احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یعقوب یسـنا - ۲۸ حوت ۱۳۹۷
این یادداشت پرسشی از فرهنگیان، وزارت اطلاعات و فرهنگ، وزارت معارف، اکادمی علوم، مشاوران فرهنگی ریاستجمهوری و از ارگ دربارۀ حایگاهِ افغانستان در حوزۀ فرهنگیِ جشن نوروز است. نخست دربارۀ «چرایی»ِ این پرسش میپرسیم؛ یعنی ضروت چیست که این پرسش مطرح شود. به نظر من، جشن نوروز فقط یک رویداد تقویمی نیست، بلکه اعتبار و هویتِ فرهنگییی است که کشورهای منطقه با استفاده از هویت و اعتبارِ جشن نوروز در حوزۀ فرهنگی جشن نوروز میخواهند به پیشینۀ تثبیت هویت فرهنگی و تاریخیِ خویش در منطقه (حوزۀ فرهنگی جشن نوروز) بپردازند و به جهان نشان بدهند که ما نیز در این جشن سهم داریم یا اینکه بیشترین سهم را ما داریم.
بهتر است از خود بپرسیم که این «سهم فرهنگی» چرا مهم است؟
مهم بودنِ این سهم فرهنگی در این است:
۱- جشن نوروز یک جشن باستانی است؛ بنابراین برگزارکنندهگانِ این جشن وانمود میکنند که ملت و تاریخِ ما در منطقه، پیشینۀ فرهنگی و تاریخی دارند.
ص- جشن نوروز، منطقیترین جشن تغییر سال است؛ منطقیترین جشن برای تغییر سال به این معنا که طبق یک دورِ کامل زمین به گِرد خورشید برگزار میشود؛ یعنی سال به صورتِ طبیعی تغییر میکند. بنابراین موجب این درک علمی میشود که ملتهای برگزارکنندۀ جشن نوروز، هزاران سال پیش تغییر سال را به صورتِ واقعی میدانستهاند؛ درحالیکه تغییر سال عیسویان و… به تقویم مذهبی ربط دارد نه به تغییر سال طبیعی.
۳- جشن نوروز ارزش و اعتبار بشری دارد؛ یعنی به هیچ ارزش مدهبی و تقویم مذهبی ارتباط ندارد؛ زیرا به رویدادهای فصلی طبیعت و زمین ارتباط دارد که میتوان نام این جشن را جشن برای ارجگزاری به زمین (خانه) و محیط زیست دانست. بنابراین برگزارکنندهگان جشن نورز میخواهند در این ارجگزاری سهم بشری خود را نشان بدهند.
۴- جشن نوروز برای اهمیت بشرییی که دارد، برخوردار از اعتبار و پیشینۀ تاریخی-فرهنگی در فرهنگ بشر است و دارای پیام پاسداری از زمین و زندهگی در فصل بهار نیز است که ثبت یونسکو شده است. از این نظر، به برگزارکنندهگان جشن نوروز امکان میدهد که در سازمان یونسکو عضو و شریکِ یکی از میراثهای فرهنگی جهان (جشن نوروز) باشند.
جشن نوروز اعتبارهای ملی و فرهنگیِ دیگر نیز دارد که برای درازنشدن یادداشت از فهرستکردن آن اعتبارها میگذرم و به چهار اعتبار کلییی که مطرح شد، عجالتاً اکتفا میکنم. بنا به این اعتبارهای جهانی، که جشن نوروز دارد، چرا دولتِ ما نسبت به این جشن از نظر میراث فرهنگی بیاعتنا است؟ برای بیاعتنایی دولت ما به جشن نوروز، پرسش را اینگونه مطرح میکنیم «آیا ما سهم فرهنگی از نظر میراث فرهنگی در حوزۀ جشن نوروز برای برگزاری جشن نوروز داریم؟» بر اساس این پرسش ببینیم که افغانستان از نظر جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی در حوزۀ فرهنگی جشن نوروز چه جایگاهی دارد؟ پس از تثبیت این جایگاه میتوانیم موضع فرهنگی دولت افغانستان را در قبال جشن نوروز درک کنیم. بنا به این درک میتوان از موضع دولت افغانستان در قبال جشن نوروز حمایت کرد یا انتقاد کرد و جویای دلیلِ بیاعتنایی دولت افغانستان در قبال برگزاری جشن نوروز شد.
