احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:گفتوگو کننده: هارون مجیدی/ دوشنبه 27 قوس 1396 - ۲۶ قوس ۱۳۹۶
بخش نخست/
اشاره: عبدالله حبیبزی، یکونیم سال پیش به عنوان سرپرست شهرداری کابل معرفی شد. به گفتۀ خودش، میراث ناجور و نابهسامانی برایش سپرده شد، اما با برنامههای جدید و متفاوت، تلاش دارد تا پروژهها و برنامههای بیشتری برای شهر کابل طراحی کند و این شهر را برای زندهگی کردن آماده سازد. به تازهگی هم مسوولیت ترافیک شهر به این اداره سپرده شده است. بربنیاد برنامههای جدید شهرداری کابل، بخشهای زیادی از کابل یا از نو ساخته میشوند و یا دوبارهسازی میشوند.
برای دانستن برنامههای جدید و شکایت شهروندان از عملکرد شهرداری کابل، گفتوگویی با آقای حبیبزی انجام دادهایم که بخش نخست آن را میخوانید:
* شهرداری کابل از نهادهایی است که همواره در مظان اتهام فساد و کمکاری قرار داشته و شهروندان پیوسته از عملکرد این نهاد ناراض بودهاند. از شما به عنوان چهرهیی یاد میشود که با بهترین آرزوها و برنامهها، سمت سرپرستی این نهاد را به دوش گرفتهاید، برای آغاز گفتوگو اگر بگویید: شهرداری کابل را با چه میراثی در اختیار شما گذاشتند و چه برنامههای برای بهسازی این نهاد و شهر کابل دارید؟
میخواهم فشرده حال و احوال وضعیت یکونیم سال پیش از امروز شهرداری کابل را به خوانندهگان روزنامۀ ماندگار اینگونه توضیح بدهم: از صد شهروندی که به شهرداری مراجعه میکرد، معجزه بود که بدون پرداخت رشوه از خدمات بهرهمند شوند. در بخش قراردادها همچنان کلمۀ «معجزه» را میتوانم استفاده ببرم، به جز شمار محدودی که آنهم قراردادهایی توسط حمایت کنندهگان بیرونی نظارت میشد، ممکن نبود تا پروسۀ بدون فساد تکمیل شود به این معنا که در همه بخشها فساد وجود داشت؛ شرکتهای که در حلقۀ مافیایی و فساد نبود، شامل روند نمیشدند.
از لحاظ ظرفیت سازمانی، شهرداری کابل توانایی پیشبرد کارهای اصلی و رسمی خود را نداشت و کارها به سمت منفی و نادرست روان بود. زیربناهایی که با مصرف میلیاردها افغانی به سرانجام رسیده، ناقص، بدون اسناد تخنیکی، مطالعه و بررسی ساخته شدهاند و همۀ کارها بدون در نظر گرفتن این مسایل به پیش برده میشدند. با این وجود، رضایت شهروندان از عملکرد شهرداری بسیار پایین بود، آنان از محیط زیست، ازدحام، عدم زیربناهای شهری و بینظمیهای شاکی بودند.
وقتی سمت شهرداری کابل به تیم ما سپرده شد، با دیدگاهِ بهسازی شهر کابل آمدیم. ما به هر بخش کابل دیدگاه ویژهیی داریم. مجموع این دیدگاه این است تا شهر کابل را «شهری قابل زیست بسازیم». شهر قابل زیست عوامل و اجزای فراوانی دارد. از آن میان یکی ترانسپورت است. به این معنا که شهر باید ترانسپورتی داشته باشد تا شهروندان به وقت به کارهای خود بهزودی و مطابق به توانایی مالی برسند، انتخابهای زیاد داشته باشند، اما اولویت ترانسپورت عمومی شهری است تا شهروندان بدون داشتن واسطۀ شخصی در تمامی ساعات به همه بخشهای شهر با استفاده از موترهای عمومی راحت بروند؛ پیادهروها و تسهیلات ویژه برای گذشتن بایسکلها ساخته شود، جادهها تنها جایی برای عبور موترها نباشد و جادههای شهرکابل باید چند ویژهگی را دارا باشند: زیادتر برای مردم ساخته شده باشد، نه برای وسایط تا شهروندان از گشتوگذار لذت ببرند. بخشهای سبز به شمول اشتغالزایی داشته باشد. این روزها مردم از جادهها فرار میکنند و از گشتوگذار در شهر لذت نمیبرند. بر عکس این، دیدگاه ما برای ساختن جادههای مکمل است تا برای بایسکل، پیادهروها با عناصر زیبا همچون چوکیها و موبلمانها باشد، خطاندازیها کامل، سرسبزی، چراغهای ترافیکی باشد. جادههای جدیدی که ساخته میشود، در برخی وقتی یک مرحله به سرانجام رسید، در مرحلۀ بعدی، تمامی موبلمانها و تجهیرات برای زیباییهای جاده و عناصری که بینظمیها را نظارت میکنند، نصب و با بهتر شدن وضعیت ترافیک و پولیس تمام جادههای شهر کابل به همین شیوه بهسازی میشوند.
