شورای امنیت سازمان ملل و پروندۀ افغانسـتان

گزارشگر:یک شنبه 1 دلو 1396 - ۳۰ جدی ۱۳۹۶

اخیراً نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد، برای افغانستان برگزار شد. در این نشست، همۀ طرف‌های شرکت‌کننده بر نیاز به صلح در افغانستان تأکید کردند و گفتند که باید روشی به کار بسته شود تا طالبان که به صلح بی‌علاقه‌اند، به این روند علاقه‌مند شوند. این‌همه در حالی صورت می‌گیرد که تلاش‌ها برای دست‌یافتنِ افغانستان به صلح هنوز به جایی نرسیده است. ظاهراً جنگِ افغانستان هم سال‌هاست که بدون هیچ تغییری، ادامه یافته است.
نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد، در حالی برای افغانستان برگزار شده که مردم از تداومِ یک جنگِ فرسایشی به تنگ آمده و تلفاتِ زیادی را متحمل شده‌اند. از سوی دیگر، جامعۀ جهانی که جنگ برضد تروریسم در میدان افغانستان را رهبری می‌کند نیز سال‌هاست که در آن وا مانده و نه راهِ پس دارد و نه هم راه پیش. در چنین شرایطی، دو مشکلِ عمده در بی‌ثباتی افغانستان برجسته است: یکی مشکل داخلیِ ناشی از عدم اعتمادِ مردم به دستگاه حاکم؛ و دوم مشکل مداخلاتِ خارجی که به‌طور ویژه از پاکستان نشأت و الگو می‌گیرد.
برخی قدرت‌های دیگر نیز همانندِ پاکستان در تلاش استفادۀ ابزاری از طالبان شده‌اند و این وضعیت را بیشتر از گذشته پیچیده می‌کند و جنگ افغانستان را متغیرِ وابستۀ متغیرهای مستقلِ زیادی در منطقه می‌سازد که هرکدام به‌تنهایی تمایل به تصاحبِ میدانِ بازی دارند. چنین حالتی به‌شدت اقتصاد جنگ در افغانستان را ریشه‌دار ساخته و حیاتِ بسیاری‌ها را به عنصرِ جنگ و ناامنی وابسته کرده است.
اکنون که شورای امنیت سازمان ملل متحد قضیۀ افغانستان را روی میز گذاشته است، دولت افغانستان بایستی همۀ اسناد موثق و قراینِ قابل اعتنا از جنگ را به این نهاد ارایه کند تا در پرتو آن، نشست و بررسیِ سازمان ملل به نتیجۀ مثمر برسد.
مسلماً نشست شورای امنیت با توجه به اهمیت این نهاد، نشستِ ساده‌یی نیست و می‌تواند تأثیراتِ ملموسی را در روند کاهش مداخلاتِ پاکستان در امور افغانستان داشته باشد. اما مهم‌تر از همه این است که شورای امنیت سازمان ملل متحد بتواند پاکستان را وادار به عقب‌نشینی از سیاست خارجیِ عمقِ استراتژیک در افغانستان بسازد. تا زمانی که چنین انعطافی در سیاست‌های پاکستان در قبالِ افغانستان رخ‌نما نشود، نمی‌توانیم به‌راستی به صلح و ثباتِ پایدار دست یابیم.
از جانب دیگر، همکاری‌های منطقه‌یی برای مبارزه با تروریسم نیز یکی دیگر از راه‌هایی‌ست که می‌تواند سبب قطع منابع کمکیِ طالبان و داعش گردد و راه‌های صلح در افغانستان می‌تواند از این مسیر و همچنین از مسیر غرب باز شود.
واضح است که حالا قضیۀ افغانستان در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد می‌تواند فرصت‌های خاصِ دیگری را برای افغانستان مساعد کند، اما این فرصت‌های خاص زمانی می‌توانند به نفع کشور تمام شوند که آقای غنی و دیگر سکان‌دارانِ قدرت در کشور، علایق شخصی و بازی‌های تیمیِ خودشان را به نفعِ علایق ملی و بازی‌های کشوری تغییر بدهند؛ زیرا یکی از دلایلِ تداوم ناامنی تا حال این بوده که کسانی از خوانِ جنگ به ثروت و قدرتِ بیشتری می‌رسند و می‌توانند با استفاده از موجودیتِ طالبان و تهدید داعشیان، خود را در معادلۀ سیاست محفوظ بدارند. همین اکنون برخی‌ها می‌گویند که اگر طالب در کشور نباشد، آن‌ها بازنده اند و ابداً نمی‌توانند از طریق دمکراسی و انتخاباتِ آزاد در قدرت باقی بمانند. این ترس و نفرت از دمکراسی، همواره سبب اصلیِ مدارا با طالبان و حفظ و تقویتِ آنان توسط حلقاتی در دولت بوده است. مهم‌ترین مسأله در جنگ افغانستان نیز همین احساس و پندارِ باطل است که متأسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته و می‌گیرد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.