گزارشگر:یک شنبه 13 حوت 1396 - ۱۲ حوت ۱۳۹۶
در نزدیک به چهار سال حکومتداریِ آقای غنی، او بارها سخنانی بر زبان رانده است که نقضکنندۀ سخنانِ پیشترِ او بودهاند. اما جالب زمانی است که سخنانِ وی با سخنانِ مقاماتِ امریکایی موازی میشود و هرچه آنان گفتند، غنی نیز همان را تکرار میکند؛ از جمله سخنانِ او در مورد جنگوصلح با طالبان.
آقای غنی در نشستهایِ زیادی با چهرههای سیاسی و جهادیِ افغانستان، در نشستهایی با مهمانانِ خارجی و در مجالس و کنفرانسهای مختلف، سخنانی بر زبان رانده که در نشست و نشستهایی دیگر، مخالفِ آنها را بیان نموده است. به عنوان نمونه، در اظهاراتِ آقای غنی در مورد گفتوگوهای صلح، تناقضاتی به چشم میخورد که در همان نگاهِ اول خود را برجسته میسازد و همین امر سبب شده که مردم سخنانِ وی را جدی نگیرند. از یکطرف آقای غنی زیر فشارِ افکار عمومی و انتقادهای برخی رهبرانِ سیاسی و جهادی میگوید که در مورد مذاکرات صلح، «هیچ چیزی پنهـان از چشم مردم» صورت نمیگیرد؛ اما پس از آن در کنفرانس خبری خود، وقتی با پرسشی در خصوصِ پیشرفتها در روند گفتوگوهای صلح مواجه میشود، پاسخ قاطع در این مورد را «خطرناک» میخواند.
بعد از آن، میبینیم که بحث گفتوگوهایِ پنهانی بیشتر مطرح میشود و سفرهایی مشکوک به کشورهایِ متهم صورت میگیرد. گویا آقای غنی فراموش میکند که در گذشته چه گفته است و اکنون میآید و میگوید که برای وارد شدنِ طالبان به پروسۀ صلح، حاضر است که قانون اساسی را به نفع آنان تعدیل کند؛ ولی روز بعدتر از آن، بار دیگر از جنگ در برابر طالبان سخن میگوید. این دوگانهگویی در اظهاراتِ رییس حکومت بهصورتِ آشکار از پیچیدهگی وضعیت پرده برمیدارد و نشان میدهد که روند گفتوگوهای صلح، آنگونه که وی مینمایاند، روندی ساده و بدون دردسر نیست و حکومت توانایی تصمیمگیریِ مستقلانه در این زمینه را ندارد.
اما تناقض در سخنانِ آقای غنی زمانی جالبتر میشود که بعد از حملۀ مرگبارِ طالبان به مرکز شهرِ کابل و کشته و زخمی شدنِ صدها نفر، آقای ترامپ رییسجمهور امریکا اعلام میکند که دیگر با طالبان مدارایی در کار نیست و باید آن گروه را نابود کرد. آقای غنی نیز فردای آن، از قطع امید با طالبان سخن میگوید و چنان بر جنگ در برابرِ این گروه و نابودسازیِ آنان در هر سوراخ تأکید میورزد که گویی همین فردا گلیمِ طالبان جمع میگردد. اما فردای آن که لابیگرانِ کاخ سفید موضع ترامپ را اندکی تعدیل میبخشند و از نیاز به ایجاد روند صلح و گفتوگو با طالبان سخن میگویند، غنی هم آن سخنان و مواضع را تکرار میکند. به همینگونه، نفسِ موضعگیریهایِ او در برابر پاکستان نیز متأثر از نحوۀ موضعگیریهای امریکا، همواره متناقض و سرشار از فراز و فرودهایِ فوقالذکر است.
اما چنین برخوردهایِ دوگانه و موضعگیریهای شکننده برای هر سیاستمدار و دولتمردی میتواند زیانبار و شرمآور باشد؛ چه رسد به اینکه چنین رفتاری از یک رییسِ دولت و حکومت سر بزند. مسلماً کسی که خود را رییسجمهورِ یک کشور و مملکت حساب میکند، باید قبل از همه، با دقت در گفتار و ثبات در مواضع، لیاقت و اهلیتِ خویش را به اثبات برساند. زیرا وقتی مردم احساس کنند شخصی که خود را نمایندۀ نخستِ ملت میداند، هیچ ارادۀ مستحکم و مستقلی در تصمیمگیری ندارد و فقط سخنان و مواضعِ دیگران را به گونۀ تناقضآلود بازتاب میدهد، بر طالعِ نحسِ خود و حالِ زارِ چنین زمامداری «وااسفا» میفرستند.
بی هیچ تردیدی، مردمِ افغانستان خود را مستحقِ رهبری خردمند، دوراندیش، صادق، قاطع و مستقل در مدیریت و تصمیمگیری میدانند و رییس حکومتی را که دنبالهروِ خارجیها و متکی به امدادها و سیاستهایِ بیرونی باشد، عنصری وارداتی و مُخلِ عزت و اعتلایِ کشور میشمارند و برای تغییرِ احسن در وضعیت، کمرِ همت را میبندند.
Comments are closed.