گزارشگر:دوشنبه 4 جدی 1396 - ۰۳ جدی ۱۳۹۶
در این روزها، عطامحمدنور، والی ولایت بلخ، انتقادهای تندی را نسبت به عبدالله عبدالله، رییس اجرایی دولت وحدت ملی، مطرح کرده است. این انتقادات با واکنش دفتر داکتر عبدالله هم مواجه شده است. جدا از این همه انتقادهایی که از داکتر عبدالله به عنوان یک مسوول دولتی میتواند وجود داشته باشد، آنچه استادعطا محمد نور، مطرح کرده است، صفحات تازهیی از اختلافها را ایجاد کرده است. لحن استاد عطا محمد نور، چنان تند و صریح بوده است که در منازعات خونین سیاسی کمتر مشاهده شده است. شاید باتوجه به بازخوردی که حامیان دیروز آقای عبدالله از حرکتهای او داشته اند، مجبور شدهاست که تن به چنین مخالفتی بدهد و این نوع انتقاد و موضعگیری نشان از آن دارد که رابطه میان عبدالله و نور ممکن است که برای همیشه برگشت ناپذیر باشد. اگرچه در تعاملات سیاسی افغانستان بارها دیده شده است که بیشتر سیاستمداران برخوردهای مقطعی و کوتاه مدتی هم داشتهاند.
اما آنچه در این میان خیلی تماشایی است، قرار گرفتن اردوگاه هر دوطرف، در برابر هم است. سیلی از واکنشهای هر دو طرف در صفحات فیسبوک نشان از شکلگیری دو جبهۀ متضادی دارند که گویی به خون هم تشنه اند. طرفداران عطا و عبدالله که هر دو یک سلسله انتظارات مشترک و ادعاهای مشابه و یکسان در عرصۀ قدرت، دولت و سیاست داشتند، حالا هرکدام چنان به دفاع از یکی این دو متحد دیروز و مخالف امروز قرار گرفته اند که گویی آمادۀ فتح منطقهیی از دست دیگری اند.
این نوع برخوردها از یک طرف، اختلافها را میان طیف وسیعی با پایگاهها و دیدگاههای مشترک سیاسی بیشتر میکند، در واقع راههایی رسیدن به یک نتیجه قناعت بخش را نیز از همین حالا به مشکل مواجه کرده است. زیرا این اردوگاهها مسایل و ادعاهای کلان سیاسی را در حد نزاع شخصی دو طرف تقلیل دادهاند و این وضعیت به شدت زیانهای جبران ناپذیری را به پیکرۀ یک جامعۀ سیاسی به وجود میآورد که جبران شدنش هم ممکن نیست.
از طرف دیگر، این ارگ ریاستجمهوری است که در میانۀ این نزاع میتواند ماهی قزلآلای خود را صید کند. اما حالا که صف متحد دیروز، به دنبال انتقادها از ناتوانی و یا کوتاهی آقای عبدالله در تطبیق توافقنامۀ سیاسی، از هم پاشیده است، بایستی دوباره نگاهها به همان ادعاهای کلان سیاسی معطوف شود تا خواستها و شرایطی که در واقع منافع شخصی و کوچک یک طرف را تضمین کند.
اما آنچه در واقع زمینهساز این اختلاف شده است، نداشتن یک برنامه روشن برای فردای سیاسی کشور از همان آغاز تعامل بوده است. چنانی که آقای غنی و تیم او، دارای برنامههایی بسیار روشن انحصارگرایانه با قومی کردن مسایل است و این برنامه بدون شک مخالفان و موافقان خود را در کشور دارد. اما طرف مخالف آقای غنی که همان دستههای متحد در چوکات اصلاحات و همگرایی بودهاند از همان آغاز برنامۀ روشن و یک دست بری فردای کشور ارایه نکردهاند که سرمشق عملی متعهدانه برای آقای عبدالله و دیگران باشد.
این بی برنامهگی سبب شده است که امروزه مخالفان در برابر بیبرنامهگی عبدالله، برنامهها و شعارهایی ارزشی تعیین شدهیی را پیشکش نکنند.
بنابراین، جریانی که دیروز سبب نجات افغانستان شد و دارای یک سلسله ادعاهای کلان و مهمی در عرصۀ قدرت و سیاست بودند، حالا به سطح تنشهای لفظی شخصی و تیمی تنزیل یافته است و این وضعیت، شأن سیاسی طرف جهاد و مقاومت را در منازعۀ قدرت در برابر ارگ، به شدت ضعیف میسازد؛ زیرا ارگ حد اقل برنامههایی برای حذف کلیتی در بدنۀ نظام دارد که امروزه از بستر همگرایی به چند پارچهگی گذار کردهاند.
در این میانه لازم است تا آنانی که صاحب برنامهیی برای وفاق ملی در کشور اند و از همین بستر همسان برخواسته اند، وارد صحنه شده و این وضعیت را به نفع برنامهمحوری و ارزشگرایی سیاسی از نو مهندسی کنند. در غیر آن این تاختنها و رویاروییهای اردوگاهها به طرفداری دو طرف نزاع، نمیتواند راهی به جایی ببرد و فقط دیگران از آن سود میبرند.
Comments are closed.