احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:رامش نوری/ سه شنبه 19 جدی 1396 - ۱۸ جدی ۱۳۹۶
هنوز خوب به ذهن دارم زمانی را که شهید احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان را هراسافگنان و قدرتهای جهانی از ما گرفتند. به مجرد شنیدن خبر شهید شدن او، نهتنها من، بلکه همه مردم احساس میکردند که فرشتۀ نجاتشان از جنگ هیولای پنجابیها، عربها و پیروان نظام قبیلهیی در افغانستان را از دست داده اند. مسعود نهتنها برای مردمش یک قهرمان بود، بلکه فرشتۀ نجات آنها از دست هیولای منکر انسانیت نیز بود.
رمز ماندگاری افراد چه در ذهن جمعی و چه در مسیر تاریخ، متناسب به نقشی است که از خود در اجتماع و تاریخ بهجا میگذارند. یک مبارز، یک رهبر و یک هنرمند یا دانشمند، هرکدام به اندازۀ نقششان در زندهگی انسانها ماندگار و زبانزد خواهند بود.
بدون شک، مسعود کسیست که در تاریخ مبارزات چهار دهۀ دشوار افغانستان، پُر رنگترین نقش را داشت. تأثیرگذاری کارکرد او در مبارزاتش در برابر نیروهای شوروی، مدیریت نظامیاش در سالهای توطیه (جنگهای گروهی به رهبری حکمتیار در برابر دولت اسلامی) و همینطور، مقاومت بیبدیل و حماسی او در برابر رژیم سیاه طالبان و تجاوز پاکستان، مسلماً خط مسعود را از اکثر چهرههای دخیل در تحولات سیاسی افغانستان جدا میکند و از او یک فرمانده آرمانگرا، یک قهرمان بیبدیل، یک مبارز دوستداشتنی و یک چهرۀ کمتر تجربه شده در تاریخ این دیار میسازد.
در کنار این، رمز محبوبیت مسعود در نزد مردم افغانستان، صداقت، اراده و مردمگرایی مسعود است. تجربۀ پس از مسعود ثابت ساخت که مسعود متفاوت از همه، به آنچه میگفت و میکرد، ایمان داشت و آزادی و آزادهگی خود و مردمش، خط قرمزی برایش بود که بههیچ بهایی آن را معامله نمیکرد.
آقای حکمتیار و وکلای ناخیر اندیش!
پیدا کردن راز جاودانهگی و جا پیدا کردن در دلهای انسانها کار آسانی نیست. باید بپذیریم که نمیتوانیم از حربۀ سیاست و قدرت و حاکمیت در نظام سیاسی، تابوسازی کنیم و شخصیتهای که نقشهای دیگری ایفا کردند را نقش تقلبی و غیر واقعی برایشان اعطا کنیم. باید بپذیریم که محبوب شدن کار هرکس نیست و هرکسی نمیتواند خانهیی از عشق در دلهای مردم بنا کند و لقب قهرمان را به خود رقم زند. تسخیر دلها، هنر تسخیر دلها را میطلبد. قهرمان شدن ویژهگیهای قهرمانی را میطلبد. مسعود در کنار اینکه این هنر را از پروردگار خود به ارمغان داشت، از سایر ویژهگیهای یک شخصیت محبوب نیز برخوردار بود. او قهرمان واقعی بود و از ویژهگیهای قهرمان این است که به خود نه؛ بلکه به مردم و سرزمین خود میاندیشد.
او برای یک هدف والا میرزمید، هدفی که در آن سربلندی، پیشرفت، آزادی و آبادی میهنش و مردمش نهفته بود. او رهبر بود و ویژهگیهای اصلی رهبری را داشت و همینهاست راز جاودانهگی او و همینهاست راز محبوبیت مسعود در دلها، اما درست است که امانالله شاه تجددطلب بود و میتوان او را اولین و بهترین شاه تجددطلب به سبک غربی در جامعۀ دینی و سنتی افغانستان نامید. میتوان او را سردمدار نظام سیکولاریستی که خواهان جدایی دو حوزۀ سیاست و دین است، نامید، اما نمیتوان او را قهرمان ملی گفت.
ویژهگیهای قهرمانی این است که برای مردمش و سرزمینش فکر کند و تا پای جان در کنار حفظ این ارزشها استوار باقی بماند، کاری که شاه امانالله خان نکرد و به جای پذیریش خواستههای مردم و بودن در کنار مردمش، فرار و زندهگی قصرهای شیک روم ایتالیا را ترجیح داد. مسعود به خاطر همین ارزشها یعنی دفاع از مردم و وطن، دفاع از دین و ارزشهای اسلامی، مبارزه برای نرفتن در یوغ استبداد و استعمار پنجانیها و عرب و بلاخره استقلالطلبیاش جان که برای همه انسان خیلیها شرین است را از دست داد. میخواهم بگویم که مسعود در کنار اینکه آزادیخواه و چریک رزمنده برای مردم و دینش بود، منادی استقلالطلبی نیز شناخته میشود؛ موردی که در دیگران نیست و نبوده است. پس جوانمردانه نیست که لقب فردی را که قانون اساسی و مردمش پس از مرگش برای او داده اند را برای دیگران به دلیل نگرشهای تباری و قومی داد. میخواهم پوست کنده بگویم که مسعود قهرمانی بیبدلیل و سخاوتمندی بود که راه را برای غنی و کرزی و جمعی تیکنوکراتهای که زندهگی مجللی در بیرون داشتند، فراهم ساخت. خیلی رزیلانه است که قهرمانی و جوانمردی او را نا دیده گرفت.
آقای حکمتیار و وکلای ناخیر اندیش!
هنوز وقتی در خیابانها و روستاهای سرزمینی به نام افغانستان قدم میزنید، یک نام بیشتر از همه بهگوشتان میخورد؛ مسعود! و این پرسش به ذهنتان پدید میآید که مسعود چه ویژهگی بارزی دارد که او را از رهبران سیاسی سالهای دور و نزدیک افغانستان متمایز میسازد؟ او ویژهگی بارز قهرمانی مسعود برای مردمش و سرزمینش است. این قهرمانی را انجام داده است، چه بخواهی و چه نخواهی، مسعود سالها و نسلها به عنوان قهرمان ملی افغانستان و رهبر کاریزما در جامعۀ سنتی و دینی افغانستان خواهد بود و هیچ چرت و پرت پراگنی دیگران تأثیر به شخصیت و مقام او نخواهد داشت. رابرت کپلان، نویسندۀ کتاب «سربازان راه خدا»، مسعود را قهرمان جنگ سرد میداند، چه برسد حوزۀ مبارزاتی و سیاسی افغانستان و مانند رابرت کپلان، دهها نویسندۀ دیگر او را اینگونه فکر میکند و فراتر از این مسایل برایش لقب میدهند.
آقای حکمتیار و وکلای ناخیر اندیش!
مسعود یک مکتب است و یک اندیشه که نسلهای بعدی را جهت آزادمنشی حرکت و انرژی میدهد. من فکر میکنم حکومتی که براساس مشروعیت حقوقی و مردمی شکل نگرفته است و پایههای ایستادهگی و تداوم آن مبتنی است بر محور توافق گروهها و احزاب سیاسی، پس عقلانی نیست که نگرشهای تبارگونه از خود تبارز دهد و به ارزشهای مردمی و آزادمنشانه مردم افغانستان توهین روا دارد. هنوز در وجود مردم سلحشور کشور به ویژه پیروان مکتب و اندیشه مسعود انرژی کافی برای تداوم راه آن رادمرد تاریخ وجود دارد.
Comments are closed.