچه در کتاب قرائت شحرور که اخیراً در افغانستان به همت گروهی از نویسندهگان به دست چاپ سپرده شد، وی به عنوان یک پژوهشگر مسلمان، برداشت و تفسیر جدیدی از آیات قرآن دارد و این ادعا را مطرح نموده که نباید شرع را به معنای اجرای لفظی متون وحی شده در قرون گذشته، در اوضاع و احوال مدرن مد نظر گرفت. به زعم وی، اگر اجرای لفظی متون را مطابق با خواستهای قرون گذشته بپذیریم، اسلام ویژهگی حنیف خود را از دست میدهد. طبق برداشت وی، از آیۀ نصف سهمالارث دختران در مقابل پسران٬ باید با تفسیر جدیدی که بر پایۀ شرایط عینی موجود در یک جامعه و زمان خاص تعیین شود، استفاده کرد.
به هر حال، تمام این برداشتها و مطالعات دال بر اهمیت موضوع زنان در جهان اسلام میباشد.
۴- محو خشونت روحی
همانگونه که در ابتدا اشاره شد، این نوع خشونت انواع مختلفی داشت که بدترین آن، صدمه وارد نمودن به شخصیت زن و مادر بودنِ وی در بند ازدواجهای ناپسند جاهلی بود که در اثر این وضعیت به مسألۀ نسب صدمۀ بزرگی وارد شده بود. اسلام ازدواجهای شغار٬ بدل٬ بد٬ و نکاح متعه را که در آنزمان به اوج خود رسیده بود٬ و اینها از بدترین انواع خشونت در برابر زن بود را ابطال نمود. اسلام با راهکار تعدیل نکاح و شروط ویژۀ آن که تعداد دفعات نکاح را محدد ساخت٬ در واقع بازهم به گونهیی بر خشونت بزرگ دیگری که زن در جاهلیت با آن دست به گریبان بود، نقطۀ پایان گذاشت.
اسلام برای زن مقام والدینی را در نظر گرفت٬ هر زمان که مسالۀ والدین را مطرح میکند، مادر نیز در آن شامل است٬ و خداوند متعال احسان در مقابل والدین را بعد از عبادت خود و اینکه شریکی به او گرفته نشود، بیان میدارد: و قضی ربک الا تعبدوا الا الله و بالوالدین إحسانا…. (۲۳: أسراء) و همچنان به پاس شکوه و جلال مادر در جای جایِ قرآن کریم او را ویژه نموده است: و وصینا الإنسان بوالدیه إحسانا حملته أمه کرها ووضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا…(۱۵: احقاف)
برای وی حق انتخاب همسر داده شد؛ چنانچه پیامبر اسلام ـ صلیالله علیه وسلم ـ فرمود: «لا تنکح الأیم حتی تستأمر و لا تنکح البکر حتی تستأذن…. زن بیوه را نباید عقد نکاح ببندند تا اینکه از وی کسب دستور بگیرند٬ و دوشیزه را نباید نکاح کنند تا اینکه از او اجازه گیرند…
قرآن کریم به انواع خشونتهای لفظی در مورد زنان پایان داد، آنجا که خداوند فرمود: یا ایها الذین آمنوا لا یحل لکم أن ترثوا النساء کرها و لا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما آتیتموهن إلا أن یأتین بفاحشه مبینه و عاشروهن بالمعروف٬ فإن کرهتموهن فعسی أن تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا{نساء: نساء}
ای اهل ایمان برای شما حلال نیست که زنان را به اکراه و جبر به میراث گیرید (مانند جاهلیت)٬ و بر آنان سختگیری مکنید و بهانهجویی مکنید که قسمتی از آنچه مهر آنها کردهاید به جور بگیرید، مگر آنکه عمل زشتی از آنها آشکار شود و در زندهگانی با آنها به انصاف رفتار نمایید، و چنانچه دلپسند شما نباشد، چه بسا چیزهای ناپسند شماست، حال آنکه خدا در آن خیر بسیار مقدر فرماید.
نتیـجه
خلاصه اینکه اسلام در نفس خود آزادیبخشِ گردنِ زن از یوغ هر نوع زجر و شکنجه و خشونت بود. پیامبر اعظم به عنوان دعوتگری دلسوز و پدر و همسر و معلمی مهربان، برای تمام زنان امت اسلام دادخواهی نمود و با آنچه از فراز عرش از سوی معبود آورده بود، کلید آغاز را برای آزادی زنان و محو خشونت وارد نمود. این نکته نیز قابل تأمل است که: در زمان بعثت پیامبر که او صلواتالله علیه وسلم با عرف زمان خود مواجه بود، گاهی نشد که به یکبارهگی عرف اشتباهی را براندازد٬ و گاهی شد که پای یک امر عرفی امضاء کند. با این حساب، در حصۀ برداشت بعضی متون که در باب مسایل زنان مطرح میشود، باید به این دو نکته توجه داشت. زیرا اسلام در زمانی ظهور کرد که نظام قبیلهیی و مردسالاری حاکم بود و اسلام به دلیل پذیرش جامعه علیه این تقالید موضعگیری نکرده و با آن به ستیز برنخاسته است؛ زیرا چنین چیزها قبل از آمدن اسلام عملاً در جامعه وجود داشت ولی اسلام برای بهبود وضع زنان مقرراتی را در چهارچوب خانواده و نحوۀ برخورد و حقوق مالی و اجتماعی وضع نمود. اسلام بستر ظلم و تعدی نبوده است بلکه امروزه آنچه زن مسلمان به آن سردچار است و هر روز به دامنۀ آن افزوده میشود، ناشی از عادات جاهلی و عرف و رسوم ناپسند غیراسلامی است که هیچ اساسی در اسلام ندارد.
رشتۀ سخن را با جملۀ زیبای محمد عبده پایان میدهیم که گفته بود:
«بدانید! مردانی که بر همسران خود در خانه ظلم میکنند تا اینکه سرور خانواده باشند، بدون شک برای دیگران غلام تربیت خواهند نمود.»
منابع
قرآن کریم
۱- مهرریزی٬ مهدی٬ شخصیت و حقوق زن در اسلام٬ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی٬ ۱۳۸۲
۲- رسول٬ جمال محمد فقی٬ زن در اندیشۀ اسلام٬ مترجم محمود ابراهیمی٬ تهران٬ ۱۳۸۲
۳- خرم دل٬ مصطفی٬ تفسیر نور٬ تهران٬ نشر احسان٬ ۱۳۸۸
۴- عبده٬ محمد٬ الاسلام و المرأه فی رأی الامام محمد عبده٬ ناشر٬ دارالارشاد٬ طبع٬ پنجم٬ ۱۹۹۷
۵- رضا٬ محمد رشید٬ حقوق النسآء فیالاسلام و حظهن من الاصلاح المحمدی العام٬ المکتبه الاسلامی٬ ۱۹۸۴
۶- مطهری٬ مرتضی٬ نظام حقوق زن در اسلام٬ کتابخانه٬ سایت مطهر.
Comments are closed.