احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمدعمران/ چهار شنبه 29 قوس 1396 - ۲۸ قوس ۱۳۹۶
ضرب المثلی میان مردم وجود دارد که میگوید فلانی درد سر را میخرد، گاهی که به برخی عملکردهای دولت وحدت ملی و به ویژه جناح ارگ می بینم، این ضرب المثل در ذهنم جان می گیرد. گاهی چنین به نظر میرسد که آقای غنی به جای این که به مسایل اساسی جامعه عطف توجه کند،
کل هم و غمش این میشود که فلان مقام دولتی را چگونه از موقعیتش کنار بزند. وقتی هم که دست به چنین کاری میزند، هزاران مشکل تازه را برای کشور، آن هم کشوری که برلبۀ تیغ حرکت میکند، رقم میزند. اعلام استعفای عطا محمد نور والی بلخ و رییس اجرایی جمعیت اسلامی که روز دوشنبه صورت گرفت، از همین نوع عملکرد ها میتواند باشد. عملکردی که به جای منفعت میتواند مشکلات تازه برای کشور ایجاد کند. بحث بر سراین نیست که چرا آقای نور، از سمتش به گونۀ که حالا فاش شده، کنار گذاشته میشود، بل بحث بر سر این است که آیا اولویت فعلی جامعه اجرای چنین تصمیمی بود؟ به عبارتی دیگر آیا فوریت امروز جامعه این بود که آقای نور دیگر والی نباشد؟ به نظر میرسد وقتی مساله را از این زاویه ببنیم آن وقت متوجه می شویم که چه هزینهها و امکاناتی صرف کارهایی میشود که نه تنها منفعتی به حال کشور نمیتوانند داشته باشند؛ بل جو بی اعتمادی، بدگمانی، افتراق و ایجاد فاصله میان مردم و دولت را هرچه بیشتر گسترش میدهند. آقای غنی و تیمش ماه ها وقت صرف کرد که آقای نور را راضی بسازد که در ولایت بلخ باقی بماند. خوب به یاد داریم در روزی که آقای غنی به ولایت بلخ سفرکرد و تقرر رسمی آقای نور را در یک جمع کلان اعلام کرد، آقای نور در همان روز و در همان محل که آقای غنی نیز نشسته بود، گفت که میخواهد از سمتش کنار برود. اما، همان لحظه آقای غنی با خنده گفت که حرف از کنار رفتن تان نزنید. اگر کسی این سخنان را به یاد ندارد میتواند به مراسم آن روز بلخ مراجعه کند و ببیند که همین شخصی که امروز با چه ترفندی از سمتش کنار زده میشود، با چه صداقتی از کنار رفتن خود سخن میگوید ولی کسی که پافشاری بر بودنش در ولایت بلخ دارد، رییس جمهوری است. چرا در آن روز آقای غنی در برابر همه وقتی آقای نور از کنار رفتن خود سخن گفت، آن را تایید نکرد ولی امروز میخواهد که او دیگر در ولایت بلخ نباشد؟ همه میدانیم فردی که به عنوان والی بلخ تعیین شده از همین ولایت است و از همین حزبی که آقای نور به آن تعلق دارد، ولی چرا پذیریش او به عنوان والی بلخ این همه به واکنش مواجه شده است؟ مشخص است که بحث بر سراین نیست که یکی کنار زده شود و فرد دیگری از تبار و جریان شخص سابق تقرر پیدا کند، بل مشکل بر سر نوع برخوردی است که با مساله شده است. ارگ آقای نور را نه به دلیل منفعتهای ملی بل به دلیل منفعتهای قومی و تباری خودش چنین به گونه غیرمترقبه از ولایت بلخ کنار گذاشت. اگر در کنار زدن آقای نور مسایل دولت داری و منافع ملی مطرح می بود بدون شک از چنین تصمیمی همه استقبال می کردند، اما از آن جایی که ارگ به دنبال هدفهای دیگری در برکناری والی پرقدرت بلخ است می تواند این تصمیم موجب نگرانی شود. شاید یک عده از کنار رفتن والی بلخ خوشحال شده باشند؛ ولی نمی توان منکر شد که میلیونها باشنده دیگر این سرزمین به دغدغه امنیت، ثبات و آرامش را دارند، ازاین تصمیم به شدت نگران هستند. البته این نگرانی تنها در آنچه که آقای نور برای بلخ کرده است خلاصه نمیشود. این نگرانی ابعاد بسیار وسیعی را احتوا میکند و از جمله این که این گونه تصمیم ها می تواند توافقنامه تشکیل دولت وحدت ملی را به یک باره از کارآیی بیندازد و حکومت را به سمت تک محوری شدن و اسبتداد سوق دهد. آقای غنی از زمان رسیدن به قدرت به گونۀ سیستماتیک و برنامه ریزی شده، تلاش دارد که قدرت را در افغانستان قومی بسازد. برای رسیدن به چنین هدفی نیازاست که موانع از سرراه برداشته شوند. یکی از این موانع می توانست آقای نور باشد که همواره در برابر برخی تصمیم ها ایستاده گی کرده است. آیا ارگ تنها به کنار زدن والی بلخ اکتفا میکند و کل مشکلش با شمال کشور حل میشود؟ این پرسش نیز پاسخ درستی ندارد. ارگ نخست جنرال دوستم را کنار گذاشت و حالا والی بلخ را که از مهم ترین چهره های ضد طالبان و داعش در این منطقه از افغانستان بوده اند. آیا کنار گذاشتنها نمیتواند این فرضیه را قوت ببخشد که برخی حلقات در ارگ در پی داعشیزه کردن شمال کشور اند؟ موضوعی که تقریبا یک سال پیش جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری به گونهیی از آن سخن گفت و باعث شد که موقعیت خود را در چیدمان سیاسی کشور با خطر رو به رو سازد. افغانستان هزاران مشکل حل ناشدۀ دیگر دارد که اگر ارگ در پی صلاح و منافع کشور است باید به آنها رسیدهگی کند و نه این که تنش بیافریند و مشکلات تازهتری را رقم زند. کنار زدن آقای نور هیچ گرۀ را باز نمیکند و نمیتواند به ایجاد ثبات و امنیت بیشتر شمال کشور منتهی شود. پس ارگ به صورت مشخص در پی هدفهای دیگری است و باید منتظر تصمیمهای بعدی آن در راه خودکامه گیهای بیشتر بود.
Comments are closed.