احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یعقوب یسنا/ شنبه 2 جدی 1396 - ۰۱ جدی ۱۳۹۶
بخش نخست/
جشنهای باستانی و کهن از نظر روانکاوی یونگی به ناخودآگاه جمعی ماقبل تاریخی جامعههای بشری رجعت میکند. جشن شب یلدا یا به تعبیر فارسی زبانان، جشن شب چله نیز از جشنهای باستانی و ماقبل تاریخی است که بیانگر ناخودآگاه جمعی ما است. بهصورت دقیق تاریخ پیدایش این جشن را نمیتوانیم مشخص کنیم، اما دریافت باستانشناسی و اساطیری نشان میدهد که این جشن هشت هزار سال پیشینه دارد. در خاورمیانه، ایران، افغانستان، آسیای میانه و… برگزار میشده است.
پیش از اینکه به خاستگاه جشن یلدا پرداخته شود، لازم است اندکی دربارۀ «یلدا» و «چله» توضیح داده شود. یلدا، واژۀ سریانی است که زایش، تولد و پیدایش معنا میدهد. چله، واژۀ فارسی است که برخیها آن را یک دوره چهل روزه میدانند و برخیها چله را جدا از اینکه چند روز باشد، یک دورۀ زمانی میدانند که بعد از این چله، چلۀ دیگر میآید. چلۀ نخست را چلۀ بزرگ و چلۀ دوم را چلۀ کوچک میگویند.
روستانشینان افغانستان جشن چله و شب چله را میشناسند؛ ضمن برگزاری رسم و رواجها، آمادهگی برای وقوع رویدادهای طبیعی فصل سرما را نیز میگیرند. بنابر این، چله یک رویداد مهم تقویمی و معرفت تقویمی در جامعۀ ما بوده است که وقوع چله، هراسها و امیدهای هستیشناختانه و غایتشناسانه را در پی داشته است. شب چله یا شب یلدا، دو نام برای وقوع یک رویداد است که این رویداد، شب اول زمستان، شب اول جدی (دیماه) است. این شب، درازترین شب سال است که پس از این شب، روزها درازتر میشوند و شبها کوتاهتر. بنابر این، شب چله را میتوانیم یک رویداد طبیعی در بخشی از کرۀ زمین بدانیم.
اگر بخواهیم چگونهگی پیدایش جشن چله را بررسی کنیم؛ میتوانیم خاستگاه و پیدایش این جشن و دیگر جشنهای باستانی مانند جشن نوروز، مهرگان و… براساس رویدادهای طبیعی تأویل و تفسیر کنیم. شب چله یا شب یلدا یک رویداد طبیعی است که انسان، هزارها سال پیش این رویداد طبیعی را شناخته و نسبت به آن واکنش نشان داده است. انسان باستان رویدادهای طبیعی را درک و احساس میکردند، اما براساس واقعیت و علت طبیعی، نمیتوانستند بشناسد. بنابر این، درک و احساس هر رویداد طبیعی را به رمز و راز اساطیری و دست غیر و بیرونی ربط میداد. این دست غیر و رمز و راز اساطیری برای انسان باستان بر مبنای معرفت تقابلگرایانه (نیکی و بدی) قابل توجیه بود. برای انسان باستان بهویژه در جغرافیای آسیای میانه، افغانستان، ایران و… بنا به واقعیت جغرافیا و حرکت زمین به دور خورشید، فصل گرما و سرما در تفکرشان به عنوان نیکی و بدی تعیین کننده بود. بنابر این، موقعی که متوجه شدند از پایان تابستان به بعد، روزها کوتاه میشود و شبها دراز؛ این توجه برایشان این گونه توجیه میشود که شب، تاریکی و سرما (بدی) بر روز، روشنایی و گرما (نیکی) درحالِ چیرهشدن است، یا این که بین امر خیر و شر، جنگ و درگیری جریان دارد و معلوم نیست که خیر بر شر چیره میشود یا شر بر خیر. این نگرانی تا نخستین شب چله که درازترین شب سال بود، ادامه مییافت و این نگرانی در شب چله به اوجِ اظطراب و نگرانی اساطیری میرسید که انسان باستانی با نگرانی بسیار ویژه، این شب را سحر میکرد و هر لحظه، نگران سرنوشت خود و جهان بود که مبادا شب و تاریکی (بدی) بر روز و روشنایی (نیکی) چیره شود و زندهگی انسان و جهان با چیرهشدن شر، به پایان برسد. اینجاست که شب یلدا یا شب چله از درک یک رویداد طبیعی فراتر میرود و به درک یک رویداد معرفتی و هستیشناسانه اساطیری غایتشناسانه میرسد که نگرانی و اظطراب (امید و ناامیدی) انسان باستان را معنا میبخشد.
انسان باستان با ناقراری ویژۀ اساطیری خویش، مینشیند و منتظر جدیترین نزاع و درگیری خیر و شر (تاریکی و روشنایی) است تا ببیند که خیر پیروز میشود یا شر. اگر شر پیروز شود، جهان تاریک میشود و خورشید دیگر طلوع نمیکند؛ اگر خیر و نیکی بر بدی پیروز شود، خورشید طلوع میکند و بعد از این شب، با دراز شدن روزها، چیرهگی خورشید بر تاریکی قابل مشاهده است، اما این دور، تمامشدنی نیست و هر سال تکرار میشود. خوشبختانه، توقع و امید انسان تا هنوز برآورده شده است، بعد از هر شب یلدا، خورشید طلوع کرده است.
در اوستا، ماه جدی «دی» نام دارد که به آن «دیماه» میگویند. دی در انگلیسی «روز» معنا میدهد. بنابر این، فردای شب یلدا که اولین روز دیما است، این روز را میتوانیم روز خورشید یا خورشیدروز بدانیم. «دی» در اوستا نام یکی از ایزدان اوستایی نیز است. اگر بخواهیم دربارۀ شب چله یا شب یلدا پژوهش کنیم، به عنوان یک جشن ماقبل تاریخی و روایت اساطیری نیاز به پژوهش جدی دارد که از نظر اسطورهشناسی و باستانشناسی قابل اهمیت است و بر جشنها و فرهنگهای بشر تأثیر فرهنگی داشته است؛ از جمله، اسطورهشناسان به این نظر اند که جشن کریسمیس نیز ادامۀ رواج و تحول جشن یلدا در اروپا است که یازده جدی برگزار میشود و بعد از مسیحیت، این جشن به نام تولد حضرت عیسی برگزار میشود. حتا اگر بخواهیم یک پژوهش و تحقیق ساحهیی (پژوهش همزمانی) دربارۀ رسم و رواجهای شب چله یا شب یلدا در ولایتهای افغانستان انجام بدهیم، به رسم و رواجهای مهم و معناداری دست مییابیم که هنوز از مراسم قابل برگزار در فرهنگ مردم افغانستان است.
Comments are closed.