جغرافیای جشن نوروز منطقۀ بزرگی را دربر میگیرد که شامل کشورهای آسیای میانه تا سینکیانگ چین، آذربایجان، ایران و عراق میشود. در واقع پیش از اسلام و در دورههای اسلامی این کشورها یک سرزمین واحد به نام سرزمین ایران بوده که به کشورهای آسیای میانه، فرارودان (ماورالنهر) گفته میشده؛ به افغانستان کنونی و بخشی از ایران امروز، خراسان گفته میشده؛ به بخشهای از ایران امروز، فارس گفته میشده؛ و به بخشهای از عراق نیز عراقِ عجم گفته میشده است؛ مدتی پایتخت ساسانیان در عراقِ امروز بوده است که نشانههایی از قصر انوشیروان هنوز در عراق موجود است.
بعد از اسلام، مرکز این جغرافیا و حوزۀ فرهنگی مدتی در سمرقند و بخارا بوده است که جشن نوروز باشکوه در سمرقند و بخارا به عنوان جشن دولتی و مردمی برگزار میشده است. بعد از سامانیان در دورۀ غزنویان مرکز و پایتخت این حوزه و جغرافیای فرهنگی در غزنی بوده است. در واقع بعد از اسلام این حوزه و جغرافیای فرهنگی در غزنی، دورۀ طلایی و اقتدار فرهنگی و سیاسی خود را سپری میکند. در غرنی نیز جشن نوروز به عنوان جشن سلطنتی، ملی و مردمی با حضور سلطان محمود برگزار میشده است. بنابراین جشن نوروز پیش از اسلام و بعد از اسلام در این منطقه و فراتر از این منطقه برگزار میشده است. باستانشناسان و فرهنگشناسان نشانههایی برگزاری جشن نورزو را تا هشتهزار سال قبل قابل مشاهده میدانند که سومریان و ایلامیان نیز این جشن را برگزار میکردهاند.
افغانستان امروز از نظر جغرافیایی در مرکز جغرافیای حوزۀ فرهنگی جشن نوروز قرار دارد. شمال افغانستان در آسیای میانه قرار دارد و ایرانِ امروز در غرب افغانستان قرار دارد. افغانستانِ امروز شامل بخش بزرگی جغرافیای خراسانِ دورۀ خلافت اسلامی میشود. بلخ، هلمند، سیستان، هرات، کابل، سمنگان و غزنی از جمله شهرهایی استند که بسیاری از روایتهای اساطیری و فرهنگی جغرافیای فرهنگی حوزۀ ایران باستان به این شهرها ارتباط میگیرند. از اشاره به رویدادهای دیگر میگذریم، فقط به روایت اساطیری و فرهنگی جشن نوروز اشاره میکنیم.
در روایتهای اساطیری، فرهنگی و ادبی از جمله شاهنامه آمده است که نخستینبار جشن نوروز در بلخ رواج یافته است. روایت اینگونه است که بلخ پایتخت پادشاهی جمشید بود که در ایران باستان پادشاهی میکرد. نخستین روزِ تاجپوشی و بر تختنشینی جمشید مصادف بوده با جشن نوروز. بنابراین دو رویداد نیک، آغاز سال و آغاز بر تختنشینی جمشید با هم مصادف میشوند و این جشن اهمیتِ دوچندان پیدا میکند. پس از آن این روز به عنوان جشن سال نو و روز نو در افغانستان و منطقه به عنوان رسم ملی و مردمی رواج پیدا میکند و برگزار میشود.
بنابراین مشخص شد که از نظر فرهنگی، تاریخی و اساطیری نیز جشن نوروز بیشتر از هر کشوری به افغانستان ارتباط میگیرد. افغانستان نه تنها در جغرافیای حوزۀ فرهنگی جشن نوروز در مرکز این جغرافیا قرار گرفته است؛ بلکه از نظر رویدادها و رخدادهای فرهنگی نیز زادگاهِ اکثری از رویدادهای فرهنگی این حوزۀ فرهنگی بوده است. پس پرسش این است که بنا به این جایگاهِ تاریخی و فرهنگی که افغانستان در این حوزۀ فرهنگی دارد، چرا نسبت به این جایگاهِ خود بیاعتنا است؟
تاجیکستان این جشن را بسیار باشکوه برگزار میکند و چند روز به مناسبت جشن نوروز در تاجیکستان رخصتیِ رسمی است. اوزبیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و… نیز جشن نوروز را برگزار میکنند و ادعای سهم فرهنگی در این جشن از نظر حوزۀ جغرافیای فرهنگی جشن نوروز دارند. دولت ایران که یک دولت اسلامی با شرایطی خاص است، این جشن را برگزار میکند و تقریباً یک ماه در این جشن رخصتی است و مردم ایران در این مدت به سراسر ایران برای گردش و سیاحت سفر میکنند. در عراق و آذربایجان نیز نوروز جشن گرفته میشود.
