احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد/ چهار شنبه 16 حوت 1396 - ۱۵ حوت ۱۳۹۶
باری با چند دوستِ پشتونم جروبحث داشتم. میگفتم چه اشرف غنی و چه هر حکمران دیگری، حق ندارند در تصمیمگیریهای کلان سیاسی یکطرفه و یکجانبه عمل کند؛ به ویژه اینکه تصمیمهای قومی و سمتی بگیرند. درست به یاد ندارم، اما حدس میزنم که مسألۀ مرزِ دیورند در میان بود. به او توضیح میدادم که در این کشور تنها پشتونها زندهگی نمیکنند که همه تصمیمها باید مطابق خواست آنان گرفته شود و تنها دیدگاه پشتونها در تصمیمگیریهای کلان سیاسی لحاظ شود؛ اما او توأم تأکید میکرد که هیچ غیرِ پشتونی حق ندارد در مورد سرزمین پشنونها اصلاً اظهار نظر کند! او شدیداً به این باور بود که چون «افغانستان» به معنای سرزمین «افغان»ها است، بناً صلاحیت هرگونه تصمیمگیری سیاسی این کشور را نیز «افغان»ها {پشتونها} دارند. برای بسیاری از برادران پشتون این باور خلق و عرضه شده است که غیر پشتونها نمیتوانند با پشتونها همسو و همصف باشد بناً نباید به آنان اعتماد کرد.
بیهیچ تردید اشرف غنی، حامد کرزی و در مجمع اعضای اتاقِ فکر این دو سیاستمدار نیز کاملاً به همین باور اند. «حق انحصاری مالکیت پشتونها بر افغانستان»، در تار و پود اینها ریشه دوانده و مانند یک بیماری، به تمام لایههای جامعۀ پشتون سرایت کرده است. چنین باوری عمداً از سوی اینها به جامعه تزریق میشود؛ بدون در نظرداشت پیامدهای ناگوار و ویرانگر آن.
اشرف غنی و حامد کرزی سالها به خواست بخشِ عظیمی از جامعۀ غیر پشتون مبنی بر تعدیل قانون اساسی و تغییر ساختار نظام دست رد زدند، اما حالا دو دسته قانون اساسی را به طالبان پیشکش میکنند تا به دلِ خودشان در آن تغییرات بیاورد. سالهاست بخشی از جامعۀ غیر پشتونِ در کشور تأکید به فدرالی شدن افغانستان دارند و خواهان تغییر نظام مرکزگرا به نظام فدرالی هستند، اما … صرفِ نظر از موافقت و مخالفت با طرح فدرالیسازی افغانستان- کسی به آنان اندکترین توجهی نمیکند؛ اما وقتی حکمتیار {پشتون} طرح ایجاد «ولایت صلح» را میدهد، محمداشرف غنی از او و طرحش ستایش و قدردانی میکند! -گلبدین حکمتیار طرح صلحی را به پیش کشیده که در آن تقاضای واگذاری مناطقی «به عنوان ولایات امن» به طالبان را کرده است؛ یعنی مناطق خودمختار تحت تسلط طالبان در افغانستان باید ایجاد گردد.-
یکی از شرطهای تیم اصلاحات و همگرایی به رهبری داکتر عبدالله در توافقنامۀ ایجاد حکومت وحدت ملی، برگزاری لویه جرگه برای تعدیل قانون اساسی و تغییر نظام بود. بیش از سه سال از عمر این حکومت میگذرد، اما تا کنون محمداشرف غنی و در مجموع تیم تحول و تدام به این خواست ریاست اجرایی کوچکترین اعتنا نکرده است؛ اما به محض صدا بلند شدن از صف طالبان، معادله تغییر مییابد و رییس حکومت وحدت ملی حاضر میشود قانون اساسی را به نفع طالبان تغییر بدهد.
مردم میبینند که محمداشرف غنی به گروه تروریستیِ که زن و فرزندِ این سرزمین را کشتند، مکتبش را آتش زدند و سرک و پُل و پُلچکاش را منفجر ساختند، میدان میدهد تا بار دیگر در برابر آرزوهایشان زورآزمایی کند. واقعیت این است که طرح اشرف غنی و حکمتیار یک مانور قومی برای انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری و پارلمان است و اگر عملی شود، بیهیچ تردیدی روند توسعۀ نسبی کشور متوقف و بار دیگر هزاران انسان به کام مرگ فرستاده خواهد شد.
از سویی هم، باور غالب این است که چون محمداشرف غنی با سیاستهای کج و مریضش، عقبۀ مردمی خود را خالی کرده است و به همین خاطر دست به دامن طالبان و «افغان»های مهاجر در پاکستان دراز کرده و با فراخواندن طالبان برای پیوستن به پروسۀ صلح با پیششرطهای خطرناک و به نفع آنان، میخواهد برای انتخابات پیشرو برای خود حمایت مردمی درست کند. اما حقیقت این است که دوستیِ پشتونهای به ظاهر تکنوکرات مانند کرزی و اشرف غنی با طالبان، مانند «عشق یکطرفه» است و اگر کرزی و اشرف غنی گاهی به دست طالبان بیفتند، قطعاً با سرنوشت داکتر نجیبالله دچار خواهد شد.
حقیقت دیگر این است که محمداشرف غنی هیچ تمایلی به برگشتِ مهاجرانی که در کشورهای غیر کشور پاکستان پناهنده هستند، نشان نداده است و تمایل به برگشت آنها هم ندارد، زیرا او میداند که اکثریتِ قریب به اتفاق پناهندهگان افغانستان در پاکستان، پشتونها هستند. اشرف غنی میخواهد از کسانی که از پاکستان برگشت میکنند، برای خود در انتخابات آینده رأی جمع کند.
به هررو، حرف اصلی این است که وقتی رویکردِ رییس حکومت و در مجمع مدیرانِ ارشدِ یک حکومت و نظام با باشندهگان غیر همتبارش چنین باشد، وحدت ملی، هویت ملی، منافع ملی و در کُل واژۀ «ملی» برای کسانی که مورد بیمهری و تبعیض قرار میگیرند، بیمعنا میشود. وقتی مدیران اجرایی حکومت، مردم را به پشتون و غیر پشتون تقسیم میکنند، غیر پشتونها خود را تحقیر شده حس میکنند. محمداشرف غنی باید بداند که چنین ذهنیتی تنها ماشینها تشنۀ قومگرایی، تعصب و هرجومرج را سیراب میکند. هر کسی پشتون و غیر پشتون- که چنین میاندیشد، بیمار و برای جامعه مضر است. انتظار میرود رویکرد حکومت در برابر تمام باشندهگان این سرزمین یکسان باشد تا هم در سطح داخلی هرج و مرج به میان نیاید و هم در سطح خارجی، منفذهای مداخله سد شود.
Comments are closed.