احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد/ یک شنبه 8 دلو 1396 - ۰۷ دلو ۱۳۹۶
چندیست زلمی خلیلزاد، امریکایی افغانیالاصل و سفیر وقت امریکا در افغانستان، وارد کابل شده است و در این مدت، سرگرم دید و وادید با مقامهای برحال و پیشین حکومت افغانستان است. آقای خلیلزاده از چهرههایی است که حضورش در افغانستان همواره پرسشبرانگیر خوانده میشود. او به عنوان افغانِ امریکایی، عضو حزب جمهوریخواهان امریکا و جانبدار جدی تفکر محافظهکاران یا «نیو کانسروتیسم» میباشد. از او به عنوان چهرۀ تکنوکرات، اما با گرایش قومی هم یاد شده است.
گفته میشود او در سمتوسودهی سیاست خارجی امریکا در قبال افغانستانِ پساطالبان نقش تعیین کنندهیی داشته است. آگاهان و تاریخنگاران به این باور اند که آقای خلیلزاد از زمانی که در دستگاه دولتی امریکا نفوذ کرده است، همواره در تلاش بوده تا به نفع چهرههای «قومی» و باورمند «به مالکیت انحصاری قدرت در محور پشتونها در افغانستان» در آن دستگاه لابی کند.
محمد اکرام اندیشمند، تاریخنگار و آگاه سیاسی در صفحۀ رسمی فیسبوکش در مورد او مینویسد: خلیلزاد در کتاب «فرستاده» در بحث بر سر افغانستان از علاقهاش به امیر عبدالرحمن خان به عنوان امیر آهنین سخن میگوید و از میان سه نوع نظام سیاسی جانشین طالبان شامل: دموکراسی، نظام سیاسی مشارکتی بر مبنای لویه جرگه و نظام سیاسی با حاکمیت اقتدارگرایانۀ فردی که آن را با عبارت «رهبری قوی ولی خیراندیش» تعریف میکند، نوع سوم را میپسندد و مینویسد: «اگر شخصیتی مانند لی کوان یو (صدراعظم سینگاپور از ۱۹۵۹ تا ۱۹۹۰) پیدا میتوانستیم که افغانها در عقب او میایستادند، شاید من از الگوی او حمایت میکردم؛ ولی چنین کسی نبود، اما حتا اگر چنین کسی پید میشد، ایالات متحده حاضر نبود که اعتبار و منابعش را بر سر موفقیت یک رهبر قوی خیراندیش سرمایهگذاری کند. این هم روشن نبود که یک افغان قوی خیراندیش بماند».
سفیر سابق امریکا در افغانستان دو شب پیش گفتوگویی با یکی از رسانههای خصوصی کشور داشت. او در این گفتوگو به جنجالهای سیاسی پیشآمده میان ارگ و والی بلخ اشاره کرد و تلویحاً به جانب بلخ هشدار داد که «صبر و حوصلۀ حکومت و امریکا حد و اندازهیی دارد». او همچنان تأکید کرد که والی بلخ «محاسبۀ نادرست» کرده است. او گفت که «بعضی اوقات دو و دو نزد آنان هشت و یا دوازده شده است. براساس احساسات و غرور شخصی فیصله میکنیم و نه به اساس حسابی که دو و دو چهار میشود». خلیلزاد در واکنش به پشتیبانی جنرال عبدالرازق، فرمانده پولیس قندهار و برخی مقامهای دولتی از عطامحمد نور گفت: «غلط حساب نکنند که این مسأله به مدت طولانی دوام کرده میتواند. این کار دروازه را به بازیهای دیگر باز میکند. برخی از این مشکل همین حالا برای منافع شخصی و حزبی استفاده میکنند. مشکلی که در قندهار است، اگر تشویق شوند و ملکالطوایفی بسازند قابل قبول نیست. جهان بیطرف نخواهد بود».
به هر رو، حضور خلیلزاد در افغانستان آنهم در آستانۀ جنجالهای سیاسی میان ارگ و جمعیت اسلامی افغانستان، برای بسیاری پرسشبرانگیز است. آگاهان و شهروندان در چند روز گذشته تبصرههای متفاوتی از حضور او در افغانستان دارند. عدهیی به این باور اند که آقای خلیلزاد به نمایندهگی از امریکا به افغانستان آمده و حرف او، حرف مقامهای کاخ سفید است، اما در مقابل عدهیی دیگر میگویند که خلیلزاد مهره و لابیی است که ارگ ریاستجمهوری برای تهدید مخالفان خود از او استفاده میکند که به باور این عده، خلیلزاد از مقامهای کاخ سفید نمایندهگی نمیکند.
هارون امیرزاده، آگاه مسایل سیاسی در صفحۀ رسمی فیسبوکش در مورد آقای خلیلزاد مینویسد که «زمان قدرتنمایی زلمی خلیلزاد در افغانستان به تاریخ پیوسته است».
آقای امیرزاده به این باور است که خلیلزاد خود محاسبۀ «کودکانه» دارد؛ زیرا به گفتۀ او: «اگر او حامل یک پیام سازنده و یا تهدیدآمیز از کاخ سفید میبود، هیچ نیازی نبود که قبل از ملاقات با والی بلخ، پیامش را از طریق مصاحبه با تلویزیون آریانا بگوش بلخ برساند».
در سویی دیگر، محمد شاری، استاد دانشگاه در صفحۀ فیسبوکش نگاسته است که خلیلزاد شهروند و دانشآموخته امریکا و «فردی تکنوکرات با ذهنیت فسیل قبیلهگرایی است» که به باور او: تمام «اندیشۀ لیبرالیستی» خود را به پای «قدرت قبیله» گذاشته است.
آقای شاری تأکید دارد که وقتی جماعتی «هویت» خود را «خونی-تباری» تعریف میکنند، دلبستۀ هر اندیشه و مکتبی که باشند، پایشان در پایبست «گرایشهای خونی-تباری» گیر میافتد. به باور او: «این پایبست و تله به قدری توانمند است که آموزههای اسلام، کمونیسم و لیبرالیسم را شکسته و مسلمان، کمونیست و لیبرالیست قبیله را به فاشیست تبدیل میکند».
شیر علم بهادر، کاربر دیگر فیسبوک به این باور است که خلیلزاد «ابزار قومیت» است. آقای بهادر میگوید که تمام نسخهها و سناریوهای خلیلزاد قومی و ناکام از آب برآمد و علت زمینگیر شدن قوتهای ائتلاف و نیروهای مسلح ملی افغانستان در تداوم جنگ و خونریزی اهداف نا متعادل و غیر واقعیبینانۀ تابوهای قومی از آدرس غربیها بوده است.
باورها به این است که سران حکومت وحدت ملی باید تنشهای سیاسی را از راه مذاکره و گفتوگو حل کند و برای کشورهای خارجی و افراد و اشخاصی که به در پی «تفرقهافکنی» هستند، اجازه ندهند تا تنشها را فراختر و گستردهتر کنند.
Comments are closed.