اما در تقویم رسمی افغانستان از جشن نوروز نامی برده نشده و روزی به نام جشن نوروز رخصتی رسمی وجود دارد. یک روز به نام روز دهقان و روز معارف رخصتی است که به جشن نوروز و جشن سال نو ارتباط نمیگیرد. در حقیقت قرار دادن روز دهقان در روز نوروز و یک روز رخصتی به نام روز دهقان در روز نوروز برای کتمان و دستکمگیری جشن نوروز و جشن سال نو است.
کشورهای منطقه از جمله دولت تاجیکستان برای ثبت جشن نوروز در یونسکو تلاش کردند. جشن نوروز در یونسکو به عنوان میراث فرهنگی بشر ثبت شد. کشورهای منطقه هرکدام در یونسکو از سهم کشور خویش در حوزۀ فرهنگی جشن نوروز سخن گفتند که سهم این کشورها در جشن نوروز در یونسکو در نظر گرفته شود و جشن نوروز به عنوان میراث فرهنگی کشورهایشان یاد شود. حتا دولت تاجیکستان جشن نوروز را میخواهد به عنوان جشن ملی تاجیکستان ثبت یونسکو کند. اما دولت افغانستان نسبت به سهم فرهنگی و تاریخی خویش در سطح ملی، منطقه و جهان بیاعتنا است؛ حتا نسبت به سهم خویش در ثبت جشن نوروز در یونسکو واکنشی نداشته است؛ چرا؟
من چند روز پیش برای ضرورت برگزاری جشن نوروز و رخصتی به مناسبات جشن نوروز و اهمیت فرهنگی، اجتماعی و بشری این جشن به اشرفغنی رییس دولت وحدت ملی نامهیی سرگشاده نوشتم و در این نامه به عنوان یک شهروند از ایشان پرسیدم که شما از تاریخ پنجهزارساله در افغانستان صحبت میکنید؛ این تاریخ پنجهزارساله نیاز به نشانههای فرهنگی، باستانشناسی و تاریخی دارد؛ جشن نوروز که یکی از این نشانههای برجستۀ فرهنگی در تاریخ پنجهزارسالۀ افغانستان میتواند باشد، چرا از این نشانههای فرهنگی، ملی، مردمی و تاریخی در کشور از طرف دولت نادیده گرفته میشود و به این جشن به عنوان جشن ملی، فرهنگی و تاریخی توجه نمیشود تا چند روزی به مناسبت جشن نوروز در تقویم رسمی افغانستان، رخصتی در نظر گرفته شود که با استفاده از این رخصتی، به این جشن ملی و فرهنگی ارج گذاشته شود و مردم افغانستان در روزهای رخصتی بتوانند به زادگاههای خود و به ولایتهای کشور سفر کنند و پس از یک سال فرصت داشته باشند فرهنگها و رسم و رواجهای مردم و وطن خویش را در ولایتهای متفاوت کشور ببینند که باعث تقویت فرهنگ وحدت ملی بین مردم افغانستان شود.
بنا به مناسبت جشن نوروز و اهمیت فرهنگی جشن نوروز در افغانستان و جایگاهِ تاریخی جشن نوروز در افغانستان در ضمن آن نامه، این یادداشت را نیز به عنوان یک فرهنگی نوشتم تا تأکیدی به اهمیتِ جشن نوروز کرده باشم و از فرهنگیان و نهادهای دولتی و ارگ ریاستجمهوری بپرسم که بیاعتنایی دولت به این جشن فرهنگی، تاریخی و ملی و مردمی افغانستان برای چیست. برگزاری جشن نوروز و رخصتی برای جشن نوروز در تقویم رسمیِ افغانستان نیاز به هیچ نظریهپردازی و ارایۀ راهحل ندارد؛ جشن نوروز یک جشن تثبیتشدۀ فرهنگی، تاریخی و ملی در کشور است و بیشترین سهم را از نظر میراث فرهنگی و بشری، کشور افغانستان در حوزۀ فرهنگی جشن نوروز دارد که باید دولت افغانستان در قبال این سهم و میراث فرهنگیِ خویش ادای مسوولیت کند. اینکه دولت افغانستان در قبال برگزاری این جشن در سطح ملی، منطقهیی و جهانی ادای مسوولیت نمیکند و نسبت به این میراث فرهنگی کشور بیاعتنا است، باید از دولت افغانستان بپرسیم «چرا؟»
Comments are closed.