در قسمت آبهای سطحی دیدگاه ما این است که شهر کابل تمام و یا اکثریت آب باران را باید جذب کند تا از آبخیزیها جلوگیری گردیده، آبهای زیر زمینی تقویت شود تا از نشست آبها که به سرعت جریان دارد، جلوگیری شود، این کار جلو فاجعهیی که شهر کابل را تهدید میکند نیز میگیرد. دیدگاه ما این است تا شهر کابل را «شهر اسفنج» بسازیم، به همین مسیر روان هستیم و میکوشیم زمینههای ضایع شدن آب را بگیریم تا آب جذب زمین شود، این کار آیندۀ آبهای زیرزمینی را تضمین میکند. اگر آب تمام شد، زندهگی کردن هم تعطیل میشود. رسیدن به اینجا این مراحل را در بر میگیرد:
یک: جادههاییکه میسازیم، تا اندازۀ زیاد توانایی جذب آب را دارد، مثلاً اکثر جادههایی که میسازیم، دیگر آب پیادهرو به جوی نمیرود، اول به کمربند سبز میرود و پس از آن جذب زمین میشود. پیادهروها به گونۀ ساخته میشوند که ظرفیت جذب آب را میداشته باشند. وقتی سرک جدید سرای شمالی را بعد از بازسازی ببینید، آب آن ضایع نمیشود -این سرک چندی است که زیر بازسازی است- تمام آب آن جذب میشود و همانند این، بخشهای دیگر کابل است که از آب آن همینگونه استفاده برده میشود.
دو، به خانههایی مجوز ساخت و ساز داده میشود که ساحۀ سبز داشته باشد تا آبریزی این خانهها به ساحۀ سبز آن برود، اگر ساحۀ سبز خانه گنجایش آن را نداشت به ساحۀ سبز پیادهرو و جوی برود تا همۀ این آبها جذب شوند.
سه، برنامه داریم تا در بخشهایی جهیلهای مصنوعی بسازیم. وقتی آبها از همۀ بخشها اضافه میشود، بیجا نرود و داخل جهیلهای مصنوعی گردد.
در قسمت دیزاین و چهرۀ شهر باید بگویم که شامل همسایهگیهای گوناگون باشد، ساحات تاریخی و فرهنگی شهر حفظ باشد تا بتواند هویت تاریخی و فرهنگ اصیل ما را نشان دهد، مانند کابل قدیم. ساحۀ کوه شیردروازه و یا ساحۀ وزیر اکبرخان که اولین مهندسی معاصر شهر کابل از آنجا آغاز شده و باید حفظ شود؛ زیرا ساحۀ تاریخی شهرسازی در افغانستان است. به همینگونه در تلاش ایجاد زونهای مختلف و مشخص هستیم، زونهای اقتصادی مشخص برای سرمایهگذاران باشد و ساحات سبز و تفریحی همانند بند قرغه، کول حشمتخان، باغ بالا و…، بهبود پیدا کند و برای شهروندان جاهای خوبی برای تفریح باشد.
میکوشیم تا ساختار شهری را به گونهیی بسازیم که از ازدحام جلوگیری شود، آلودهگی نباشد و زمینههای اشتغالزایی و رشد اقتصادی را آماده کند. در این بخش پیشرفتهای خوبی داشتهایم و یک کمپنی امریکایی در این بخش کار میکند. این کمپنی اساسات شهری ما را میسازد و این اساسات را مواردی تعریف کرده که در بالا از آن یادآوری کردم.
