احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالحفیظ منصور/ چهار شنبه 22 قوس 1396 - ۲۱ قوس ۱۳۹۶
بخش دوم/
سه. مباحثۀ علمی
در قرآن مجید از مباحثۀ علمی به دعوت با “حکمت” یاد شده است. از شروط مباحثۀ علمی آن است که در آن، سخن و ادعایِ طرف مورد مناقشه قرار میگیرد، نه خود شخص. حق میتواند از هر کسی اظهار گردد. سخنِ حق در انحصار کسی نیست و هیچکس نمیتواند ادعای آن را داشته باشد که دیگران از رسیدن به حق محروم اند. هر کسی با کار و کوشش میتواند به مدارجی برسد و حرفِ جدیدی را از دلِ نظامِ هستی دریابد. دستیابی به حقیقت، کار و کوشش میطلبد و خداوند متعال بهصراحت میفرماید: “لیس للانسان الا ما سعی”: انسان درست همان چیزی را درمییابد که کوشیده است. از اینرو دسترسی به حقیقت اصل و نسب نمیشناسد، با خون و نژاد پیوندی ندارد، به ثروتِ پدری و منزلت اجتماعیِ کس تعلق ندارد. از همینروست که بانویی در مسجدالنبی، بر حرفِ عمر بن خطاب اعتراض میدارد و ناراستیِ او را راست میکند و در پاسخ، عمر نیز از او تمجید به عمل میآورد. به سخن سعدی:
بزرگی به عقل است نه به سال
توانگری به هنر است نه به مال
گاهی دیده شده که شماری به جای نقد سخن، به جرح گویندۀ سخن میپردازند، از اجداد و احفادِ طرف میگویند، قوم و تبارِ او را به تخفیف میگیرند. اینگونه رفتار نهتنها سود آخروی بهبار نمیآورد، بل فتنه ها برپا میدارد و به کدورتها میافزاید و چه بسا که اسبابِ تفرقه و خصومت میان گروههای بشری را بهبار میآورد.
انسان، موجودی در حال شدن است و هر لحظه قابلیتِ تغییر و اصلاح را دارد؛ آنکه به میدان نقد میرود، امروزِ طرف را بهخاطر دیروزِ آن رد نمیکند، نیکیهای امروزی را بهخاطر زشتیهای گذشتهاش نادیده نمیگیرد.
در یک مباحثۀ علمی، غرض کشفِ حقیقت است، نه مجاب کردنِ طرف با توسل به حیلههای گوناگون؛ لذا مبالغه کردن و از کاه کوه ساختن و مطالب را تحریف کردن، در فرهنگ اسلامی جا ندارد و تجارب بشری نیز آن را بیثمر ثابت کرده است.
چهار. یقین نه گمان
مسلمانِ خوب بر اساسِ حدس و گمان قضاوت نمیکند. وقتی خبری را شنید، دربارۀ آن به تحقیق میپردازد. خداوند میفرماید: “یا ایها الذین آمنو ان جاءکم فاسق بنباً فتبینو ان تصیبو قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین”: ای مومنان، اگر فاسقی خبری را به شما رسانید، دربارۀ آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی بدون آگاهی آسیب برسانید و سپس از کارِ خود پشیمان شوید.
همچنان در سنن ابو داوود آمده است: “ایاکم والظن فان الظن اکذب الحدیث”: از ظن و گمان دوری جویید، چون گمان دروغترین سخن است.
کسی جز خدای متعال از درونِ قلبها آگاه نیست، پس با حدس و گمان نباید بر ایمان و عقیده کسی شک کرد و به داوری نشست. بر مسلمانِ خوب لازم است که در مسایل ایمان و عقیده دیگران، به ظاهرِ مسأله اکتفا ورزد؛ همین که شخصی ادعای مسلمانی کرد، باید به آن بسنده شود و مانند سایر مسلمانان با او معامله صورت گیرد. مسلمان با ارتکابِ گناه کافر نمیشود و عاصی از دایرۀ اسلام بیرون نمیرود. سعدی در این باب سخنِ نغزی دارد:
هـر که را جـامه پارسـا بینی
پارسـا دان و نیـکمـرد انگار
ور ندانی که در نهانش چیست
محتسب را درون خانه چه کار؟
مسلمانِ خوب به چیزی که واقف نیست، نظر نمیدهد. با بیرون دادن حدسیات خویش، اذهانِ دیگران را آشفته نمیسازد و به پریشانی وضعیت دست نمییازد. شواهد تاریخیِ زیادی وجود دارد که اصحاب پیامبر و تابعین از دادن فتوا سر باز میزدند و میگذاشتند که دیگران در مورد ابراز نظر کنند. یک حرف و یا یک جملۀ نیکو و شایسته منشای خیر و برکتِ زیادی میگردد، برعکس اگر آن حرف بیجا و نادرست باشد، فتنهها برپا میدارد و مصیبتها خلق میکند. در مسایل فرعی، هرگاه اختلافی به وجود آید، روح اسلام به جانب آسانی و سهولت میلان دارد و ترجیح بر آن است. همچنان آیات محکم، پایه استدلال قرار میگیرند، نه آیات مشابه.
پنج. جستوجوی حقیقت
اسلام تعصب را محکوم میدارد. خداوند میفرماید “بشارت بده آنهایی را که سخنانِ مختلف را میشنوند و از آنمیان بهترین آن را میپذیرند”. در میان اولاد بشر به سخن امام مالک(رح) معصوم آن بود که در مدینه خوابیده است، دیگر کسی معصوم نیست؛ نه پیر، نه شیخ، نه امام و نه مفتی… . چسپیدن به رأی و نظرِ یک عالم و رد کردنِ دیگران بدون حجت و برهان، هم خلافِ عقل است و هم مغایرِ شرع. مسلمانِ خوب باید تحمل شنیدنِ حرف و نظر مخالفانِ خود را دارا باشد و از آن فراتر، این روحیه را داشته باشد که اگر نظر مخالفی را درست و صواب بیابد، با جبینِ گشاده آن را پذیرا گردد. این قاعده بهصراحت میگوید، در مسایل اجتهادی عدم قطعیت حکمفرماست و هر کسی میتواند از امامی پیروی کند. سختگیری و تعصب در اینگونه موارد محل ندارد.
مسلمان خوب، سخن و برداشتِ خود را تنها حرف و راه درست نمیشمارد بلکه میگوید این نظر من است و احتمال خطا هم در آن وجود دارد. او از جانب مقابل هم دلیل و برهان میطلبد و در چهارچوبِ منطق مناقشه میکند، ولی هیچگاه دست به لجبازی نمیزند، دو پا را در یک موزه نمیکند و بیجهت بر حرفِ خویش اصرار نمیورزد و بیدلیل از قبول حرفِ مخالف سرباز نمیزند. او با بازی زبانی، از یک شاخه به شاخۀ دیگر نمیپرد. زبانبازی شاید در همان مجلس به سود مناظرهکننده بیـنجامد، ولی از اینکه چنین کاری به قلبها نمینشیند و رضایت درونی را بهدست نمیآورد، نهتنها بیثمر است بلکه عقدهآور و خصومتآفرین نیز میباشد. مسلمان خوب، مناظره را نوعی عبادت میشمارد، قواعد عبادت را رعایت میدارد، از شکستِ مخالف خوشحال نمیشود و سروصدا برپا نمیکند. او برای ساکت کردن حریف، از وسایل نامشروع هرگز بهره نمیگیرد.
Comments are closed.