احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 23 دلو 1396 - ۲۲ دلو ۱۳۹۶
این روزها، حالوهوایِ کابل کاملاً نظامی ـ امنیتی شده است. ساکنانِ پایتخت بیشتر از هر زمانِ دیگر، شاهد راهبندی و ترافیکِ سنگین در خیابانهایِ کابل هستند. آنها هر روز میبینند که نیروهای امنیتی و گارنیزیون با تانکها در جادهها حضور دارند و سلاحهای ثقیل و خفیفشان را به سمتِ دشمنِ نامرئی ـ و در واقع، به سوی مردمِ بیدفاع ـ نشانه گرفتهاند. این وضعیت، ترس و هراسِ عمیقی را در دلهای پایتختنشینان ایجاد کرده که گویا قرار است اتفاقِ بدی بیفتد.
ساحاتی که به نامِ ساحات سبز نامگذاری شدهاند نیز با تدابیرِ عقیم و بیثمرِ امنیتی مواجه است. ایجاد دروازهها و افزایش ایستگاههای بازرسی و بند کردنِ برخی جادهها و راهها، بر مشکلاتِ شهروندان کابل افزوه است. اما نکتۀ دردآور و قابل تذکر این است که این تدابیرِ سطحی و ثانویه، هرگز مانعِ مطمینی برای حملات انتحاری به حساب نمیآیند. همانطور که تجارب نشان داده، طالبانِ تروریست هر زمانی که به قصد و ارادۀ حملۀ انتحاری از خانههایِ امنشان بیرون شوند، آخرالامر در یک نقطه از شهر، با فشار یک دکمه، پارههای بدنِ خود و مردم را فرشِ خیابانها میسازند.
افزایش شدیدِ ایستگاههای بازرسی و حضور سنگینِ نظامیان در خیابانها، از آنجا ناقص و بیثمر محاسبه میشود که حضورِ انتحارکنندهگان در خیابانهای شهر را کاملاً بدیهی و مفروض گرفته و سادهانگارانه به دنبال توقفِ آن است! این ذهنیت، ضعفی بزرگ را در سیستم امنیتی نشاندهی میکند؛ زیرا اولاً امکان بازرسیِ تمام موترها و وسایط ممکن نیست؛ ثانیاً نمیتوان با تماشای چهرهها، انتحاری و غیرانتحاری را از هم تفکیک کرد؛ و ثالثاً به فرض تفکیک، انتحارکننده اگرنه در نقطۀ هدف ولی در نزدیکی هدف و یا هم در ازدحامِ مردم و سربازانِ امنیتی بهسادهگی میتواند دکمۀ انفجار را بفشارد.
با این وصف، وضعیتِ جدیدِ امنیتی در کابل فقط مضاعف ساختنِ هراس مردم و مشکلات در تردد و حملونقلِ شهری است. حضور ایستگاههای بازرسی در حدِ عادی، منطقی و پسندیده است اما در کنار آن، باید نهـادهای کشفی و استخباراتی از نقطهنظرِ کیفی و کمّی تقویت گردند تا بهجای جستوجوی کسالتآورِ انتحاریان در سرکهای عمومی، آنها در خانههایِ امنشان و یا هم در دروازههای ورودی پایتخت دستگیر شوند. افزون بر آن، حکومت میباید به جنگِ نرم با اندیشۀ انتحار و انفجار برود؛ زیرا همانطور که وجود اینهمه نیروی پولیس نتوانسته از افزایش جرم و جنایت در شهر کابل جلوگیری کند، برخورد فیزیکیِ صرف با حملات انتحاری نیز نمیتواند از تکثیرِ ذهنیتِ انتحار و ترور پیشگیری کند. بنابراین، مبارزه با اندیشۀ مجرمانه، مقدم و مکمّلِ مبارزه با مجرمان و جنایتکاران است.
عجالتاً اما به مسوولان امنیتی پیشنهاد میکنیم بهجای اینهمه بیروبار و ازدحام نظامی و تبدیل چهرۀ پایتخت به شهری جنگزده، به تقویتِ ارگانهای کشفی و استخباراتی همت بگمارند؛ زیرا مهمترین عاملِ موفقیتِ تروریستان، نفوذ به ساختارهای امنیتیِ دولت به مددِ ضعفِ فراوان در این ارگانهاست. تقویتِ کمّی و کیفیِ ارگانهای کشفی و استخباراتی و راهاندازیِ سرویسهای ضدجاسوسی، جدا از آنکه میتواند به دستگیریِ انتحاریان قبل از حضور در خیابانهای کابل بینجامد، به تصفیۀ نهادهای امنیتی از ستون پنجم و تمامِ عوامل نفوذیِ دشمن نیز منتهی میگردد.
حکومت باید درک کند که تحمیلِ راهبندیهای سنگین بر شهروندان کابل، نهتنها صورتی از عجز و شکست در برابرِ دشمن تلقی میشود، بلکه هیچ کمکی به نجاتِ جانِ مردم در برابرِ حملات انتحاری نمیکند و فقط انتحاریان را به سمتِ کشتار بیشترِ غیرنظامیانِ گیر افتاده در بندشِ خیابانها سوق میدهد. مسلماً هدفِ نخست و عالی انتحاریان، آماج قرار دادنِ مراکز دولتی و نظامی و یا نهادهای خارجی و دیپلماتیک است اما در صورتیکه به آنها نرسند، هدفِ سطحی و ثانویۀ آنها را کشتار مردم و ایجاد وحشتِ عمومی تشکیل میدهد. آیا مسوولان امنیتی و مقامهای عالی حکومت، با انسداد سرکهای مهم، میخواهند به بهـای کشتار مردم، صرفاً از خود حمایت و محافظت کنند؟
Comments are closed.