احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 14 حوت 1396 - ۱۳ حوت ۱۳۹۶
رییس شورای ولایتی فاریاب، بهتازهگی از سقوط قریبالوقوعِ این ولایت به دستِ مخالفانِ مسلح خبر داده است. محمدطاهر رحمانی اذعان کرده که از هر ولسوالی در فاریاب، تنها دو یا سه قریه در کنترلِ دولت قرار دارد و سایر قریهها در تصرفِ مخالفانِ حکومت بهسر میبرد.
اگرچه مقام ولایت و فرماندهی پولیس فاریاب، اظهاراتِ آقای رحمانی را مردود و آب انداختن در آسیابِ دشمن خوانده است؛ اما شهروندان فاریاب از حضور طالبان در بخشهای مختلفِ این ولایت چنان نگران اند که شهر میمنه ـ مرکز فاریاب ـ را به زندانی بزرگ برای نظامیان و غیرنظامیانی تشبیه میکنند که به بیرون از این شهر سفر کرده نمیتوانند.
ادارۀ محلی ولایتِ فاریاب و فرماندهی پولیسِ این ولایت اما خلاف باور مردم، اطمینان میدهند که فاریاب سقوط نمیکند و چنین دلیل میآورند که در آیندۀ نزدیک! یک عملیاتِ نظامی برای نابودی مخالفین در این ولایت به اجرا خواهد آمد. همچنین مقامهای امنیتی از حضور عنقریبِ دهها سرباز نیروی حمایتِ قاطع به رهبری ناتو در شهر میمنه جهتِ مشورهدهی به نیروهای امنیتی افغانستان و پشتیبانی هواییِ از آنها در روزهای آینده! خبر میدهند.
اما همۀ این اطمینانبخشیها به چند دلیل نمیتواند به مردم اعتماد و آرامشِ لازم را برگرداند: نخست اینکه در گذشته نیز حکومت دربارۀ نگرانیهای امنیتیِ مردم در ولایتِ کندز پیامهای اطمینانبخشی صادر کرده بود که هیچکدام درست ثابت نشدند. این ولایتِ مهم و استراتژیک دو بار بهدستِ طالبان سقوط کرد و فجایعِ جانی و مالیِ فراوانی از این رهگذر به بار نشست. خاطرۀ تلخ کندز همچنان در اذهانِ عمومی زنده است. دوم اینکه در دانش نظامی، رعایتِ عنصرِ وقت و زمان و ارایۀ پاسخِ سریع و حسابشده به تحرکاتِ دشمن، یک اصلِ اساسی در پیروزی و حفظ مواضع و استحکامات است. این اصل، شباهتی تام به حملۀ قلبی در بدنِ یک بیمار دارد که اگر پزشک نتواند اقداماتِ سریع و مقتضی را صورت دهد، مرگ بر بیمار مستوالی خواهد شد. در مورد فاریاب نیز، واکنشهای سریع و حسابشده در برابر تحرکات دشمن، بهتر از عملیاتهای بزرگ و موکول به آینده است. سوم اینکه میان آنچه از مسوولانِ حکومت در رسمیات شنیده میشوند و آنچه مردم در واقعیت میبینند، فرسنگها فاصله است. مقامات عالی حکومتی همواره با نازیدن به حمایتهای خارجی، میخواهند بگویند «اوضاع تحتِ مدیریت است» ولی مردم به چشمِ سر میبینند که وضعیت امنیتی از کنترلِ دولت خارج شده و هر لحظه خطر تکرارِ تجربۀ کندز با حضورداشتِ نظامیان داخلی و خارجی وجود دارد.
ناگفته نباید گذاشت که فاریاب همانند کندز، یک ولایتِ مهم و کلیدی در شمال افغانستان است که ناامنی در آن بهسرعت میتواند به سایر ولایتها تسّری یابد. مردم فاریاب میگویند که طالبان بدون هیچ ترس و هراسی از «عملیاتهای عنقریب»، در ولسوالیهایِ این ولایت حضور دارند و این حضور، عرصه را نهتنها بر مردمِ محل بلکه بر نظامیان دولتی تنگ کرده است؛ نظامیانی که همانند زندانی در مرکز ولایت بهسر میبرند و ترس از حملۀ طالبان، مانع حضور آنها در بیرون از شهر میشود.
این نکات روی هم رفته، ذهن را به این سمت هدایت میکند که چرا حکومتِ آقای غنی بهجای پرداختنِ جدی به ناامنیهای دلهرهآور در ولایتهایی چون فاریاب، به توطیهها و اقداماتِ سیاسی در ولایتهایِ امنی نظیر بلخ و سمنگان دست میزند؟ چرا ولایتِ امن و آبادی مانند بلخ برای حکومتِ موجود یک دغدغه و نگرانی است، اما نسبت به ولایت و ولایتهایی که اکثر قریهها و قصباتِ آن در کنترل مخالفینِ مسلحِ دولت قرار دارد، با اهمال و خونسردی رویه میشود؟
به نظر ما و اکثریتِ مردمِ به ستوه آمده از شیوۀ حکومتداری موجود، رازِ این دوگانهگی در خویِ انحصارطلبانۀ ارگ نهفته است که مصادرۀ کاملِ قدرت را بر مقابلۀ قاطع با ناامنی چنان ارجحیت داده که میتواند از سقوط یک ولایت به دستِ طالبان و تروریستان چشم بپوشاند ولی آبادی و آرامیِ یک ولایت را بدونِ مراعاتِ آیین سرسپردهگی به ارگ، برنمیتابد.
Comments are closed.