ویژهگی دیگری که از لحاظ طرحِ شهری دادهایم، این است که میخواهیم «شهر مقاوم» بسازیم. به این معنا که شهر مقاوم باید شهری باشد که پس واقعات دلخراش، دوباره به حالت خود برگردد، این کار ممکن است در این زمینه برنامهیی با جاپانیها شروع کردهایم.
تعریف دیگری که از کابل داریم، این است که کابل باید فشرده شود (رشد عمودی کند نه افقی)، این شهر باید دارای تراکم بیشتر نفوس باشد، شهری که از لحاظ مساحت بزرگتر میشود به نفع هیچکسی نیست، هر قدر فاصله زیاد شود، شهروندان دیرتر به جاهایی که کار دارند میرسند. این مورد سبب میشود تا زیاد سفر کنند، زیادتر پول بپردازند، زیادتر تیل مصروف شود که هم زیان اقتصادی دارد و هم محیطزیست را آلوده میسازد. نقصی که از این ناحیه به دولت میرسد، این است، به هر میزانی که شهر پراکنده و وسیع باشد، نیاز به سرمایهگذاری زیربنایی بیشتر میباشد و مصارف خدماتی چون تنظیف و حفظ و مراقبت بیشتر میشود؛ اگر مساحت شهر کوچک (با عین نفوس) باشد، با پول اندک میتوانیم شهر بهتری بسازیم. در این بخش میکوشیم تا پولیس خود را تقویت کنیم تا جلو ساخت و سازهای غیرقانونی را گرفته بتوانیم.
مورد دیگری که در دیزاین شهری مدنظر گرفتهایم، «شهر متصل» است. همسایهگیهای مختلفی که در کابل وجود دارد باید خوب ساخته شود، همسایهگی خوب به این معنا که باشندهگان یک بخش کابل بتوانند تمامی ضروریات خود را از بخش نزدیک خود تأمین کند تا ضرورت آمدن به مرکز شهر پیش نیاید. وقتی اگر به شهر میآیند، این بخشها با هم وصل باشند تا سر وقت برسند. این بستهگی توسط «مترو بس» و جادههای بهتر ممکن است؛ مترو بس، خطهای خاصی دارد و موترهای دیگر داخل شده نمیتواند و حتا در بعضی موارد زودتر نظر به هر موتر تیز رفتاری میرسد. بخشهای شهر باید متصل با خطوط ویژۀ بایسکل باشد. ما فعلاً نزدیک به هشتاد کیلومتر خطوط بایسکل را زیر ساخت داریم، در سرک سرای شمالی و بخشهای دیگر این خطوط ساخته میشود. از لحاظ انرژی، شهر قابل زیست شهری است که کمتر مصرف انرژی وارداتی را داشته باشد، در این بخش نهادهای مختلف سهم دارند و سهم شهرداری کابل این است: تجهیزات الکترونیکی را که میسازیم همه قابلیت تولید انرژی قابل تجدید را دارند. به عنوان نمونه، چراغهای برقی که در ساحۀ سرای شمالی ساخته میشود، نوری است و برق اصلی آن برق شهری نیست. به همین ترتیب، در ساختمانهایی که تازه ساخته میشوند، از این روش استفاده برده میشود. برنامه داریم تا زمینۀ آن را آماده سازیم که از فاضلاب دوباره استفاده شود.
بخش دیگری که برای کابل قابل زیست تعریف کردهایم، بُعد معنوی آن است. میکوشیم تا در کنار پیشرفت فزیکی شهر، در بهسازی معنوی آن نیز کار کنیم. ساحات تاریخی شهر را حفظ کنیم و از طرفی هم، مردم با روحیه حفظ فرهنگ شهری آماده شوند. شهروندان نهتنها که از برنامههای شهرداری کابل آگاه باشند، بلکه در پیاده کردن این برنامهها سهم بگیرند. به همین خاطر، سیوچهار شورای انکشافی را در سطح شهر ایجاد کردهایم تا مردم آن را در همسویی با شهرداری کابل رهبری کنند. انتخاب پروژهها و کارهای دیگر را به خود شهروندان گذاشتهایم تا حتا اولویت پروژهها را مشخص سازند و پس از رأیگیری پروژۀ انتخاب شده، عملی شود.
Comments are closed.