احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 19 جدی 1396 - ۱۸ جدی ۱۳۹۶
سخنگویان ریاستجمهوری هرچه میخواهند در موفقیتهای دولت وحدتِ ملی مبالغه کنند، اما واقعیتِ امر این است که در طول هفده سال گذشته، افغانستان هرگز به وضعیتِ بحرانیِ سالِ روان نرسیده بود. دلیلِ این موضوع اقدامهایی است که از جانب ارگ برای انحصار قدرت انجام شده است.
یکی از بحرانهای فعلی کشور، همین بحث هویت و موضوع شناسنامههای الکترونیکی است که بهصورتِ تعمدی وارد فضایی شد که نباید میشد. وقتی به اصلِ مسأله توجه صورت گیرد، حداقل میتوان بهسادهگی فهمید که چنین بحثی نیاز به جنجالهای فعلی نداشت و میشد بهآسانی برای آن راهحل منطقی، قانونی و عرفی سراغ کرد. اما موضوعی که فقط با مقداری تدبیر قابل حل بود، چنان به مسالۀ بنیادی و مناقشهآمیز تبدیل شده که حالا حتا له و علیه آن سخن گفتن هم میتواند تبعاتِ ناخوشایندی داشته باشد.
در مجلس نمایندهگان روزهاست که در مورد واژهگان بهکار گرفته شده در شناسنامههای جدید، بحث بدون آنکه نتیجهیی در پی داشته باشد ادامه دارد. برخی از نمایندهگان مجلس بهحدی فرو میریزند که به نشانیِ قهرمان ملی کشور که نماد همگرایی، وفاق، همدلی و همصداییِ همۀ آحاد جامعه میتواند باشد، حرفهایی میزنند که اصلاً شایستۀ خانۀ ملت بوده نمیتواند. آیا چنین بحثی، به قهرمان ملی که هجده سال پیش بهخاطر عزت و آزادی کُلِ این کشور خونِ خود را در طبق اخلاص نثار کرد، مربوط میشود که آن بزرگوارِ عزیز را چنین میخواهیم خوار بداریم؟ آیا در کُلِ تاریخِ این کشور فردی را میتوان سراغ کرد که به اندازۀ شهید مسعود خود را به همۀ مردم متعلق دانسته باشد و مردانه برای آنان جان داده باشد؟ آیا میتوان فرد دیگری را در این کشور مثال آورد که چونان قهرمان ملی خود را وقفِ مردمش از همۀ اقوام کرده باشد؟
بدون شک افغانستان چهرههای با اعتبار و با عزتِ زیادی را در طول تاریخ پُرفراز و نشیبِ خود شاهد بوده، ولی هرگز و هرگز در میدانِ مبارزه و سیاست شخصیتی چون قهرمان ملی را به خود ندیده است. گاهی که خارجیها در مورد قهرمان ملی سخن میگویند، غبطهیی را که به او در نهانِ جانشان میبرند، کاملاً حس میکنم. گاهی فکر میکنم که اگر «آمرصاحب» زادۀ کشور دیگری مثلاً فرانسه میبود، حالا چه جایگاهی در آن کشور میداشت؟ آیا به نماد آن کشور مبدل نمیشد؟
من حس حسادتِ مثبت به قهرمان ملی کشور را در افراد زیادی از کشورهای جهان دیده و حس کردهام. گاهی حتا شنیدهام که گفتهاند ای کاش که او از آنِ ما میبود. اما وقتی قهرمان ملی با آن وسعتِ نظر و سعۀ صدر و بزرگواری از آنِ ما شده، چرا قدرش را کمتر میدانیم و برای نجات از وضعیت کنونی خود، به آرمانهای قهرمان ملی که میتوانند ما را یکی سازند، پناه نمیبریم؟ چرا یک عده تلاش میکنند که قهرمان ملی را به یک قوم و منطقه فرو بکاهند، درحالیکه او همیشه به وسعتِ افغانستان اندیشیده و فعالیت کرده است؟
این وضعیت بیدلیل نیست و ریشه در مناسبات و جاهایِ دیگری دارد. مردم افغانستان را اگر بگذارند هرگز در برابرِ یکدیگر نمیایستند و حرفهای ناخوشایند به هم تحویل نمیدهند. متأسفانه یک بخشِ کوچک به نام تیکهدارِ سیاست و زعامت کشور، زمینهساز چنین وضعیتِ خطرناکی هستند؛ همانهایی که زیر چنین نامهایی فقط منافع سیاسی و اقتصادیِ خود را جستوجو میکنند.
همین بحث هویت اگر از سوی همین افراد چنین با خیرهسری و بههدف منافع شخصی کش داده نشود، بدون شک بهآسانی راهی برای بیرونرفت از آن وجود دارد. راه ساده این است که بینیم دیگران با چنین قضیهیی چگونه برخورد کردهاند. ما نخستین مردمانِ جهان نیستیم که میخواهیم شناسنامه داشته باشیم. شناسنامه سادهترین برگۀ شهروندیِ باشندهگانِ یک سرزمین است که از دیرزمانی رواج پیدا کرده و بدون استثنا همۀ شهروندانِ کشورهای جهان چنین برگهیی دارند. ما هم نیاز داریم که شناسنامه داشته باشیم تا به بسیاری از هدفهای ملی خود برسیم. همین لحظه موضوع انتخابات با جنجالهای رسواکننده و افتضاحآمیز آن، به شناسنامههای جدید وابسته است تا یک معضلِ کلان حل شود. اما اساس مشکل شناسنامههای فعلی در جای دیگری نیست؛ تنها منشا و مبدای آن، ارگ است. ارگ برای اینکه بتواند در انتخابات به نتایجِ دلخواهِ خود برسد، حاضر نیست مشکل شناسنامهها در کشور حل شود.
بدون شک وضعیتِ فعلی دیرزمانی دوام نمیآورد و بهزودی هدفهای غیرملیِ کسانی که به بهای نابودی افغانستان در پی انحصار قدرت هستند، برملا میشود.
Comments are closed.