احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران/ شنبه 14 دلو 1396 - ۱۳ دلو ۱۳۹۶
به دنبال حملات خونینِ کابل و برخی شهرهای دیگر کشور، هیأتی به هدف شریک ساختنِ اطلاعات با مقامهای نظامی و استخباراتی پاکستان، به این کشور سفر کرد. این هیأت شامل معصوم استانکزی رییس عمومی امنیت ملی و یکی از چهرههای محبوب برای آقای غنی و دیگری ویس برمک وزیر امور داخله بود. به گفتۀ هیات، این سفر پُردستاورد بوده و پاکستانیها برای نخستینبار از ردِ حضور گروههای تروریستی در این کشور دست برداشته و به آن اعتراف کردهاند. آنها همچنین میگویند که به زودی (شاید امروز و یا فردا) هیأتی از مقامهای پاکستانی به افغانستان میآید تا نتیجۀ تحقیقاتشان را در مورد اطلاعاتی که حکومتِ افغانستان در اختیار آنها گذاشته است، به اطلاع مقامهایِ این کشور برسانند.
این سخنانِ به ظاهر امیدبخش و در اصل گمراهکننده در حالی از سوی اصلیترین چهرههای امنیتی کشور مطرح میشوند که سفارت پاکستان در کابل، موجودیت گروههای هراسافکن در آن سوی مرز دیورند را رد کرده و همچنین گفته است که سفر هیأت نظامی پاکستان به کابل، هیچ ربطی به مسـایل تازه ندارد و این سفر در ادامۀ گفتوگوهای دوجانبهیی که از مدتها پیش آغاز شده، انجام میشود.
به نظر میرسد فاصله میان آنچه که مقامهای کشور مدعی آن اند، با آنچه که پاکستانیها میگویند، بسیار زیاد است. شاید پاکستانیها به دلیل فشارهای امریکا و برخی کشورهای غربی، عقبنشینیهایی در سیاستهای خود بروز دهند، ولی هیچگاه این عقبنشینیهای کوچک، به نتایجی منجر نمیشود که مقامهای افغانستان انتظارِ آن را دارند.
رییس حکومت پس از فجایع خونین در کابل اعلام کرد که انتقامِ این جنایات را میگیرد. اما سفر هیأت افغانستان، هیچ نشانهیی از انتقامگیری در خود نداشت. این سفر بازهم یک سفرِ ناکام و بهسانِ دهها سفری بود که با حُسن نیت انجام میشود و انتظار برده میشود که پاکستانیها به نحوی قانع شوند که دست از ناامنسازیِ افغانستان بردارند. پاسخ حکومت افغانستان متأسفانه تا به امروز متناسب با برخوردهایی که گروههای هراسافکن و حامیانِ آنها انجام داده اند، نبوده و انتظار نمیرود که پس از اینهم تغییری در این رویه دیده شود.
در حال حاضر، مقامهای کشور با چنین سفرها و ایجاد سروصداهایِ رسانهیی تلاش میورزند که اوضاع داخل را مدیریت کنند. آنها بیشتر از آنکه نگران فعالیتِ گروههای تروریستی و حامیانشان باشند، نگران وضعیت در داخلِ کشور اند که هر روز موج بیاعتمادی و نارضایتی از حکومتِ فعلی بیشتر میشود. آنها نگران اند که نشـود این نارضایتی عمومی منجر به وضعیتی غیرقابل کنترول شود و دیگر نتوانند بر کرسی قدرت باقی بمانند. در غیر این صورت، همه میدانند که سفرهایی از این دست و تبادل اطلاعات چیزهایی نیستند که بتوانند تغییری در وضع موجود ایجاد کنند.
پایگاههای هراسافکنان و گروههای تروریستی، چنان آفتابی و روشن است مثل اینکه آفتاب از شرق طلوع میکند. تلاشهای مقامهای کشور اما به این میماند که پاکستانیها را متقاعد سازند که آفتاب از غرب طلوع نمیکند. آیا چنین چیزی نیاز به سند و شاهد دارد؟ حالا همه به شمول بسیاری از نهادهای بیطرف پاکستانی، اعتراف میکنند که ناامنسازیهای افغانستان به صورتِ سیستماتیک در داخل دستگاههای امنیتی این کشور طراحی و اجرا میشوند. در کنار این، نهادهای بینالمللی و کشورهای متحد افغانستان بهخوبی از راز و رمزهای وضعیتِ موجود آگاهی دارند و میدانند که ریشۀ ناامنیها کجاست.
با وجود اینهمه ادلۀ روشن و قانعکننده، سفر به پاکستان هیچ توجهیی نمیتواند داشته باشد. اگر حکومت افغانستان تظاهر نمیکند و واقعاً در پی مهار ناامنیهای کمسابقۀ فعلی است، باید دست به اقدامهایی بزند که جلو وضعیت بحرانی را بگیرد. به جای سفر به پاکستان و شریک ساختن اطلاعاتِ استخباراتییی که بدون شک از سوی پاکستانیها مثل گذشته غیرواقعی و کاذب خوانده خواهد شد، باید مسالۀ افغانستان و پاکستان به شورای امنیت سازمان ملل، کنفرانس کشورهای اسلامی و نهادهای دیگر منطقهیی برده شود و با پیگیری جدی تلاش صورت گیرد که کشورهای متحد افغانستان وارد معرکه شوند. حکومت به جای هشدارهای واهی، باید عملاً به کارهایی دست بزند که میزان نارضایتی مردم از خود را کاهش داده و مردم وارد صحنه ساخته شوند تا با استفاده از نیروی مردمی، جلو هراسافکنی در کشور گرفته شود. حکومت به جای انتقام گیری از افراد موثر در تأمین امنیت و کنار زدن آنها از بدنۀ حکومت و نظام، باید از امکانات و تجربههای آنها برای تأمین امنیت و مبارزه با هراسافکنی سود ببرد. نیاز است که تمام نیروهای سیاسی به دور یک محور کلان ـ همانگونه که توسط احمد ولی مسعود رییس عمومی بنیاد قهرمان ملی در برنامهیی زیر نام «وفاق ملی» مطرح شده ـ جمع شوند و راهکارهای موثر و قابل اجرا برای جلوگیری از ناامنیها جستوجو کنند.
حکومت اما در حال حاضر، همان راههای رفته را دوباره به آزمایش گرفته است؛ همان مهمانی دادنها و مهمانی رفتنها که هیچ گرهی از کار نخواهند گشود. رییس حکومت در سخنانِ خود قاطعیت را نشان میدهد ولی در عمل چنین نیست. اگر قاطعیتِ لفظی با قاطعیتِ عملی همراه نباشد، هیچ سودی به حال امنیتِ کشور نخواهد داشت. این کافی نیست که گفته شود گفتوگوهای صلح پس از این در میـدانهای جنگ جستوجو میگردد، بل باید واقعاً میدانهای جنگ به میدانهای آتش برای مخالفان مبدل شود و در هر جایی که هستند، مورد حمله قرار گیرند.
دولت باید از نیروهای بینالمللی موجود در کشور بخواهد که وارد صحنه شوند و تنها نظارهگرِ وضعیت نباشند. اگر جلو ناامنیهای فعلی گرفته نشود، افغانستان دوباره به سالهای جنگ و هرجومرج برمیگردد و مسوولیت اصلی آن، به دوش زمامدارانِ فعلی خواهد بود که فقط یاد گرفتهاند با کلمات بازی کرده و بهنحوی وضعیت را توجیه کنند.
Comments are closed.