احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 26 حوت 1396 - ۲۵ حوت ۱۳۹۶
یکی از طنزهای تلخ در عرصۀ سیاست و دولتداریِ افغانستان، بهکارگیری مُدرنترین تکنالوژیها و ابزارها در خدمتِ کُهنهترین و پوسیدهترین ایدهها و ذهنیتهاست. بهتازهگی با استفاده از تصاویر ماهوارهیی و دانشِ سنجش از راه دور، سرشماری عمومیِ نفوس در افغانستان صورت گرفته و بر اساس آن، جمعیت افغانستان از ۳۰ میلیون به ۳۵ میلیون افزایش یافته، با این توضیح که نفوس برخی ولایاتِ شمالی تا ۸۰ درصد و برخی ولایتهای مرکزی تا ۵۰ درصد کاهش، و برعکس، نفوس برخی ولایاتِ شرقی و جنوبی افزایشِ بیپیشینه یافته است.
این سرشماری از سوی صندوق جمعیت سازمان ملل متحد همراه با بنیادهای فلومایندر و گیتس میلیندا در جریانِ دو سال و در سه مرحله انجام شده و ادارۀ احصاییۀ مرکزی این پروژه را رهبری کرده است. اگرچه احصاییۀ مرکزی اعلام نموده که کارِ این سرشماری تا یک ماهِ دیگر نهایی خواهد شد، اما سازمان ملل متحد میگوید که کار، از نظر آنها تمام است و حکومت افغانستان باید در مورد نشر و پخشِ آن تصمیم بگیرد.
برای آنکه که عنوانِ این سرمقاله و همچنین پارادوکسِ ابزار مدرن و افکارِ کهنه در سیستم حکومتداری افغانستان واضح گردد، چارهیی نیست جز اینکه خاطرۀ تلخِ انتخاباتِ ۱۳۹۳ را یادآوری کنیم. انتخابات که بارزترین نشانۀ مردمسالاری و حاکمیتِ مدرن بوده میتواند، در آنزمان بهرغمِ تمامِ امکاناتِ مادی و ابزارییی که جامعۀ جهانی به حکومت بذل و بخشش کرد، به علتِ افکارِ پوسیده و قومگرایِ کارگردانانِ اصلیِ صحنۀ سیاستِ کشور، به آرای گوسفندی آلوده شد و داغ آن، تا هنوز بر پیشانیِ آرزوهای این سرزمین سنگینی میکند. اگر آن زمان، مدیریت و رهبریِ انتخابات با حکومتِ وقت بود، اکنون رهبریِ این سرشماری ماهوارهیی و فوق مُدرن با دستگاه آقای غنی است که حتا دغدغۀ رعایتِ توازنِ قومی در زندانها و بازداشتگاههای کشور را نیز دارد.
طبق گزارشها، در این سرشماری از یازده شاخصِ ظاهراً اقناعآور و دلچسب برای دستیابی به آمار دقیقِ نفوس استفاده است؛ همچنان که در انتخاباتهای گذشته نیز از تمهیدات، امکانات و ابزارهای تقریباً مدرنی برای جلوگیری از تقلب و رعایتِ شفافیت استفاده شده بود. اما همانطور که در انتخاباتِ گوسفندی دیدیم که ذهنیتِ متقلبِ حاکم توانست از کارتهای رایدهی گرفته تا رنگِ جوهر، به همۀ موانع نفوذ کند، در این سرشماریِ هوایی نیز اگر کمی دقیق شویم، میتوانیم نقشِ افکارِ دغلکار و قوماندیشِ حاکم را بهوضوح ردیابی نماییم؛ همان افکاری که میتوانند به مأمورانِ زیردست، امر و نهیِ فراقانونی کنند و حتا القاب و آمار و اخبارِ دروغینی را نیز به نامِ مصلحت، از نهادهای بینالمللی و جهانی گدایی کنند.
مسلماً اگر پیشرفتهترین و مُدرنترین ابزارها و امکانات نیز در اختیارِ ادارۀ ناسالم، سیستمِ قومزده و ذهنیتِ پوسیدۀ حاکم بر افغانستان قرار بگیرد، خروجیِ آن چیزی جز افزودن به پهنایِ شاریدهگیها و تباهیهایِ این جغرافیا نخواهد بود. یازده معیار و شاخصِ ذکرشده برای این سرشماریِ ماهوارهیی، اگرچه نمیتواند آمار دقیقِ جمعیت را ارایه دهد؛ اما اگر رهبریِ سالمی وجود میداشت، میتوانست آمار و ارقامی نزدیک به واقعیت را در اختیارِ مردم و رسانهها قرار دهد. ضمن احترامگزاری به دانش و فناوری نوین، باید پذیرفت که متغیرهای بهکار رفته در این سرشماری، محدودیتهای بسیار برای رسیدن به نفوسِ حقیقیِ افغانستان دارا هستند. مسلماً اگر رهبریِ سالم و ذهنیتِ فارغ از قوم و قبیله بر این کشور حاکم میبود، متغیرهای بهتری نیز در نظر گرفته میشدند.
رازِ کاهشِ ۸۰ درصدیِ جمعیت در شمال، ۵۰ درصدی در مناطق مرکزی و افزایشِ بیپیشینه در شرق و جنوب را باید در این نکته پیدا کرد که رقمِ درستِ نفوس، زیربنایِ مشروعِ برنامهریزیها، تصمیمگیریها و تحولاتِ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. یک ادارۀ فاسد و قومزده به رقمِ درستِ جمعیت و چندیوچونیِ آن نهتنها علاقهیی ندارد، بلکه میخواهد ارقامِ رسمی را با کژیها و ناراستیهایِ ذهنیِ خود عیار سازد. تأثیرِ این نوع عیارسازیهایِ واژگونه را ما در انتخاباتها، تقسیم کرسیهای دولتی و پارلمانی، تنظیم بودجههای ولایتی و غیره و غیره شاهده بودهایم و اگر در برخورد با این سرشماریِ هوایی غفلت ورزیم، در آیندۀ نزدیک تأثیراتِ سهمگینتری را نیز شاهد خواهیم بود!
Comments are closed.